ارزشهای مطلوب
شهروندان:
بسیار ضروری است که در همه کودکستانها و دبستانها و دبیرستانها و نیز در همه رسانهها و از جمله در صدا و سیما و فیلم و تئاتر از ارزشهای اخلاقی سخن به میان آید و تبلیغ و آموزش داده شود.
وزارتخانههای فرهنگی و آموزشی و دیگر متصدیان فرهنگ باید اینکار را برعهده بگیرند و آن را وظیفهای ملی و اسلامی و انسانی بدانند.
اخلاق و ارزشهای انسانی بدون هرگونه پسوند و پیشوندی و مستقل از هر بینش و دین و مذهب (با توجه به اینکه پایه اخلاق و حسن و قبح، عقل است) باید موردنظر معلمان و دبیران و پرورشدهندگان باشد.
و سپس هرجا که دین وارد عرصه اخلاق شده باشد به آنهم بپردازند، چرا که دین وقتی وارد عرصه اخلاق میشود مبانی آن را تقویت کرده و به آن پوشش قدسی میبخشد. بسیار مهم است که از همان کودکستان و دبستان به بچهها آموزش اخلاق داده شود. باید به بچهها تفهیم شود که دروغ چه آسیب و ضررهایی به جامعه میزند و اینکه راستگویی جلوه بزرگی و همت بلند و شجاعت است. باید معلمان با کودکان به گفتوگو بنشینند؛ مثلا سخن از شرف بگویند.
به بچهها بگویند که شرف چیست و بیشرف کیست. نخست اجازه دهند که بچهها خود به تعریف شرف بپردازند یا راجع به امانتداری و صداقت و تعهد و پایبندی به قول و قرار و وفاداری و دوستی و عشق و محبت و جوانمردی و دیگر فضایل و از جمله میهندوستی سخن بگویند و لازم است که معلم وارد بحث جمع بچهها شود و رشته سخن میان آنان را هدایت کند.
مثلا به بچهها تفهیم کند که اگر کسی به میهنش و به هویتش بیاعتنا باشد علیالقاعده انسان بیخاصیتی است که تهی از اخلاق و معنویات واقعی است و خلاصه اینکه باید به کودکان اخلاق را آموخت و از همان کودکی راجع به ارزشهای اخلاقی کار کرد و بچهها را نسبت به هریک از ارزشهای اخلاقی حساس کرد و هریک از فضایل را به بحث و گفتوگو گذاشت و اجازه داد که بچهها در بحث شرکت کنند و راجع به این یا آن فضیلت سخن بگویند و نظرات خود را ابراز کنند.
شاید به این وسیله بتوان ارزشهای اخلاقی جامعه را بارور کرد که طبعا از این طریق میتوانیم قدرت ملی ایران را بالا ببریم و در برابر هرگونه تهاجم فرهنگی مقاومت کنیم، زیرا با تحکیم ارزشهای اخلاقی مردم است که توان ملی ما بالا میرود. از این بحث مختصر نتیجه میگیریم که در مدارس نباید به بچهها خبرچینی و لو دادن دیگران را تعلیم داد. باید کاری کنیم که بچهها قوی بار آیند؛ مثلا نباید ماده مسموم جاسوسی و ضعف و فتور را در آنان غرس کنیم.
نباید معلمان محترم، بچهها را وادار کنند که اخبار خانواده را بازگو کنند یا دوستانشان را لو دهند. اگر بچهای قول داده باشد چیزی را که دوستش از او خواسته است مخفی نگه دارد و او این قول را داده باشد معلم نباید تلاش کند که تصمیم آن بچه را در قول و قراری که داشته است، بشکند چرا که در این صورت شخصیت و قول و قرار جوانمردی او را شکسته است و او دیگر فردی ضعیف و سرخورده خواهد بود.
در اینجا لازم است به این موضوع نیز اشاره شود که نباید افراد بداخلاق در آموزش و پرورش بچهها دخالت و دستی داشته باشند که مسلما نفس مسمومشان بچههای پاکنهاد را آلوده خواهد کرد. مسلما این مطالب ساده را همه میدانند ولی یقین دارم که همین مطالب ساده بخشی از منشور اخلاقی جامعه است.
کاظم موسوی بجنوردی
شرق