ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

احمدی‌نژاد، مولود دوقطبی سال ۸۴

شهروندان – سیدرضا اکرمی*:
در انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری، یعنی دوره اولی که با پیروزی در انتخابات، آقای احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور شدند؛ اتفاق‌نظر اصولگرایان، آقای دکتر علی لاریجانی بوده‌ است و در سمت دیگر و گروه دیگری از اصولگرایان نیز که همراه با این نظر نبودند به سمت آقای هاشمی‌رفسنجانی رفتند.

سیدرضا اکرمی فقط پس از آنکه انتخابات به دور دوم کشیده شد، برخی اصولگرایان به‌دلیل رقابت ایجادشده در دو قطب آقای هاشمی‌رفسنجانی و آقای احمدی‌نژاد شاید حمایت خود را معطوف به ایشان ‌کرده باشند.

اما قابل ذکر است که در آن زمان از سوی اصولگرایان این رفتار وجود داشت که پس از پایان انتخابات؛ نتیجه را پذیرفتند و به‌هرحال طبق قانون، چنانچه مردم به کسی رای دهند چه برای نمایندگی مجلس، چه نمایندگی شورای‌شهر، چه ریاست‌جمهوری و… به‌طور طبیعی این انتخاب را باید پذیرفت و با آن فرد یا گروه باید کار کرد؛ به عبارتی رقابت را پایان‌یافته اعلام کرد تا کار به‌نحو احسن انجام پذیرد.

به نظر نگارنده کارنامه آقای دکتر احمدی‌نژاد را باید در دو بخش مورد بررسی قرار داد؛ یکی مربوط به حضور ایشان در دولت نهم ریاست‌جمهوری و دیگری در دولت دهم. بر این اساس می‌توان چنین گفت که انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری در کل آغاز نامناسبی داشت.

من معتقدم شروع برخی وقایع تلخ همزمان با پخش مناظره‌های انتخاباتی در تلویزیون بوده ‌است. یعنی همزمان با آن منازعه‌ای که در میان صحبت‌ها به رییس مجلس خبرگان و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی یا به حجت‌الاسلام‌والمسلمین ناطق‌نوری که عضو مجمع‌تشخیص‌‌مصلحت‌نظام است اتهام زده شد.

در همان‌جا حریم‌ها شکسته شد و دیوارهای حرمت و احترام تا حدودی صدمه دید. البته این شروع ادامه پیدا کرد و مسایل بعدی و بعدی را پیش‌رو قرار داد که متاسفانه پیامدها و آسیب‌های آن همچنان ادامه دارد. در نتیجه باید با ظرافت و دقت در رابطه با حوادث دوره دهم انتخابات ریاست‌جمهوری و پس از آن فکر کرد و سخن گفت.

باید توجه داشته باشیم که شرایط زمانی دو دوره نهم و دهم ریاست‌جمهوری با دوره‌های پیش از آن از جهات گوناگون مختلف و متفاوت بوده ‌است و بنابراین نمی‌توان و نباید بدون مقایسه این دوره‌ها با یکدیگر به هرکدام نمره داد از سوی دیگر هم این برداشت را نباید کرد که افراد در دوره‌های دیگر، خدای‌ناکرده، کاری نکرده‌اند یا کم کار و خدمت انجام داده‌اند و زحمات و خدمات ایشان به‌تنهایی این تحول و ترقی را در ابعاد گوناگون به وجود آورده ‌است.

به عبارتی تمام پیشرفت‌ها را نباید به دوره‌ خاصی اختصاص دهیم و کار و خدمات دیگران را زیر سوال ببریم. توجه شود طبق آمار در دوره هشت‌ساله آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی درآمد نفت و گاز ۱۴۰میلیارددلار بوده و در دوره حجت‌الاسلام خاتمی ۱۶۰میلیارددلار و در دوره هشت‌ساله آقای دکتر احمدی‌نژاد ۷۰۰میلیارددلار درآمد نفتی وجود دارد؛ در مقایسه باید به درآمدها توجه شود. اشاره به نوع حمایت اصولگرایان از احمدی‌نژاد و برخی اقدامات آنها، البته اشاره درستی است.

به‌هرحال او صراحتا بداخلاقی‌هایی را در کشور دامن زد. امروز می‌بینیم همکاران او در دولت، چه نکاتی را پیرامون رفتارهای او بیان می‌کنند. ما می‌دانستیم او با همکاران خودش هم در دوره نهم و هم در دوره دهم چه رفتاری داشت. از این قبیل رفتار می‌توان به نوع برکناری افرادی همچون آقایان مصطفی پورمحمدی، داوود دانش‌جعفری، محمدحسین صفارهرندی، غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، محمدباقر ذوالقدر، فرهاد رهبر، وزیری‌هامانه و امثال این افراد در دوره نهم و آقایان متکی، مصلحی و برخی افراد دیگر در دوره دهم توجه کرد که از جهت اخلاق اسلامی، این رفتار اصلا مناسب و شایسته نبود. حال به جایی می‌رسیم که نگاه به‌سوی اعمال ایشان است.

در مورد سفرهای استانی، هرچند نفس سفرها مفید است اما پروژه‌ای‌عمل‌کردن و کم‌توجهی به قانون و برنامه‌ قطعا نقطه منفی در کارنامه ایشان خواهد بود. بالاخره ما برنامه پنج‌ساله چهارم داشتیم که ایشان بسیار کم‌توجه و حتی می‌توان گفت بی‌توجه به آن بودند و یک برنامه پنج‌ساله پنجم نیز همین سرنوشت را داشت. آن عمل که بر اساس قانون نباشد هرچقدر هم مفید باشد، اصطکاک پیدا می‌کند با دیگر اعمال، در نتیجه برخی کارها روی زمین می‌ماند و انجام نمی‌گیرد.

به نظر من، تا حدودی شاکله یا شخصیت شکل‌گرفته آقای احمدی‌نژاد به‌گونه‌ای است که ظاهرا ایشان نمی‌تواند بدون حاشیه‌سازی به کارهای خود ادامه دهد. در دوسال پایانی هر هفته ما شاهد آن بودیم که مساله‌ای حاشیه‌ای از کلام ایشان اظهار می‌شود و این مساله حاشیه‌ای موجب می‌شد افراد به آن سرگرم شوند و اذهان و افعال از کارها و مسایل بنیادی و اساسی منحرف و به این مسایل کم‌توجهی شود.

برای نمونه می‌توان به اظهارات آقای احمدی‌نژاد در سفر به استان هرمزگان اشاره کرد؛ ایشان در بخشی از سخنانش چنین بیان کردند که اگر ما تا سه‌سال نفت خود را به فروش نرسانیم، می‌توانیم از ذخیره‌ای که در اختیار داریم کشور را اداره کنیم. برای بررسی این سخنان ابتدا باید به میزان درآمد نفت و گاز کشور توجه کنیم که این درآمد در آن مقطع حدود صدمیلیارددلار است؛ حال این سوال پیش می‌آید که مگر ذخیره ارزی کشور ما چه میزان بود که اگر سه‌سال آن را به فروش نرسانیم؛ توان تامین و اداره کشور را داریم؟ در دولت تدبیر و امید، کاستی‌های خزانه به‌خوبی خود را نشان داد. چرا در حال حاضر این مشکلات وجود دارد و دولت پس از احمدی‌نژاد، با این حجم کمبودها مواجه است؟

از این مشکلات هم که قطعا آگاه هستید که چه چیزهایی هستند: مشکل مسکن، مشکلات بیکاری افراد، مشکلات اعتیاد و فساد اداری هست و از همه مهم‌تر مشکلات بدهی دولت به دستگاه‌ها، بانک‌ها، ادارات، شرکت‌ها و پیمانکارها و الی‌ماشاءالله که وجود دارد. در مورد آقای مرتضوی ادعا می‌شد که بدهی سازمان تامین اجتماعی از سال ۵۴ تا ۹۰ که حدود ۳۵هزارمیلیاردتومان است صاف شده اما امروز از بدهی ۶۵هزارمیلیاردی سخن گفته می‌شود.

در هشت‌سال گذشته به‌خصوص در دوره دهم شاهد وقایعی بودیم که من به‌نوبه خودم معتقدم با اینگونه شرایط، اجر و مزد خدمات و زحمات ایشان از میان رفت و موجب ضایع‌شدن آن شد و این دیدگاه از جانب نگاهی است که از منطق اسلام به این مسایل دارم. چون اسلام عزیز می‌گوید که هر خدمتی که به مردم می‌کنید اولا نباید منتی بر آنان‌ بگذارید، ثانیا نباید زحمات و خدمات دیگران را نادیده بگیرید و ثالثا نباید آنان را متهم کنید که چرا کاری نکردند و اگر عملی انجام داده‌اند چرا کارشان، کارستان نبود به عبارتی بیاییم و کارنامه آنان را مخدوش نشان دهیم.

امروز بد نیست برخی دوستان اصولگرا در مجلس، یاد رفتار احمدی‌نژاد در روز طرح سوال بیفتند. گاهی برخی رفتار آقای احمدی‌نژاد خارج از عرف سیاسی محسوب می‌شد و قطعا پاسخ ایشان را به سوالات ۷۹ نماینده در تاریخ ۲۴ اسفند ۹۰ به یاد دارید. انصافا، وجدانا و شرعا ایشان هیچ پاسخی به آن سوالات نداده‌اند. برخورد ایشان همراه با هیاهو، هجو، دست‌انداختن و با الفاظی از جمله تعبیر شوخی می‌کنیم و… بود‌.

این سخنان و اینگونه برخورد، سند تاریخی می‌شود و وقتی سخنی و رفتاری قرار است سند تاریخی ‌شود، باید توجه داشته باشیم آیندگانی هستند که می‌نشینند و با دقت آن را بررسی می‌کنند و نمره می‌دهند؛ به‌خصوص سخنان پایانی ایشان در جلسه مذکور که همراه با الفاظ نامناسب بوده است آنجا که می‌گفت: اگر به من نمره ۲۰ ندهید، بی‌معرفت و نامرد هستید.

من همه اینگونه رفتارها را بداخلاقی می‌دانم که باز هم بازمی‌گردد به شاکله شخصیتی ایشان که ظاهرا از این موارد بسیار در آن وجود دارد. علاوه بر آنچه که پیش از این بیان کردم باید این را نیز اضافه کنم که گاهی اطرافیان نیز در قبال اینگونه رخدادها بی‌تقصیر نیستند. این اطرافیان موظفند تذکر، تنبه و هشدار دهند؛ اما این کار را انجام نمی‌دهند و در برابر گاهی همین افراد به تشویق، تعریف و تمجید نیز می‌پردازند مثلا لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ با ۵۷ روز تاخیر به مجلس رسید.

این اتفاق در زمانی رخ داد که پیش از آن تذکر از جانب مجلس به ایشان داده ‌شده بود که به‌دلیل انتخابات مجلس نهم لایحه بودجه را در موعد قانونی تحویل مجلس بدهید. البته آنچه ما با آن روبه‌رو شدیم آن بود که نه‌تنها توجهی به این تذکر و تقاضا نشده بود بلکه نسبت به گذشته با تاخیر بیشتری در ارسال لایحه روبه‌رو شدیم. در سویی دیگر مثلا با هدفمندی یارانه‌ها هم به مشکل برمی‌خوریم یا بحث ارز و سکه یا حتی همین سوال و جوابی که به این شکل پیش رفت. پس برداشت کلی من اینگونه است که وقتی فردی به قانون بی‌توجهی یا کم‌توجهی داشته باشد بالاخره علایم آن در رفتارش اثر می‌گذارد و نتیجه هم همین شد که شاهد آن بودیم.

*عضو شورای مرکزی «جامعه روحانیت مبارز»

شرق

برچسب‌ها : ,