ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

پنجم ابتدایی، آخرین مدرک جوانان روستای «ابوغویر»

شهروندان:
ابوغویر یکی از روستاهای محروم در نقطه صفر مرزی جنوب ایلام است که نه تنها از هرگونه امکاناتی بی بهره است، بلکه پنجم ابتدایی، آخرین مدرک و پایان راه جوانان این روستاست.

روستاهای محروم ابوغویرروستای محروم ابوغویر در جنوب استان ایلام دهستان دشت عباس قرار دارد. روستایی که حدود ۱۰ کیلومتر با روستای چم هندی فاصله دارد. روستایی که در بدو ورود فکر کردیم خالی از سکنه باشد و بعد از عبور از چند نقطه روستا در کنار سایه دیوار یکی از منازل چند جوان با موتورسیکلت بدون پلاک را دیدیم.

وقتی از ماشین پیاده شدیم جوان ۲۵ ساله ای که یک نخ سیگار روشن کرده بود سیگار خود را خاموش کرد و وقتی فهمیدند ما خبرنگار هستیم و برای بررسی مشکلات روستای آنها به این روستا سفرکرده ایم چهره تک تک آنها از حرفهای نگفته خبر داد.

آن چیزی که بیشتر ما را آزار می داد جای زخم سالک بود که در چهره همه آنها مشخص بود یکی از آنها که کفش های کتان به پا داشت سخن از امکانات ورزشی به میان آورد گویی که او تنها آرزویش داشتن توپ فوتبال است و بس.

آن طرف تر از او جوان دیگری سخن از ادامه تحصیل به میان آورد و گفت: آخرین مدرک تحصیلی من و همه همسالان من، کلاس پنجم ابتدایی است.

عقربه ها، ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه را نشان می داد و نور خورشید شدت گرما را بیشتر و بیشتر می کرد. آن طرف روستا تپه های بلندی جلوه نمایی می کرد و انگار در آن دشت، این تپه ها طبیعی نبودند و همین باعث شدکه از یکی از جوانان روستا در خصوص آنها سوال بپرسم که با اندوهی گفت: این شن های روان منطقه است که آرام آرام به تپه تبدیل شده است و شرایط زندگی را برای ما سخت کرد اند چرا که وجود شن های روان در روستای ما باعث شده هستی های دیروز مردم روستا به نیستی تبدیل شود.

نفس کشیدن در نقطه صفر مرزی بسیار سخت است

حسن برسیان یکی از جوانان روستای ابوغویر گفت: روستای ما کانون شن های روان است و باور کنید نفس کشیدن در این نقطه صفر مرزی بسیار سخت است.

وی گفت: روستای ما مشکلات فراوانی دارد و برای حل مشکلات آنها را به دهیار و شورای روستا انتقال می دهیم هرچند کاری از دست آنها برنمی آید.

این جوان که نیش پشه سالک زیبایی صورتش را از بین برده بود، بیان داشت: گرد و غبار، نبود آب، پایین بودن ولتاژ برق و نبودن سالن ورزشی در این روستا بسیار آزار دهنده است و جوانان روستا هیچ گونه سرگرمی ندارند. روستای محروم ابوغویر

بریسان افزود: روستای ابوغویر فاقد خانه بهداشت است و خدای نکرده اگر کسی از اهالی روستا مریض شود یا دچار عقرب گزیدگی شود باید به شهرستان دهلران یا به استان خوزستان برویم که برای ما بسیار سخت است و بعد مسافت و از طرفی دیگر نبود وسیله ایاب و ذهاب مشکلاتی هستند که بر سر راه اهالی است.

وی عنوان کرد: در مرکز دشت عباس یک درمانگاه وجود دارد که تنها در ساعات اداری به مردم خدمات دهی می کند که می طلبد مسئولان باتوجه به بعد مسافت و مشکل ایاب و ذهاب این درمانگاه را به صورت شبانه روزی دایر کنند تا مردم از خدمات آن بهره مند شوند.

این جوان روستای ابوغویر اظهار داشت: متاسفانه بیشتر صورت مردم روستا بر اثر بیماری سالک آسیب دیده و جای نیش پشه سالک در چهره مردم خودنمایی می کند که بسیار آزاردهنده است.

در حسرت یک توپ فوتبال

محمود معتمدی زاده یکی دیگر از جوانان این روستا گفت: در روستای ما امکانات وجود ندارد و حتی یک توپ هم در آن پیدا نمی شود که بتوانیم ورزش کنیم.

وی گفت: در اطراف روستای ما شرکت های نفتی فراوانی وجود دارد ولی متاسفانه بچه های روستای ما بیکار هستند و ما انتظار داریم با توجه به اینکه ما در کنار شرکت های نفتی منطقه اسکان داریم حداقل از بچه های روستا به عنوان کارگر ساده در اینمناطق استفاده کنند و چرا باید کارگر صفر از شهرهای همچون تهران و…دراین شرکت ها مشغول بشوند و ما که افراد بومی منطقه هستیم باید بیکار باشیم و حسرت کار در این شرکت ها را بخوریم امیدوارم مسئولین برای اشتغال جوانان روستا با شرکت هایی که در منطقه هستد، صحبت کنند تا ما هم مشغول شویم وحداقل امید به زندگی در نقطه صفر مرزی بدون امکانات داشته باشیم. روستای محروم ابوغویر

جمیل برسیم یکی دیگر از اهالی روستا گفت: امروز گرمای سوزان منطقه از یک طرف و هجوم شن های روان از طرفی دیگر باعث شده ما به سختی رندگی خود را ادامه بدهیم.

وی افزود: کمبود آب شرب، مشکل برق، زندگی در مرز و … بسیار سخت و طاقت فرسا است.

بریسم اظهار داشت: متاسفانه در روستای ما خانه بهداشت وجود ندارد و ما برای امور درمانی و بهداشتی باید به روستای چم هندی برویم.

وی عنوان کرد: بچه های روستا فقط تا پایه پنجم ابتدایی در مدرسه روستا درس می خوانند وبرای ادامه تحصیل باید به مدرسه دشت عباس بروند که بسیار سخت است و همین باعث شده افراد انگیزه برای ادامه تحصیل نداشته باشند.

وی گفت: من تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواندم چون برای ادامه تحصیل مشکل ایاب و ذهاب داشتم و در حال حاضر چوپان هستم.

این جوان عنوان کرد: بعضی مواقع مسئولین از روستا سرکشی می کنند ولی تا کنون برای حل مشکلات روستا خیلی تلاش نکرده اند و به نظر من با نگاه تماشاگرانه مسئولین مشکل ما حل نمی شود.

وی اظهار داشت: در روستای ما هنوز مسجدی وجود ندارد تنها یک مسجد نیمه کاره هست که آن هم خود مردم روستا برای ساخت آن کمک کرده اند و به خاطر مشکلات خشکسالی های اخیر نتوانستند آن را تکمیل کنند.

وی عنوان کرد: مسئولین برای روستا کمک کرده اند ولی برای حل مشکلات روستا باید جهادگونه وارد عمل شوند ودر حد توان خود برای مشکلات روستا تلاش کنند.

مجتبی کاور – مهر