ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آنها حقی دارند

شهروندان:
در میان نقشه دیجیتالی چگونگی توزیع و پراکندگی آرای انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 ، سیستان بلوچستان به مانند کردستان و دیگر منطقه‌های قومیتی ایران، رنگ بنفش بسیار پررنگی داشت. مردم این منطقه، نه‌تنها یکپارچه به حسن روحانی رای داده بودند که میزان مشارکت آنها در انتخابات، شگفت‌‌انگیز و بیش از هشتاد درصد برآورده ‌شد.

جغرافیای سیاسی و اجتماعی انتخابات ریاست‌جمهوری این مفهوم را داشت که همزمان با گونه‌یی از قهر سیاسی در پایتختی که ۵۲ روحانی سفر به سیستاندرصد واجدین شرایط رای دادن، دلگیرانه از شرکت در انتخابات خودداری کرده بودند، محروم‌ترین مردم ایران در دورافتاده‌ترین بخش این سرزمین، به امید گشایشی در وضعیت خویش و وعده‌های یک کاندیدا، شرکت در انتخابات را چون یک «فرصت» ارزیابی کرده و کوشیده‌اند که از تنها راه موجود، حق و حقوق خویش را به مرکزنشینان یادآوری کنند.

این البته روشی مسبوق به سابق در منطقه‌های محروم‌مانده و عقب نگاه داشته‌شده کشور بوده و اوج این تلاش‌ها همواره در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری دهه ?? تجلی یافت. انتخابات ریاست‌جمهوری ??، به یک معنا، تداوم همین چرخه بود اما افزایش فشارها و محدودیت‌ها در چهار سال گذشته، به انباشتی از خواسته‌ها و مطالبه‌ها انجامید که ناگهان همه آنها در سبد آرای حسن روحانی یکپارچه شد.

به مانند همیشه اما قومیت‌ها و منطقه‌های محروم ایران، پس از انتخابات در حاشیه مساله‌های کلی و ملی قرار گرفتند و اولویت آنها از یاد رفت. حسن روحانی که بی‌هیچ تردیدی، بدون حضور یکپارچه مردم منطقه‌های محروم و دورافتاده ایران پای صندوق‌های رای، شانسی برای پیروزی نداشت، در عمل هنوز نتوانسته است برنامه‌هایی که در متن «حقوق شهروندی» دنبال می‌شود را اجرایی کند و از انتخاب استانداران و مدیران بومی نیز به دلیل‌های معلوم و نامعلوم چشم پوشید.

درک شرایط او برای مایی که سیاست را در مرکز ایران دنبال می‌کنیم و در متن فشارها و محدودیت‌های رایج و موجود هستیم، شاید ممکن باشد اما برای مردم دورافتاده‌یی که منتظرند رای آنها به نان و آزادی‌های بیشتر تبدیل شود، توجیه‌ها و سدراه‌های «طبیعی» و «قابل درک» سیاست در ایران مفهومی جز «ناتوانی» ندارد.

نباید فراموش کرد که روند کنونی در قبال مطالبه‌های منطقه‌یی می‌تواند به سرخوردگی بخش زیادی از رای‌دهندگان رداپوش حاشیه بینجامد و فرآیندی که با ایجاد اشتیاق و میل به ادای تکلیف سیاسی مسالمت‌آمیز پای صندوق‌های رای در یک دهه پیگیری شده، جایگزین‌های ناخوشایندی بیابد. تا به امروز، قومیت‌ها و اقلیت‌های منطقه‌یی ایران، در جهت ایجاد یک پرنسیب سیاسی موثر از خود، کوشیده‌اند تا با هر تلاشی که شده، خود را در مدار جریان سیاسی کشور قرار دهند و چونان که از جریان توسعه کشور جدا افتاده‌اند، از ساختار سیاسی کشور گسست نیابند و تلاش و تکاپوی آنها در تنها دایره سیاسی شناخته‌شده و قانونی کشور، بهترین گواهی این مدعاست.

ارزش این رفتار سیاسی و اجتماعی را باید درک کرد و پاسخی ارزنده برای آن فراهم آورد، پاسخی که تا به امروز از استان‌های محروم دریغ شده و تنها به رواج این اندیشه کمک می‌کند که هر اتفاقی در پایتخت افتاد، برای دورافتاد‌گان از مرکز، درب بر همان پاشنه قدیمی می‌چرخد. حقیقت جز این نیست که یک دهه امید و تلاش مردم سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان و… برای «تغییر وضعیت خود» هر چند همواره با شعارهای جذاب کاندیداهای خواستار تغییر تزیین یافته اما در ترازوی عمل، نتیجه قابل لمس و آشکاری را به‌دنبال نداشته است. این وضعیت را باید تغییر داد؛ نه‌تنها میثاق قانون اساسی، مطالبه‌های مشروع مردم در منطقه‌های دورافتاده از مرکز و قومیت‌ها و اقلیت‌های ایرانی را مورد تایید و تاکید مصرح خویش قرار می‌دهد که شعارهای انتخاباتی حسن روحانی در این زمینه از یاد نرفته و اکنون هم وعده‌های «دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی» مداوم در رسانه‌های چاپ تهران چون زینت‌المجلسی برای توجه دولت به شعارهایش تکرار می‌شود.

شرایطی که با آزادی سربازان ایرانی در سیستان و بلوچستان به وجود آمد، رایزنی‌های فشرده مدیران منطقه‌یی با علمای اهل سنت و تاثیر بزرگی که آنها بر کنترل خشونت «جیش العدل» و در نهایت میانجی‌گری در این موضوع ملی داشتند، نشان می‌دهد که شاید وقت پایان دادن به نادیده گرفتن مناسبات منطقه‌یی و قومیتی و حقوق مشروع مردم این منطقه فرا رسیده باشد.

ماجرای اخیر نشان داد که می‌توان به حسن‌نیت در تلاش‌های مسالمت‌آمیز زعمای منطقه‌یی اعتماد کرد و راهکاری بهتر و کم‌هزینه‌تر از سپردن مسائل بومی هر منطقه از ایران به دست توانمند علما، زعما و مدیران خود این منطقه‌ها وجود ندارد. این نه‌تنها یک مطالبه مشروع و بر جای مانده از قانون اساسی موجود ماست که جزیی از حق عمومی و حقوق شهروندی شهروندان ایران زمین در هر کجای این سرزمین به‌شمار می‌رود؛ آنها که شاید به زبان پایتخت حرف نمی‌زنند و عمل نمی‌کنند اما آنقدر موثر هستند که نتیجه انتخابات یا هر فرآیند سیاسی دیگری را تغییر دهند.

 ساسان آقایی

اعتماد

برچسب‌ها : , ,