بلوچستان و دولت روحانی
شهروندان – عبدالوهاب شهلی*:
به بهانه سفر رییسجمهور به سیستانوبلوچستان، نگاهی به واقعیتها و رویاهای جامعه بلوچی، خالی از فایده نیست؛ بهویژه که به نظر میرسد دولت یازدهم درصدد است با تدوین و اجرای سیاستگذاریهای کلان و با همراهی سایر بخشهای حاکمیت، در مسیر بهبود زندگی مردم بلوچ و نیز تعدیل برخی چالشهای موجود در جنوبشرق کشور، گام بردارد.
ابتدا باید یادآور شد از زمانی که نظام سرمایهداری و منطق آن، تمامی جهان را در درون خودش بلعید، دیگر همهچیز به همهچیز ربط دارد. در این نظم جهانی، همانطوری که امر جهانی بهشدت محلی شده، امر محلی هم بهشدت جهانی شده است و جهان در یک پیوستگی حیرتانگیز و نگرانکنندهای قرار گرفته است.
البته هرچند این فضا فرصتهایی را برای برخی از مردم تدارک میبیند اما خیلی از آنها را به قربانگاه میکشاند؛ زیرا در کشاکشهای جهانی و منطقهای برخاسته از نظم سرمایهداری، مردمان تاوان کشمکشها و رقابتهایی را میدهند که نه نقشی در بهوجودآوردن آن دارند و نه در خاتمه یافتنشان! بلوچستان امروز بهعنوان جامعهای محلی با تمامی داشتهها و نداشتههای خود، متاثر از نظم جهانی است؛ اعم از جریانهای شکلدهنده این نظم یا جریانهای مدعی مقاومت در مقابل آن.
این جامعه، قربانی ازدستدادن اقتصاد تولیدیاش، بارکشی برای اقتصاد سیاه و جهانی موادمخدر، مسلکهای وارداتی، مدل تمرکزگرای مدیریتی برآمده از سرمایهداری کلاسیک، غیرتسازیهای مدرن و… است. بلوچ همچون هر قوم دیگری بهدنبال بهبود شرایط زیست خودش است و میخواهد از فقدانها رها شده و به منزلتی مطلوب دست یابد؛ بلوچی که رفتار انتخاباتیاش در دهههای اخیر به خوبی حکایت از اشتیاقش به دیدهشدن بیشتر و مشارکت بیشتر داشتن در ساختن منطقهاش و نیز کل کشورش، دارد.
در یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری، اکثریت مردم بلوچ، به جناب آقای روحانی رای دادند تا این دولت، دریچههای جدیدی بر آرزوها و رویاهاشان بگشاید. آنها همچون سایر هموطنانشان امید دارند که بهبودی در تمامی جنبههای زندگیشان به وجود آید، بهخصوص در حوزههایی که احساس تبعیض میکنند.
دولت یازدهم -که خودش را دولت تدبیر و امید نامیده است- برای موفقشدن در جهت جلوبردن جامعه بلوچ و نیز تحقق تحولات ساختاری در سیستانوبلوچستان ناگزیز از انجام دو مهم است که عبارتند از:
۱) بهصحنهآوردن نیروهای توسعهگرا و بسیجکردن ظرفیت درونی جامعه برای رشد و ترقی، ۲) همراهکردن سایر بخشهای کشور در جهت بازاندیشی درخصوص سیاست کلان هویت ملی و نقش اقوام ایرانی و بهخصوص سنیمذهب در آن. در نشستی که به اتفاق تعدادی از نخبگان سرتاسر استان سیستانوبلوچستان از اقوام، طیفها و مذاهب مختلف در ۲۰ اسفند در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری برگزار شد.
در آن بنیادیترین مسایل و راهکارهای آنها خیلی شفاف مطرح شدند و قرار بود که گزارشی از آن تقدیم شخص ریاست محترم جمهوری شود که بنابر اطلاع شده است، واقعیتها و مطالبات مردم استان به تشریح بیان شد.
بنابراین، ریاست محترم جمهور و نیز سیاستسازان آن از فضای استان، تصویر واضحی دارند و امیدواریم که طی سفرشان به تصویر ملموستری دست یابند.
نکته نهایی که میخواهم اشاره کنم این است که امیدوارم دولت یازدهم از فرصت پیشآمده استفاده کند و اجازه ندهد که مطالبات تودههای مردم به مطالبات گروهها و جریانهای ذینفوذ محلی یا ملی تقلیل داده شود و رای مردم، نردبانی دیگر برای افزایش قدرت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کسانی شود که در هر شرایطی صدرنشیناند و فرصتها را فقط برای ایلوتبار خودشان میخواهند. تا زمانی که ساختارها اصلاح نشوند، با توزیع تعدادی پست یا فرصت اقتصادی به کسانی که از رای و مشارکت مردم سوءاستفاده میکنند، نه توسعهای به وجود میآید و نه بهبودی در زندگی قاطبه مردم ایجاد میشود و در بر همان پاشنه میچرخد که تاکنون چرخیده! البته با این تفاوت که نظم جهانی مشتاقتر از گذشته بهدنبال سوءاستفاده از مسایل منطقه است.
*دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران
شرق