توسعه شهری از جاده آموزش شهروندی میگذرد
شهروندان – محمدرضا رضاپور:
شهرگرائی گسترده در چند دهه گذشته و رشد چشمگیر جمعیت در کلانشهرها، ابعاد متفاوتی به مسائل مدیریتی شهرهای بزرگ داده که در این میان مشارکت شهروندان در اداره شهرها در یکدهه گذشته از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
رشد طولی و عرضی شهرها، کمبود منابع ورشد آسیبهای اجتماعی، توسعه غیررسمی کلانشهرها، کاهش کیفیت شهرنشینی و … ضرورت آموزشهای شهروندی را در سطح شهرها به ویژه کلانشهرها بیش از گذشته نمایان ساخته است. ناآگاهی از فرهنگ شهرنشینی و قواعد حاکم برآن، افزایش جمعیت و در بعضی از کلانشهرها جمعیت سیار و نفوذ خرده فرهنگها وقومیتهای متعدد و به موازات آن افزایش نیازهای اجتماعی این نیاز(آموزش شهروندی) را به مراتب بیشتر و در مقابل وظایف ارگانهای مربوطه را سنگین تر کرده است.
اما نکته قابل اهمیت آن است که باید به موازات تعهدات مدیران شهری تکالیفی برای شهروندان نیز تعریف شود که تناسبی بین توسعه و تکلیف را در پی داشته باشد. اما آیا می توان انتظار داشت تمامی شهروندان کلانشهری همانند کرج که جمعیت مهاجر بسیاری را با قومیتهای مختلف در خود جای داده است به تکالیف خود واقف باشند، قطعاً چنین انتظاری نه تنها دور از ذهن بلکه در مقطع کنونی دست نیافتنی است. لذا میبایست در گام اول در نظام مدیریت شهری گفتمان و ادبیات ارتقاء فرهنگ شهروندی با چاشنی آموزش شهروندی نهادینه شود تا در آینده به این امید داشت که شهروندان تکالیف خود را با کمترین انحراف انجام دهند. فرهنگ دارای کارکردهای هویتی واجتماعی است که می توان مدعی بود کالبد اصلی جامعه و شهر را تشکیل میدهد، الگویی که نظام مدیریت شهری را شکل داده است خود برگرفته از همین خرده فرهنگها و هنجارهای موجود در یک جامعه شهری است. لذا پیش از آغاز مرحله آموزش شهروندی، مدیران شهری میبایست به این امر(ضرورت جامعه) تن دهند و خود را جدا از شهروندان ندانند.
شناخت دقیق مفهوم شهروندی در کنار جاری ساختن ادبیات ارتقاء فرهنگ شهروندی در راستای ترقی کیفیت شهرنشینی ار ملزومات امروز جامعه، بویژه در کلانشهر کرج،مرکز استان البرز است، چرا که اگر شهروندان با نیازها، حقوق خود و دیگران آشنا شوند خود را در برابر هم مسئول دانسته و متعهد میشوند تا در ساخت شهر نقش اساسی و مؤثر داشته باشند. مشارکت شهروندان در امور مدیریتی شهر یکی از صدها شاخص یک شهر توسعه یافته است که این امر بدون داشتن فلسفه مطلوب و البته آموزش دست یافتنی نخواهد بود.
اما این نظام مدیریت شهری به این باور رسیده است که بدون مشارکت شهروندان توانش در اداره شهر کاهش مییابد، شاید در گفتمان بسیاری از مدیران بحث مشارکت شهروندان همواره مطرح باشد، اما تاکنون در راستای فراهم آمدن شرایط مشارکت شهروندان در امور شهری اقدامی صورت پذیرفته است. پس از آغاز به کار شوراهای اسلامی شهر وروستا و مدیریت مباحث شهری توسط خردجمعی و نمایندگان مردم این بحث پررنگ تر از گذشته در شهرها به چشم آمد که منجر به اعتماد نسبی اجتماعی و احساس تعلق بیشتر شهروندان به شهر ومحله خود گردید با گذشت قریب به ۱۲ سال از شروع به کار شوراها و گذر از یک تجربه موفق می طلبد که مشارکت شهروندان وارد فاز جدیدی شود که این امر جدیت بیشتر مدیریت شهری در بهرهگیری از ابزارهای آموزشی مؤثر و منطبق با ساختار اجتماعی را میطلبد.
اما برای رسیدن به یک شهر با شاخصهای توسعه یافتگی از حیث گسترش و تقویت فرهنگ شهروندی چه باید کرد؟
مدیریت شهری میبایست با استفاده بهینه از تمامی ظرفیتها موجود در عرصههای مختلف وبهرهمندی از امکانات علمی و عملی تمامی نهادها و سازمانها در فرآیند مشارکت همگانی در راستای تأمین نیازهای مردم وانجام مأموریتهای سازمانی خود و ایجاد نگرشها، افکار و رفتارهای پسندیده و در چارچوب هویت اسلامی همراه با ساختار برنامههای منسجم به ارائه آموزشهای هدفمند بپردازد.
چنانچه با باور واقعی لزوم و ضرورت آموزشهای شهروندی در حوزههای مختلف در این مسیر گام برداریم، میتوان امیدوار بود که در مسیر توسعه شهری قرار گرفتهایم.