آگاهی، مشارکت و سرمایه اجتماعی
شهروندان – سعید معیدفر*:
پیشتر بسیاری بر این باور بودند که مهمترین سرمایه یک فرد، سرمایه مادی و مالی اوست. به عبارت دیگر، اساسیترین چیزی که یک نفر میتوانست داشته باشد، دارایی و اموال او بوده است و این سرمایه مالی، امر بسیار مهمی تلقی میشد که جایگاه اجتماعی و موقعیت آن فرد را در جامعه مشخص میکرد.
بحثهایی که در گذشته نیز وجود داشت، حاکی از این نگاه بود؛ بحثهایی مثل «علم بهتر است یا ثروت» و موارد مشابه آن. در دنیای توسعهیافته، بحث بر سر سرمایه اقتصادی بود؛ اما در دهههای گذشته، بحث جدیدی تحت عنوان سرمایه اجتماعی یا سرمایه فرهنگی مطرح شد که خود میتوانست موجب تولید سرمایه اقتصادی و مادی شود.
تاکید بر این بود که اگر در مکانی، فقر وجود دارد و مردم در مکان دیگری، ثروتمند هستند؛ یا اینکه سرزمینی، توسعه یافته است و سرزمین دیگر، درحال توسعه، همه اینها به صورت مستقیم به سرمایهاجتماعی آن جامعه بازمیگردد و نه سرمایهاقتصادی و سرانه درآمد آنها. یکی از مهمترین المانها و عناصر سرمایهاجتماعی یا فرهنگی، «آگاهی» است.
آگاهی، به معنای هرآنچیزی است که یک شهروند باید بداند؛ پارامترهایی مثل تحصیلات و سطح دانش آکادمیک یک فرد، اطلاعات عمومی، دادهها و اطلاعات و همچنین میزان دسترسی به این دادهها میتواند ذیل عنوان آگاهی جای بگیرد.
سرمایهاجتماعی را با امکانات فرهنگی و برخورداری مردم از این امکانات در یک جامعه میسنجند که احساس نیاز به این امکانات فرهنگی، خود به آگاهی مردم یک جامعه بازمیگردد. این تاکید روی آگاهیهای همگانی، به این معناست که هرچه آگاهیهای مردم در یک جامعه بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی آن فرد بیشتر است؛ و هرکس سرمایهاجتماعیاش بیشتر باشد، مشارکتش در جامعه بیشتر خواهد بود و این فرد میتواند به سرمایههای اقتصادی بیشتری نیز دسترسی پیدا کند.
قطعا هرچه افراد به میزان بیشتری از محیط، افراد و جامعه، آگاهی داشته باشند، در پیشبرد زندگی اجتماعی، ارتباط با جامعه و تعامل با دیگران موفقتر خواهند بود و جامعهای که از چنین افرادی تشکیل شده باشد، سطح توسعهیافتگی بیشتری خواهد داشت.
*جامعهشناس
شهروند