ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

معلمان و دغدغه‌هایشان

شهروندان – علی افشارسمیرمی *:
شباهت‌های معلمی در هر گوشه دنیا، بیشتر از تفاوت‌های آن است. همگی قصد آموزش به بچه‌ها درچهاردیواری کلاس را دارند و همین عمده‌ترین وظیفه و دغدغه آنهاست.

معلمان به همین ترتیب، در مسائل و مشکلات نیز درد مشترک دارند. اما کار معلم در هرکشوری که باشد نسبت به سایر مشاغل، تفاوت‌هایی دارد. درواقع، معلمی مثل هیچ یک از حرفه‌هایی که می‌شناسیم، نیست. معلمی، فعالیت درجبهه‌ روابط انسانی است.

فضایی که در آن گاهی به آسانی سوءتفاهم پیش می‌آید. افراد معمولا سریع ناراحت می‌شوند یا او را ناراحت می‌سازند. معلم، ضمن اداره کلاس باید از فراگیران ارزشیابی شفاهی و کتبی بگیرد، سر وصدای بچه‌ها را تحمل کند، پشت سرهم آنها را دعوت به سکوت کند، به همه مهر بورزد، در همان حال که با یکی می‌خندد، نسبت به دیگری اخم کند، به پرسش‌های بی‌موقع بچه‌ها پاسخ گوید، از یادگیری تک‌تک آنها اطمینان حاصل کند، در دعواهای احتمالی بچه‌ها فورا حضور پیداکند و آنها را آشتی دهد، تنبیه کند، تشویق کند، اندرز دهد و البته در همه این احوال، مواظب رفتار، گفتار و ظاهر خود باشد.

دردسرهای یک معلم به چهاردیواری کلاس درس و یک زمان خاص محدود نمی‌شود. یک معلم باید مترصد روبه‌روشدن با ارزیابی‌های گاه و بیگاه مسئولان اداری و همین‌طور مواظب سلوک و ظاهر خود در بیرون باشد تا نقش الگویی‌اش خدشه‌دار نشود. شاید به خاطر همین خصوصیات است که کار معلم در همه کشورها از ارج و مرتبه بالایی برخوردار بوده و دولت‌ها برای اداره آنها عنایت و حمایت ویژه‌ای دارند.

از نگاه برخی مسئولان هر ساله جمع زیاد معلمان، بارمالی روی دست دولت‌ها می‌گذارد اما این دلیل نمی‌شود که در اصلاح و افزایش دستمزدهای آنها با توجه به نرخ تورم اقدامی صورت نگیرد. مشکل معیشت به همان اندازه که عمده‌ترین دلشوره معلمان است، گاهی اوقات در طول تبلیغات انتخاباتی، یکی از تاثیرگذارترین شیوه‌های تبلیغی نامزدها برای جلب رای و نظر مردم و به‌ویژه معلمان است. مثلا در کشور خودمان، با آغاز به‌کار دولت یازدهم مثل هردولتی جدید، دوباره نور امید در دل فرهنگیان جان گرفته و روشن شد. فکر اینکه رئیس‌جمهور جدید با توجه به داعیه اعتدال و اصلاح‌طلبی‌شان پاسخگوی نیازهایشان باشد، هنوز معلمان را دل قوی می‌دارد که در انتخاب خویش اشتباه نکرده‌اند.

خاصه که خوب یادشان است که در ایام تبلیغات انتخاباتی عنوان کردند: «باید به معیشت معلمان توجه شود تا شغل دوم نداشته باشند». این واقعیتی است که بیشتر دغدغه اولیه معلمان ما، معیشتی است. به همین دلیل، اغلب آنها دوشغله‌اند که همین در کاهش میزان کارایی تدریسشان بی‌تاثیرنیست. اهمیت این مسئله تا آن اندازه است که حتی در خلال برنامه‌های صنفی‌ای که از سوی نخبگان و دست‌اندرکاران فعال صنفی دنبال می‌شود، آنجا که حرف از مطالبات به میان می‌آید، بیشتر مطالبات مالی مدنظربوده و خواسته‌های آموزشی کمتر عنوان می‌شود. معلمان از اینکه حقوق ماهانه‌شان نسبت به سایرکارکنان دولت کمتر است گلایه‌مند هستند اما شکایت نکرده‌اند که مدرسه‌شان فرسوده است یا تجهیزات آموزشی و رفاهی ندارد. برای همین است که می‌بینیم اغلب معلمان نیازمند وام برای خرید مسکن یا تامین جهیزیه فرزندشان، نسبت به ساختار اداره منطقه خود، نگاهی بانکی دارند نه نگاهی سازمانی که در آن باید فرایند آموزش و پرورش دنبال شود.

تجربه نشان داده که گره مشکل معلمان با افزایش چند درصدی هرازگاه حقوق باز نمی‌شود. با هرقدم دولت در اصلاح و افزایش پرداخت دستمزدها، نهاد بازار، چندین گام جلوتر در مسیرگرانی و تورم راه می‌رود. ازنقطه نظر دیگری نیز افزایش حقوق تنها راه چاره نیست. به‌راستی اگر حقوق معلمان به‌طور ناگهانی دوبرابر میزان فعلی شود آیا می‌توان امیدوار بود که آنها ضمن ترک شغل دوم خویش، یکباره به سمت پژوهش و حضور در کتابخانه‌ها و مراکز تحقیقی روی آورند؟ تازه از کجا معلوم است که این افزایش‌ها در برابر رمز و رازهای بازار و اقتصاد، تاب مقاومت بیاورند؟ اضافه بر اینها، تاکید مستمر و رسانه‌ای بر افزایش چنددرصدی و هرازگاهی حقوق معلمان، گاها موجب تضعیف شأن و منزلت مقام معلم می‌شود. بنابرابن با توجه به ضرورت برقراری عدالت در پرداخت دستمزدهای کارکنان دولت، شایسته‌تر آن است که به تفاوت در میان آنها توجه شود. فرهنگی و معنوی بودن ماهیت کار معلمان از طرفی، و تعداد زیاد آنها نسبت به کارمندان سایروزارتخانه ها از سوی دیگر، می‌طلبد که ابتدا در جهت ارتقای منزلت و جایگاه واقعی آنها تدابیری اندیشید تا هم معلمان جایگاه واقعی خویش را بیابند و هم دولت یازدهم به شعار تدبیر و امید خویش جامه عمل پوشانده باشد.

از این رهگذر است که جامعه وجودشان را چنان‌که باید و شاید قدر می‌داند و آنها را برصدر می‌نشاند. اتخاذ راهکارهایی نظیر انجام اقدامات عملی در جهت بهبود اوضاع معلمان، پرهیز از نگاه سیاسی به آموزش و پرورش، خودداری ازابلاغ طرح و برنامه‌های حساب نشده و بی‌ارتباط با فرایند آموزش، توجه به تفاوت‌های فردی معلمان، تشخیص و تشویق معلمان فعال، تفویض اختیار به معلمان و کاستن از حجم باید و نبایدهای بخشنامه‌ای، همراهی و همکاری با معلمان دنیا از طریق گرامیداشت روزجهانی معلم، تدوین نظامی برای درجه‌بندی آنها براساس صلاحیت‌های حرفه‌ای، توانمندسازی معلمان در استفاده از فناوری‌های نوین و بالاخره، هدفمندسازی نظام پرداخت‌ها براساس شایستگی‌ها و تلاش‌های تعریف شده، از جمله اقداماتی است که درجهت ارتقای منزلت معلمان می‌توان به کار بست. کلام آخر اینکه می‌دانیم در صدر دولت یازدهم، شخصی باتدبیر و امیدوار نشسته که جهانی می‌اندیشد و منطقه‌ای عمل می‌کند و آنچنان که گفته‌اند؛ کلید قفل بسیاری از مشکلات را در دست دارد. دست برقضا، نه به اسم که به رسم نیز، فردی روحانی است و روحانیون که خود از جمله معلمان جامعه ما هستند، به خوبی اهمیت علم و حرمت معلمان را می‌دانند. براین اساس دور نیست که برنامه‌های خوبی را در جهت افزایش شأن و منزلت اجتماعی و حرفه‌ای معلمان شاهد باشیم. امید که در تصمیم‌گیری‌های بعدی، معلمان ما آن‌طور که در خور و شایسته‌شان است به حساب آیند.

* معلم در آموزش و پرورش