ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

هزار راه نرفته

شهروندان:
بدبین نیستیم. می‌شود خرابی‌های گذشته را جبران کرد. کافیست عزم باشد و عزم همگانی و ملی. درست است که خیلی کارها بر?زمین مانده و انجام نشده است و خیلی کارها شده که اگر نمی‌شد خسارتش کمتر بود، اما یک ملت، به درس گرفتن از آزمون‌ها و آموزه‌های پیشین زنده است و به تدبیر و امید به روزهای بهتر فردا.

یارانهگام دوم بهبود فضای اقتصادی برداشته شد. هر چند تا التیام زخم‌های کهنه بر اقتصاد بیمار راه درازی مانده است، اما همه راه‌ها گام به گام طی می‌شود.کافیست جهت درست باشد و مقصد،‌ معلوم. در عین حال، سرعت حرکت و تحول، دردنیای امروز عاملی سخت حیاتی است.

دولت، لامحاله باید با حداکثر سرعت ممکن، و البته تا حدی که ضریب خطا را بالا نبرد، گام‌های بلندی برای بهبود وضع آسیب‌دیده و آفت‌زده اقتصاد بردارد. به طور خیلی خلاصه اهم کارهای بر زمین مانده را می‌توان این طور فهرست کرد.

۱ـ فضای اقتصاد باید از «فساد» برنامه‌ریزی شده و برنامه‌ریزی نشده پاک شود. بی‌شک، یکی از دلایل اصلی عدم استقبال مردم از فراخوان دولت به انصراف از یارانه،‌ بی‌اعتمادی نسبی به فضای اقتصادی بود. بسیاری از مردم، مارگزیده از اخبار فسادهای هزاران میلیاردی طی سالیان گذشته، به صراحت می‌گفتند معلوم نیست اگر یارانه را ما نگیریم، به جیب چه کسانی می‌رود. این ضعف اعتماد در بلندمدت آسیب‌های بسیار بیشتری از، انصراف ندادن یارانه‌‌ای خواهد زد، اگر درمان و علاج نشود.

۲ ـ فضای کسب و کار، که همیشه تجارت محور بوده است، به سمت تولید محوری حرکت کند. اینک، به رغم ارزانی نیروی کار در ایران، به خاطر انواع هزینه‌های تحمیلی به بخش تولید، بهای تمام شده محصولات داخلی غمگنانه بیشتر از محصولات خارجی است. این معادله باید برعکس شود و دولت یگانه مسئول آن است. در کنار آن، فرهنگ جامعه باید به شکلی تغییر کند که درست برعکس شرایط فعلی، مردم مصرف تولیدات خودی را افتخار بدانند و خرید کالاهای خارجی را، اکراه دار. این نیز به عهده دولت است و البته دشوار.

۳ ـ نظام مالیاتی باید به گونه‌ای اصلاح شود که آن کس که درآمد بیشتری دارد، مالیات بیشتری بدهد. الان، در بسیاری از جاها برعکس است. کم‌ درآمدها مالیات می‌دهند و بسیاری از صاحبان درآمدهای هنگفت، با شگردها و ترفندهایی، از مالیات می‌گریزند.

از زمان مرحوم مصدق تاکنون شعار اقتصاد منهای نفت را، بی‌وقفه گفته‌ایم. اقتصاد منهای نفت، یعنی اتکای دولت‌ها به درآمد حاصل از تولید ثروت ملی که مالیاتش باید صرف اداره کشور شود، که نشده است.

۴ ـ نظام کشاورزی باید اصلاح شود. همه نهادهای رسمی از هواشناسی تا وزارت نیرو اعلام کرده‌اند که از نظر منابع آب از مرز هشدار گذشته‌ایم و امسال بیش از ۷۰۰ شهر با بحران آب مواجهند. در همین شرایط ۸۵ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و عمده کشاورزی، با روش غرقابی است که ۹۰ درصد آب را به هدر می‌دهد. اروپا با آن همه آب، از روش غرقابی استفاده نمی‌کند. این را همه کارشناسان خودی می‌گویند، نه نگارنده. منابع آب دیگر کفاف جمعیت رو به ازدیاد کشور را نمی‌دهد. باید چاره‌ای بنیادین اندیشید.

۵ ـ وضع حاکم بر فرهنگ مصرف، دگرگون شود. البته که مصرف‌گرایی افراطی، مربوط به چند دهک بالای درآمدی مردم است و دهک‌های پایین، اگر هم بخواهند نمی‌توانند مصرف‌گرا و مصرف زده باشند. اما همان گروه‌های بالای درآمدی، واقعاً الگوی مصرفی ناسازگار با اقتصاد و فرهنگ ملی دارند. این اصلاح بزرگ، از جمله کارهای هم دشوار و هم ضروری بر زمین مانده است.

۶ ـ هزار کار نکرده و راه نرفته دیگر هست که در این‌جا و مجال کوتاه البته نمی‌توان برشمرد. همین که آخرینش را بگوییم، که البته باید اولین باشد، کفایت می‌کند: آموزش و پرورش باید اصلاح شود. البته اگر همین یک کار، سالیان پیش انجام شده بود، بقیه کارها در همه حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خود به خود انجام می‌شد. حیف که بسیاری از کسانی که این سخن را در لفظ قبول می‌کنند، در عمل به آن «باور» ندارند.

 علیرضا خانی

اطلاعات

برچسب‌ها : ,