موانع رونقافزایی سینما
شهروندان – امیرحسین علمالهدی:
چرا با مجموعه مقررات و آییننامههای موجود در حوزه نمایش سینمایی کشور نمیتوانیم در راستای رونقافزایی سینما قدم برداریم؟ و چرا اصرار داریم سیاستهای این حوزه را برخلاف حیات طبیعی«یک فعالیت» تعریف کنیم؟
قبلا هم درباره سه شاخص مهم سینما در جهان مطالبی را به نگارش درآوردهام و برای تاکید دوباره لازم میدانم در اینباره توضیحات بیشتری را عرض کنم (هرچند معتقدم برای رسیدن به حیات طبیعی در سینمای ایران موانع زیادی موجود است). شاخصهای تولید، مخاطب و سالن سینما مهمترین شاخصهای سینمایی هستند که وضعیت هریک نقش بسزایی در شناسایی مجموعه سیاستهای فرهنگی و هنری و خدماتی دولتها در هر کشوری دارد.
در اکثر کشورهای جهان سیاستهای حوزه تولید فیلم به دلیل نوع نگاه کشور مبدا به حفظ زبان، آداب و سنن مردمان و ضرورت گسترش فرهنگ و هنر خود این مجموعهسیاستها در راستای حفظ، توسعه و ارتقای سطح فرهنگ جامعه مبدا در اولویت اول و در اولویت بعدی اشاعه این جهتگیری در کشورهای دیگر تعریف میشود و سینمای کشوری که در مجموع سیاستهایش نتواند با مردم خود در سالنهای سینما ارتباط برقرار کند مطمئنا نخواهد توانست در سایر کشورها بازارهای سینمایی را از آن خود کند.
سیاستهای آفرینش و خلق تولیدات سینمایی در این کشورها ضمن دربرگیری فرهنگ عام غالب آن کشور در مضامین فیلمها و در اکثر مواقع نیز همراه با پارامترهای سیاسی، اقتصادی و… تعریف میشود و برای اثرگذاری بر سایر فرهنگها بهشدت نیاز مند توجه مخاطب داخلی در مرحله اول و در مرحله بعد مخاطب بینالمللی است. سینمای آمریکا که بهعنوان سینمایی که «دلار» در آن حرف اول و آخر را میزند در سال ۲۰۱۲ با تولید ۸۱۸ فیلم و بهعنوان یک سینمای مرجع در جهان که بیش از ۶۵درصد از بازار اقتصادی را در دست دارد، توانسته است فقط با ۲۰ فیلم از مجموع تولیدات خود حدود ۶۰۰میلیون مخاطب را از مجموع یکمیلیارد و ۴۰۰میلیون مخاطب در بازار داخلی «آمریکا و کانادا» از آن خود و گیشهای حدود ۱۰میلیارد دلار را با میانگین قیمت هشتدلاری در این بازار «فربه» دنبال کند. در مجموع نزدیک به ۴۰هزار سالن سینما بهطور میانگین بیش از ۵۰۰ فیلم را در طول سال به نمایش درمیآورند و از این میزان، فیلمها از تعداد سینمای محدود«۱۰ تا ۲۰ سینما» تا «چهار تا پنجهزار سینما» و از چند روز تا چند هفته در پرده سینماها خودنمایی میکنند.
افتتاحیه فیلمها در هفته اول «بالاخص شنبه و یکشنبه» نقش تعیینکنندهای در ادامه یا عدم ادامه اکران دارند و چه بسیار فیلمهایی که نهتنها راهی به اکران سینماها نمییابند بلکه بعد از تنها چندروز از نمایش با عدم استقبال مخاطب به مجموعهآمارهای تاریخی سینما سپرده میشوند. بازار اکران سینمایی آمریکا با این تعداد تولید و این تعداد سالن نمایش اجازه نمایش فیلمهای سایر ملل را به میزان ۱۰درصد از ظرفیت خود در طول سال میدهد و سالنهای سینمایی نه تنها در این کشور بلکه در اکثر کشورهای جهان در زیرمجموعه «فعالیتهای خدماتی» قرار میگیرند. «نه سینمایی به زور مجبور به ادامه خدمات است و نه به زور مجبور به نمایش فیلمی میشوند» و جریان آزاد عرضه و تقاضا در میان سینماها حاکم است. «مخاطب» که بهعنوان مهمترین شاخص تعیینکننده ادامه فعالیتهای سالنهای سینما شناخته میشود و جریان اصلی سینما نه تنها در این کشور بلکه در تمام کشورهای دارای سالن سینما با این «مهم» شناخته میشود تنها سیاستگذار غیررسمی سیاستهای سینمایی است که نحوه ادامه جهتگیریهای سینمایی را با «آمدن یا نیامدن به سینما» مشخص خواهد کرد.
قبل از ورود به آسیبشناسی حوزه توزیع و نمایش سینمای ایران «قصدم قیاس سینما با سایر کشورها نیست و تنها نیتم از نگارش این سطور آسیبشناسی سیاستهایی است که یک فعالیت خدماتی را در زیرمجموعه سیاستهای فرهنگی و هنری تعریف میکند و این تناقض سینما را در ایران از حیز انتفاع انداخته است.» ترجیح میدهم که ابتدا وضعیت تولید و توزیع و نمایش سینمایی را در آمریکای جنوبی، اروپا، آسیا و افریقا در یادداشتهای دو تا سه هفته دیگر تحلیل کنم تا متوجه این نکته هم اینجانب و هم خوانندگان این مطالب شویم که «حوزه توزیع و نمایش سینمایی» در هر کشوری نمیتواند به صورت کامل «صددرصد» پارامتری از سیاستهای فرهنگی و هنری آن کشور باشد و این حوزه بیش از اینکه به سیاستهای فرهنگی متصل باشد باید به سیاستهای خدماتی و بازرگانی وابستگی داشته باشد و درصورت رونق اقتصادی براساس «حق انتخاب مخاطب»، میتوان با یک سیاست هوشمندانه اقتصادی (خدماتی و بازرگانی) فرهنگی و هنری و با تولید کیفی بومی این رونق را با«تدبیر و اعتدال» همیشگی ساخت.
انحصار نمایش تولید بومی در ایران در سالنهای سینما با خود «فساد» به همراه آورده و مشروعیت سینما را در میان مردم به پایینترین میزان خود رسانده است. «هر ایرانی ۹ سال یکبار سینما میرود!» و اصرار به ادامه این روند سینما را با بحرانهای بیشتری مواجه خواهد ساخت. عرایض تکمیلی اینجانب در آسیبشناسی حوزه توزیع و نمایش سینمای ایران پس از تحلیل بازارهای سینمایی جهان در یادداشتهای چند هفته دیگر به رشته تحریر درخواهد آمد.