ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

جنبش دانشجویی در غرب

شهروندان:
روزی که به من گفته شد درباره تفاوت جنبش دانشجویی در ایران و غرب مطلبی بنویسم، یاد دورانی افتادم که خودم دانشجو بودم و به این موضوع خیلی فکر کرده بودم اما مدتی بود به دلیل مشغله های فکری این بحث فراموشم شده بود اما طرح این موضوع باعث شد تا به دغدغه های دوران دانشجویی بازگردم.

جنبش دانشجویی در غرباما موضوعی که همواره ذهنم را مشغول می کرد این بود که چرا جنبش های دانشجویی در ایران عملااز دانشگاه های فنی آغاز شده است و همواره دانشکده های فنی در این خصوص پیشگام بوده اند ولی برعکس در غرب همواره جنبش های دانشجویی به نوعی از دانشگاه ها و دانشکده های علوم انسانی آغاز می شدند. نکته بعدی در این خصوص این است که جنبش های دانشجویی در ایران همواره در کنار یک جریان حرکت کرده اند و هیچگاه خودشان جریان ساز نبوده اند و برعکس در غرب جنبش های دانشجویی خود

جریان ساز بوده اند و همواره مردم را در کنار خود قرار داده اند. این دو موضوع بسیار جای بحث دارد. با این حال جنبش دانشجویی زمانی شکل می گیرد که جامعه و حکومت نتواند به نیازهای قشر دانشجو پاسخ دهد و از همین رو جرقه آغازین این جنبش ها زده می شود. با این حال مروری کوتاه در جنبش های دانشجویی مهم در غرب و تاثیر و تفاوت این نوع جریان ها بیشتر مشخص می شود.

۱- اول از فرانسه آغاز می کنیم، شاید در ایران روی برخی کیف ها یا جاهای مختلف عدد ۶۸ را دیده باشیم. این عدد نمادی است از جنبش دانشجویی مه ۶۸ فرانسه که در یکی از راهروهای یکی از دانشکده های فلسفه فرانسه آغاز و به خیابان های فرانسه کشیده شد. جامعه فرانسه در دورانی بود که شهرهای آن کشور صنعتی شده بودند و دیگر دانشجو بودن تنها برای قشر مرفه جامعه نبود بلکه از طبقه متوسط جامعه نیز وارد دانشگاه ها شده بودند و آنها نگران آینده خود نیز بودند. اگرچه جنبش دانشجویی در فرانسه منجر به انقلاب نشد اما توانست شروعی باشد بر پایان فرهنگ سنتی در فرانسه.

۲- کشور بعدی امریکاست که می توان گفت دردهه ۶۰ درگیر جنگ ویتنام بود و مخالفان جنگ سرتاسر جهان را دربرگرفته بودند. اگرچه جنبش دانشجویی در امریکا از دهه ۱۹۳۰ در بحران اقتصادی امریکا شکل گرفت اما در آن زمان بیشتر ماهیتی صنفی داشت اما در دهه ۱۹۶۰ میلادی ماهیتی ضد جنگ پیدا کرد و با کشته شدن ۴ معترض در خیابان ها این جنبش به سرتاسر شهرهای ایالات متحده کشیده شد و همین عامل فشاری شد بر پایان جنگ ویتنام.

۳- اما جنبش آلمان را بسیار شبیه فرانسه دانست زیرا به نوعی برگرفته از یکدیگر هستند. در دهه ۱۹۶۰ میلادی سیاست های دولت آلمان غربی باعث شده بود فقر در میان دانشجویان رواج پیدا کند. در اواخر سال ۱۹۶۶ انجمن های رادیکال دانشجویی شکل گرفت. این جمعیت های دانشجویی در اوایل سال ۱۹۶۷ میلادی چند تظاهرات و تحصن علیه جنگ ویتنام صورت دادند و رفته رفته اعتراضات گسترش یافت و واکنش پلیس شدیدتر شد. با این حال از اوایل دهه ۷۰ میلادی انجمن های دانشجویی آلمان به دو شاخه افراطی و سیاسی تبدیل شدند که اکنون گروه سیاسی به سبزهای آلمان معروف هستند.

۴- در مارس ۱۹۶۸ در لهستان دانشجوها متاثر از بهار پراگ چکسلواکی علیه دولت کمونیستی لهستان شورش کردند و بسیار گسترش یافت. طبق آمار گفته می شود که ۲۷۲۵ نفر از فعالان دانشجویی ورشو دستگیر شدند و عملااعتراضات سرکوب شد. اما با وجود اینکه اعتراضات فروکش کرد اما کارشناسان معتقدند تمامی اتفاقاتی که بعدها در لهستان رخ داد، ریشه در وقایع ۱۹۶۸ورشو بوده است.

۵- انگلستان اما داستانی متفاوت دارد. این کشور عملابنیانگذار تشکل های دانشجویی بوده است. در سال ۱۸۸۰در بریتانیا شوراهای نمایندگی دانشجویان شکل گرفت و به مرور زمان گسترش یافت. اما نکته مهم درباره جنبش های دانشجویی در انگلستان این است که اگرچه اعتراضات ضد جنگ در این کشور شکل گرفت اما همواره این جنبش ها به دنبال خواسته های صنفی خود بوده و به شدت پیگیر این مسائل بوده اند. با این حال باید یک نکته را درباره این جنبش ها گفت، اگرچه بسیاری در این بین می گویند که این جنبش های دانشجویی ضد سیاست های جنگ طلبانه ایالات متحده بوده است اما در حمایت از سیاست های شوروی نیز شکل نگرفته اند.

اما در ایران اگرچه جریان هایی در طول تاریخ شکل گرفته است که شکل مدرن آن را می توان از دهه ۱۳۲۰ شمسی دانست و جریان های احساسی در این بین شکل گرفت. اما نکته حایز اهمیت و وجه تمایز عمده این جنبش ها در ایران و غرب این است که جنبش دانشجویی هیچگاه نتوانسته مردم را با خود همراه کند و حتی در واقعه یی مثل انقلاب اسلامی جنبش دانشجویی در یک تصادف و تقارن تاریخی به انقلاب اسلامی گره خورده اند و خود آنها دلیل انقلاب نبوده اند.

میثم سلیمانی-اعتماد