متولیان گوناگون فرهنگ
شهروندان – مصطفی ایزدی*:
از وقتی که دولت یازدهم هستی یافت، موضوع فرهنگ جامعه و نیز فرهنگ اسلام و انقلاب اسلامی به یکی از موضوعات مهم روز بدل شد. بهویژه نارضایتی از آنچه عملکرد متولیان دولتی گفته میشود به دفعات بر زبانها جاری و در رسانهها منعکس شده است.
ناگفته پیداست دغدغه فرهنگ و دلمشغولی از نتیجه برنامههای فرهنگی، دغدغه بجا و دلمشغولی قابل درکی است و همگان وظیفه دارند توجه جدی به آن داشته باشند. انقلاب اسلامی در کشوری رخ داد و نظام جمهوری اسلامی در میان ملتی پدیدار شد که قریب به اتفاق مردم آن مسلمان هستند.
از طرفی این کشور دارای تمدنی باسابقه طولانی و فرهنگی برجسته و پرآوازه است. مجموعه فرهنگ ایران و اسلام، امروزه برآیندی افتخارآمیز دارد که پاسداری از آن در جهان معاصر، بهشرطی که از افراط و تفریط بهدور باشد و از آرایههای ناروا فاصله بگیرد از مبرمترین وظایف آحاد جامعه است، بهگونهای که رفتار فرهنگی هر فرد ایرانی در سراسر گیتی بتواند در بهبود تصویر ایران بین سایر مردمان موثر باشد.
از ۳۵سال پیش تاکنون، فرهنگ جامعه ما همواره برای خود و دیگران، انتظاربرانگیز بوده و به همین دلیل، نهادهایی مستقل یا وابسته به مدیریت کشور شکل گرفته تا دامنه فرهنگ را بیفزاید و از دامن آن پیرایهها بزداید. این نهادها بر نهادهای دیرپایی که قرنها در سرزمینمان کار فرهنگی کردهاند تا ایرانیان را از گزند فرهنگ بیگانه محافظت کنند، افزوده شده و مجموعههایی را سامان داده است که به آن متولیان فرهنگ امروز ایران میگویند.
برای چهرههای فرهنگی و شخصیتهای سیاسی ایران این مجموعه ناشناخته نیست، اما به دلیل مباحث روزهای اخیر، اشاره به آنها ضروری به نظر میرسد. چراکه به محض گلایه مقاممعظمرهبری از وضع فرهنگی موجود، در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (جراید ۱۷/۱۲/۱۳۹۲) رسانههای منتقد دولت که آماده داغکردن تنور انتقادات خود و بهرهبرداری از هر فرصت برای تضعیف ارکان دولت هستند، مسوولیت فرهنگ را در قوهمجریه خلاصه کردند و آنچه عمدا یادشان رفته بود در دولت گذشته بیان کنند، برای همراهان خود بازگو کردند.
این منتقدان اصولگرا میدانند که شرایط فرهنگی جامعه، نه محصول عملکرد دولت به تنهایی است و نه یک دولت ششماهه میتواند فرهنگ را به اوج برساند یا به ابتذال بکشاند. برخی گروهها سعی دارند:
اولا: پای خود را از انحرافاتی که دوستانشان در دولتهای نهم و دهم خصوصا در تحدید باورهای مردم به مقولات خاص و نادیدهگرفتن جامعیت فرهنگ اسلام و ایران به وجود آوردهاند، بیرون بکشند.
ثانیا: همفکران خود را که متولی بسیاری از امور فرهنگی جامعه هستند، از دایره انتقادات و گلایههای مقامات ارشد نظام بیرون آورند. این ترفند، البته زمینه خودنمایی گسترده و نفوذ موثر ندارد و چون بیپایه و بهدور از واقعیت و حقیقت است، میتواند در نقش صدایی ظاهر شود که به کوه میخورد و به سمت صاحب صدا بازمیگردد.
در سطور بالا ذکر این رفت که مجموعههایی چند، بهمنظور فعالیتهای فرهنگی، تشکیلاتی را سامان داده و بههمراه نهادهای قدیمی که کار فرهنگی کرده و میکنند، تاثیر شگرفی در خوب و بد فرهنگ جامعه دارند.
در این بخش از یادداشت، سازمانها، نهادها و ارگانهایی که ارتباطی با دولت نداشته و ندارند و در امور فرهنگی فعال هستند، نام برده میشوند تا برای جوانان علاقهمند به مباحث فرهنگی، هم کمیت و کیفیت فعالیتهای فرهنگی روشن و هم ادعاهای برخی بیشتر معلوم شود.
۱- از شناختهشدهترین و دیرپاترین نهادهایی که برای تاثیرگذاشتن بر جامعه به وجود آمده، نهاد روحانیت است. میدانیم که یکی از وظایف اصلی و ذاتی روحانیت همانا فعالیت فرهنگی است، برای این کار دورههای گوناگون آموزشی میبینند و در دوران فراگیری علوم متعدد که بعضا دههاسال به درازا میکشد، عملا به تبلیغ و ترویج دانستههای خود میپردازند. دامنه نفوذ و تشکیلات نانوشته آنان به سراسر ایران و بعضی از جوامع خارجی گسترده است و در دهههای اخیر با توسعهدادن مراکز استقرارشان که مساجد و مدارس حوزوی است، به ادارات، دانشگاهها، مراکز نظامی، مدارس دولتی، رسانهها، کارخانجات و جاهای دیگر، زمینههای نفوذ خویش را بیش از پیش سامان دادهاند. نکته درخور توجه اینکه تاثیر روحانیون در جامعه، به پراکندگی آموزهها و بیان دانستههای آنان محدود نمیشود و رفتار و کردار آنان نیز که مهمتر از آموزش دانش اسلامی آنان است، در راستای فرهنگ جامعه نقشآفرین است. بنابراین توصیههای مکرری که زعمای اخلاقی حوزهها به شاگردان خود دارند این است که مواظب رفتار خود باشند. از آنجا که نهاد روحانیت هیچ ارتباط صنفی و اداری با دولت ندارد، تاثیر رفتار و کردار و گفتار روحانیون را نمیتوان و نباید پای دولت نوشت.
۲- بعد از نهاد روحانیت، رادیو و تلویزیون، موثرترین پدیده فرهنگسازی، تغییر الگوها و شکلدادن افکار عمومی بهشمار میرود. همچنان که رفتار و گفتار واعظان و سخنوران دینباور، توامان تاثیرگذارند، رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی نیز میتواند دوگونه تاثیر بگذارد. زمانی که مجلس شورای اسلامی طرح ممنوعیت استفاده از تجهیزات ماهوارهای را به تصویب رساند، برای جلوگیری از تماشای غیرقانونی برنامههای شبکههای خارجی، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ملزم شد که به تهیه و تولید برنامههای جذاب و موثر اقدام کند، بهگونهای که نیاز نسل جوان را برآورده سازد و آنان را از دیدن تلویزیونهای بیگانه بینیاز کند، اما در عمل، سازمان صداوسیما صرفا به افزایش کمی شبکهها اقدام کرد. شبکههای ۲۰گانهای که به دلایلی چند، نهتنها نتوانستند نیاز ایرانیان علاقهمند به فیلمهای خوب را رفع کنند، بلکه با شیوهای که در اطلاعرسانی در پیش گرفتهاند، مردم را به سمتوسوی بهرهگیری از رسانههای برونمرزی سوق دادهاند. گرایش به رسانههای خارجی، به یک رویه عادی تبدیل شده و صداوسیما، چه در موضوع اطلاعرسانی و چه در موضوع تولید برنامههای تلویزیونی، بهگونهای عمل کرده که چندان جاذبهای برای نسل جوان ندارد. بهطور مثال، اخبار داخلی و خارجی را گزینشی و یکطرفه و سیاسی بهنفع یک جریان خاص پخش میکند و در تولید برنامه، اصل را بر حرفزدن مجری و برنامههای فراوانی که به گفتوگوهای سیاسی و فرهنگی، آن هم تنها از میان همفکران رییس صداوسیما میپردازد، گذاشته است. بر این اساس میتوان نقش صداوسیما را در ایجاد اشکالهای فراوان فرهنگی جامعه، نقش تعیینکنندهای قلمداد کرد.
۳- بهجز دو نهاد و سازمان فوقالذکر، مراکز مهم دیگری هستند که بهعنوان فعالیت فرهنگی، در راستای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، تلاش گستردهای دارند بهگونهای که میتوان شرایط فرهنگی فعلی را تحتتاثیر فعالیتها و برنامههای آنان دانست. برای اینکه این نوشته، طولانی نشود، صرفا از آنها نام برده میشود. سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری. کانونهای پرنفوذ مداحی و مداحان. فعالیتهایی که با عنوان امور تربیتی مدارس سراسر کشور صورت میپذیرفته و میپذیرد. رسانههای انبوه مجازی که امروز بسیاری از جوانان را معتاد خود کردهاند. در این میان، دولت و مشخصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کجای این سیطره اقدامات فرهنگی قرار دارد؟ مخاطبان سینما و تئاتر و کتاب و مطبوعاتی که در اختیار اصولگرایان نیستند، چه تعدادی است؟ اینکه منتقدان دولت به هر بهانه علم مخالفت بلند میکنند و اتفاقا روزنامهها، مجلات و سایتهای بسیار پرشماری را در اختیار دارند و ذرهای به سیاستهای فرهنگی دولت برآمده از آرای مردم در خرداد۹۲، اعتنا ندارند، چگونه و با چه معیار اخلاقی و انسانی و با چه آمار درست و تعریفشده، میخواهند اشکالات فرهنگی موجود را برعهده یک دولت حداکثر ششماهه بگذارند. اینها که هزاران سایت تبلیغاتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را اداره میکنند یا تحت پوشش خود دارند و صدها روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه گوناگون منتشر میکنند و هر نوع حرف مورد نظر را در جامعه ترویج میکنند با چه استدلالی، از اقدامات به قول آنان منحرفکننده دو، سه روزنامه و مجله و تعداد انگشتشمار فیلم، سخن میگویند و تمامی کاسهوکوزهها را بر سر آنان میشکنند؟
*فعال سیاسی
شرق