لزوم نوآوری فناورانه در اقتصاد
شهروندان- سیاوش ملکیفر*:
دستکم از ابلاغ چشمانداز 20ساله کشور به این سو، مفهوم اقتصاد دانشبنیان بر سر زبانها افتاده است و سهگانه دولت، صنعت و دانشگاه در حد مقدورات خود برای دستیابی به آن میکوشند. حال که تقریبا نیمی از راه چشمانداز 20ساله را آمدهایم، شایسته است ارزیابی دقیقتری از وضعیت کشور به لحاظ توسعه اقتصاد دانشبنیان داشته باشیم.
بانک جهانی، هرساله وضعیت اقتصاد دانشبنیان در کشورهای مختلف جهان را مورد پایش قرار میدهد. به گزارش بانکجهانی، در سال۲۰۱۴ ایران به لحاظ اقتصاد دانشبنیان در رده ۹۴ام دنیا ایستاده است و کشورهای اسکاندیناوی در صدر جدول قرار دارند. در میان ۱۸ کشور منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) کشور ما در رتبه دوازدهم قرار گرفته است.
نگارنده در هنگام نگارش این یادداشت به اطلاعات روزآمد و معتبری از حجم اقتصاد دانشبنیان دسترسی ندارد، اما شنیدهها حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۲، میزان فروش شرکتهای دانشبنیان کشور، حدود یکمیلیارددلار بوده است که اگر صحت داشته باشد، در برابر تولید ناخالص داخلی کشورمان ناچیز است. اما چرا باوجود تلاشهای چشمگیر نهادهای دستاندرکار، هنوز اقتصاد دانشبنیان در کشور ما جان نگرفته است؟
به اعتقاد نگارنده، اشکال کار را باید در دو سوءتفاهم پیرامون مفهوم اقتصاد دانشبنیان جستوجو کرد. اقتصاد دانشبنیان تعریف یکتا و جهانشمولی ندارد. بهعنوان یک تعریف کلی اما اقتصاد دانشبنیان، اقتصادی است که عمدتا از آبشخور «نوآوری» تغذیه میکند، اما نه هر نوع نوآوری، بلکه نوآوری مبتنی بر فناوری.
ناگفته پیداست که نوآوری انواعی دارد و برخی انواع آن، جنبه فناورانه ندارد، مثلا مانند بسیاری از محصولات غذایی جدید که هر از گاهی از سوی کارآفرینان به بازار معرفی میشود. این تعریف را میتوان از دو جنبه با فهم عمومی و غالب از اقتصاد در کشورمان مقایسه کرد:
۱- در تعریف اقتصاد دانشبنیان، تاکید اصلی بر توسعه نوآوری مبتنی بر «دانش و فناوری» است و ضرورتی ندارد که حتما کل زنجیره توسعه فناوری داخل کشور انجام شده باشد. اساسا در فناوریهای سطح پایینتر، تحقیق و توسعه بنیادی بسیار کمرنگ است و آنچه مهم است تحقیقات توسعهای است که در شرکتهای صنعتی انجام میشود. اما در کشور ما، عموما این باور شکل گرفته است که ابتدا باید تحقیقات بنیادی در دانشگاهها انجام شود.
سپس، نوبت به تحقیقات کاربردی میرسد که نتیجه آن فناوری است و در نهایت، با تحقیقات توسعهای باید فناوری را برای تولید انواع کالا/خدمت جدید یا بهبودیافته به کار گرفت. ما در کشورمان این فرآیند را از ابتدای زنجیره و آن هم در دانشگاهها آغاز کردهایم و اتفاقا ظرف سالهای گذشته، از لحاظ تولید علم در جایگاههای بسیار خوبی ایستادهایم. اما در تبدیل علم به فناوری و سپس نوآوری، موفق نبودهایم، زیرا لزومی ندارد که این زنجیره حتما از دانشگاهها آغاز شود!
در کشور ما، عموما جای تحقیقات توسعهای و نوآوری فناورانه در شرکتهای بزرگ و بهویژه شرکتهای خصوصی خالی است. این شرکتها میتوانند با توجه به نیازهای بازار داخلی و خارجی کشور، فرآیند نوآوری را از انتها به ابتدا و برعکس جریان «دانشگاه به صنعت» آغاز کنند. در این صورت، دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتهای کوچک و متوسط دانشبنیان، همگی در خدمت اقتصاد دانشبنیان قرار میگیرند.
۲- برخی صنایع مانند دامداری یا کشاورزی، عموما بر فناوریهای سطح پایین، برخی مانند نوشتافزار یا نساجی بر فناوریهای متوسط و برخی مانند گوشی تلفن همراه، تبلت یا رایانه، بر فناوریهای برتر و پیشرفته تکیه دارند. اما در اقتصاد دانشبنیان، هیچ تاکید یا تکیه خاصی بر فناوریهای پیشرفته نمیشود.
از نظرگاه اقتصاد دانشبنیان، آنچه اهمیت دارد، خلق نوآوری مبتنی بر هر نوعی از فناوری است که باید آغشته به امر پژوهش باشد. بنابراین میتوان صنعت دامداری و کشاورزی را نیز دانشبنیان دانست، مشروط بر اینکه جریانی از نوآوری فناورانه در آن وجود داشته باشد. بد نیست بدانید که ارزش اقتصاد مبتنی بر فناوری پیشرفته در کشورهایی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۱۰ نهایتا چیزی حدود سهدرصد اقتصاد آنها بوده است! چهبسا در شرایط خاص اقتصاد ایران، اولویت پرداختن به صنایع بالغتری مانند صنعت نفت به مراتب بیش از صنایع پیشرفته باشد. بنابراین بهنظر میرسد که:
- اقتصاد دانشبنیان را نباید از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مطالبه کرد. دانشگاهها و پژوهشگاهها، هرچند نقش چشمگیری در توسعه کالاها و خدمات دانشبنیان دارند، اما بار اصلی تحقیق و توسعه بر دوش شرکتهای بزرگ است. شاید اگر حتی ۲۰ شرکت بزرگ از مجموع صدشرکت برتر کشور بهلحاظ حجم فروش، رنگ و بوی اقتصاد دانشبنیان بگیرند و جریان نوآوری در آنها راه بیفتد، بتوان اقتصاد ایران را «دانشبنیان» نامید.
- اقتصاد دانشبنیان چیزی جز بدنه اصلی اقتصاد کشور نیست. آنچه مهم است، به راهافتادن جریان نوآوری فناورانه در کلیت جریان اقتصاد کشور است، نه ایجاد یک جریان قطرهچکانی که ماحصل کارآفرینی دانشآموختگان جوان دانشگاهی و راهاندازی شرکتهای کوچک و متوسط است. کل اقتصاد کشور باید رنگوبوی نوآوری فناورانه بگیرد و این شامل بخشهای مختلف از کشاورزی و بهداشت تا آموزش و پرورش و نفت میشود.
عضو هیاتمدیره اندیشکده صنعت و فناوری (آصف)
شرق