آلودگی هوای تهران و ضرورت ارتقاء آگاهی شهروندان
شهروندان – مهدی پورپیکری هریس*:
حال ما خوب نیست. حال شهرِ مان از خودمان هم بدتر است. هوای شهرمان تاریک است. این را همه میدانیم. این را همه میدانیم که این روزها هوای آلوده در خانههای پایینشهر و بالاشهر قربانی میگیرد. ریههای مردمِ تهران در زمستان سرد و دوده گرفته است. این چیزی است که برای کودکان و سالخوردگانِ مان باقی گذاشتهایم.
کسی نمیتواند شانه از زیرِ بارِ مسئولیت سیاه کردن آسمان خالی کند. هر کدام از ما، در جایگاهِ شهروندی که پرسش نمیکند، این بارِ سنگینِ گناه را با خود میکشد. ولی من و همکارانم به عنوان متخصصان امور شهری، مسئولیتی صدچندان در این زمینه داریم. که بنویسیم و مشکل را توضیح دهیم و با مدیرانِ غیرمتخصص، کمسواد و غیر متعهد شهرمان به مذاکره و انتقاد بنشینیم.
تهران یک سیستمِ آلوده و ناکارآمد است. ما معتقدیم شهر یک ارگانیسم زنده است. این ارگانیسم به عنوان یک سیستم، نه تنها به اجزاءِ سالم نیاز دارد، بلکه تمام این اجزاء باید به درستی با یکدیگر کار کنند. این در مورد تهران صدق نمیکند. آلودگی هوا یک نشانه روشن از یک بیماری دشوار است. خیلی از مکانیسمها و فرآیندهای مرتبط نیاز به اصلاح دارند تا آلودگی هوا هم رو به اصلاح بگذارد. از کیفیت سوخت، کیفیت خودروها، تکنولوژیهای صنعتی در کارخانجات، کیفیت معماری و سازه تا معیارهایی شهریتر مثل شکلِ شهر، الگوهای ساخت و ساز، نظام تراکم، نظام کاربری و حرکت را باید در نظر داشت تا آلودگی هوا درست شود.
از میان معیارهای بالا، تغییر و اصلاح برخی به صورت کوتاهمدت ممکن است. به عنوان مثال کیفیت سوخت میتواند در کوتاه مدت بهبود یابد. ولی بسیاری از تغییراتی که در در شهر ایجاد میشود تاثیری بسیار بلندمدت در این زمینه خواهند داشت. به عنوان مثال، ساخت یک بزرگراه، الگوهای جذب و جایگیری تراکم، کاربری زمین و حرکت را در بلندمدت شکل خواهند داد و این آن چیزی است که مسئولیت آجر روی آجر گذاشتن در تهران را بسیار بالا میبرد چه رسد به بزرگراه روی بزرگراه گذاشتن.
بگذارید موضوع را کمی شهرسازانهتر باز کنم. یکی از مهمترین عوامل آلودگی هوا، حجم بالای ترافیک خودرو و مسافتهای بلند در شهر است. چه چیز باعث میشود که این مسافتها زیاد شود و حجم تردد در این مسیرها سنگین؟ پاسخ روشن است. مبداء و مقصد سفرهای شهری. فاصله مراکز سکونت و مراکز فعالیت و اشتغال. مکانِ مراکز عمده سکونت و فعالیت و شریانهای ارتباطی میان آنها را میتوان به صورت کلی تشکیل دهنده اجزاءِ اصلی ساختارِ شهر و در وسعتی بزرگتر ساختار کلان شهر نامید. در ادامه برخی مشکلات و راهحلهای موجود در این زمینه به اختصار معرفی میکنم.
۱٫ شهرِ تهران در وسعت پهناوری گسترده شده است. سیاستهای توسعه و کنترل توسعه یا وجود نداشته یا ناکارآمد بوده است و از این رو مراکز عمده مسکونی در فواصل دور شکل گرفته است. توسعههای خودرو (غیررسمی) در حاشیه شهر بخش عمدهای از این مسئله بوده است. از سوی دیگر، سیاستهای توسعه اشتباه نیز به این وضعیت دامن زده است. نمونه بارز این موضوع پروژههای مسکن مهر و مکان آنها در کلانشهرهاست. فروش زمین به ادارات و ارگانهای دولتی در حاشیه شهرها، شکل دیگری از این سیاست غلط بوده است که نمونههای آن را میتوان در شرق و غرب تهران به وفور مشاهده کرد.
۲٫ سیستم کنترل تراکم، از دیگر پاشنههای آشیلِ این مشکل بوده است. مدیریت شهری باید در طیِ سالیانِ گذشته تلاش می کرد که تراکم را در مرکز شهر متمرکز کند. هر اندازه از مرکز به حاشیه نزدیک میشویم باید از شدت تراکم کاسته میشد. آنچه در تهران اتفاق افتاده است دقیقا در جهت عکس بوده است. بارگذاریهای بسیار سنگین در منتهیالیه شرق، غرب و جنوب شرق و جنوب غرب از از اشتباهات فاحش مدیریت شهری بوده است.
۳٫ نظام و سبک نوسازی متداول در شهر از دیگر مشکلات است. به عنوان مثال، عدم ارائه راهحلهای موثر در نوسازی ساختمانهای فرسوده در جنوب و مرکز شهر تهران باعث افزایش تقاضای مسکن شده است. مدیران و برنامهریزان هم با این فرض که برای پاسخ به تقاضا باید زمین قابل توسعه عرضه کنند، زمینهای بایر و بکراطراف شهر را توسعه دادهاند. توسعه منطقه ۲۲ از این رو قابل تامل است. منطقهای که شاید ساکنانش بیشترین میزان سفر روزانه را انجام میدهند.
۴٫ توسعه شبکه بزرگراهی شاید مهمترین عامل افزایش آلودگی هوا باشد. توسعه این شبکه، تقاضا برای توسعه در فاصلههای دورتر را توجیهپذیر میکند. به عنوان مثال بزراگراه همت، نیایش و حکیم تقاضا برای ساخت و ساز و تراکم را در مناطق غربی و شرقی افزایش داده است. شهرک راهآهن، شهرک المپیک، شهرزیبا، پونک، سعادت آباد برای بسیاری از تهرانیها جذابند برای اینکه اتوبانها امکان رفت و آمد را فراهم کرده اند. بدون این سه بزرگراه، زندگی در شهرکهای غربی تهران و وردآورد بسیار مشکل مینمود. در واقع گسترش شبکه بزرگراهی باعث شده است که شهر به حالت افقی گسترده شود و فاصله مراکز آن هم بیشتر شوند. شهردار تهران به خیال خودش با احداث پرهزینه زیرگذرها و تونل ها و دوطبقه کردن بزرگراهها عبور و مرور شهروندان را تسهیل کرده است و انتظار هم دارد که مردم متشکرش باشند. اگرچه این سرابی بیش نیست. این بزرگراهها شهر را در عرض کش میدهند و به سرعت با افزایش ساخت و ساز در منتهیالیه آنها پر از خودرو میشوند. سفرهای طولانی در ترافیک سنگین چیزی جز آلوده کردن هوا به بار نمیاورد. در واقع شهردار تهران با توسعه بزرگراهها در حال کوبیدنِ میخِ تابوتهایمان بوده است و نه تسهیل رفت و آمد.
۵٫ عدم سرمایه گذاری در شکبه مترو در واقع ترجیع بند تمام مشکلات بالاست. تا مدتها شهردار بهانه داشت که دولت بودجه را تامین نمیکند. درحالیکه در همین زمان مشغول ساخت زیرگذر و تونل و اتوبان دو طبقه بوده است. پس بودجه وجود داشته است؛ آنچه وجود نداشته تدبیرِ استفاده از آن بوده است. توسعه مترو تنها راه حل نجات تهران است. اگر مترو بتواند به درستی نقاط اصلی فعالیت و سکونت را به یکدیگر متصل کند و مدیریت کارآمدی نیز داشته باشد، میتوان امیدوار بود در سالهای آینده، ساختار شهر تهران تا حد زیادی بر شبکه مترو تکیه کند و از حجم ترافیک کاسته شود. اگرچه با وجود بزرگراههای فعلی، شهر بر لبه بینظمی باقی خواهد ماند و اندکی کاهش ترافیک دعوت کننده رانندهگان برای سفرهای یک و دو ساعته خواهد بود. باید به تدریج و همزمان با توسعه شبکههای حملونقل عمومی عرصه را بر خودروها تنگ کرد. باید از طریق افزایش مالیات استفاده از خودرو در تهران، افزایش قیمت سوخت، مدیریت موثر محدوده طرح ترافیک و دیگر سیاستهای مدیریتی هزینه رانندگی در تهران را افزایش داد. در واقع هر خودرو باید هزینه آلوده کردن شهر را بپردازد.
۶٫ توسعه امکانات برای دوچرخه سواری و پیاده روی در شهرها یکی از راهحلهای بهبود کیفیت هوا و ارتقاء سلامت عمومی است. چقدر خوب میشد به جای وصل کردن بزرگراهها به فکر توسعه خطوط مخصوص دوچرخه و وصل کردن آنها بودیم. پیاده کردن خیابانهای اطراف مراکز شهری مانند تجریش، ونک، ولیعصر، امام حسین، آزادی، انقلاب و … به تشویق مردم برای پیادهروی کمک فراوانی خواهد کرد.
۷٫ ایجاد کمپینهای حمایت از هوای پاک و اعتراض به سیاستهای اشتباه توسعه میتواند مدیران شهری را مجبور به توقف پروژههای آرمانگرایانه و پرهزینه کند. چنین کمپینهایی می تواند مردم را تشویق به دوچرخه سواری، پیادهروی و عدم استفاده از خودرو شخصی کند.
آلودگی هوای تهران راه حلی مدیریتی دارد. بخشی از این مسئولیت به عهده شهرداری است. تقریبا تمام وزارتخانهها به نوعی مسئولیتهای ریز و درشت در این ارتباط دارند که نیاز به یک کمیته قوی با اختیارات کافی برای مدیریت همه آنها وجود دارد. نکته اینجاست که سیاستهای توسعه شهری که توسط شهرداری اداره میشوند، تاثیری به مراتب بلندمدتتر دارند و از اینرو نیاز به توجه بیشتری نیز احساس میشود. باید شهروندان را از نتایج مستقیم و غیرمستقیم هر کدام از این سیاستها آگاه کرد. به عنوان مثال، هنوز بسیاری از مردم فکر میکنند توسعه بزرگراهها به سود آنهاست و این خدمتی از سوی شهرداری به آنهاست. باید آنها را آگاه کرد که این سیاستها به طور غیرمستقیم آسمانشان را تیره میکند و نفسهای فرزاندانشان را به شماره میاندازد. آگاه شدن شهروندان، اعتراض آنها در قبال سیاستهای اشتباه را در پی خواهد داشت و شاید بخشی از لجاجت های دیکتاتورمآبانه مدیران شهری را تحت تاثیر قرار دهد.
*مدرس و پژوهشگر دوره دکتری، دانشگاه کلرادو ایالات متحده امریکا(http://mheris.com)