ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
نگاهي آسيب‌شناسانه به مهاجرت نخبگان

چرا مهاجرت پذیری؟

شهروندان:
مهاجرت در نگاه صاحبنظران، گونه‌ای از تحرک جغرافیایی (مکانی) جمعیت است که با اختیار و تصمیم فرد مهاجر بوده و در واقع اقدامی است که پس از رسیدن به آستانه مهاجرتی، از سوی فرد صورت می‌گیرد. آستانه مهاجرتی آن نقطه عطفی است که مهاجر، تحملش از شرایط موجود به سر می رسد، یا برای بهبود شرایط زندگی خود اقدام به حرکت و جابه جایی می‌کند.

مهاجرتزمانی که واژه «مهاجرت» به گوش ما ایرانیان می خورد، جاده ای یکطرفه را در ذهن به تصویر می کشد؛ جاده ای که بیشتر مسافران آن، در مسیر رفت دیده می شوند و رد پای کمتر کسی را در مسیر مهاجرت به ایران می بینیم. متأسفانه این عده اندک نیز معمولاً از افراد تحصیلکرده جوامع دیگر نیستند و مهاجرت آنان به ایران ممکن است در دراز مدت آسیب هایی جدی به جامعه ما وارد کند.

دکتر توحید محرمی، استادیار پژوهشکده روابط فرهنگی بین الملل در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که دکترای خود را در رشته امنیت ملی از دانشگاه عالی دفاع ملی اخذ کرده است، با نگاه امنیت ایجابی خود به موضوع «مهاجرت» می گوید: «در دنیای امروز یکی از شیوه های اقتدار و امنیت ملی و توسعه بسیاری از کشورها، آموزش و تربیت جوانان دیگر جوامع است، اما در کشور ما به دلیل ارزیابی مناسب نداشتن از ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این موضوع، بحث مهاجرت و مهاجرپذیری مغفول مانده است و توجه جدی به آن نمی شود.»

یکی از گروه هایی که مهاجرت در آنان بسیار به چشم می خورد، «نخبگان» هستند و بومی سازی دانش و فناوری مورد نیاز کشور از جمله ضرورت های بنیادین است؛ به گونه ای که با جذب و بهره گیری از صاحبان دانش و تخصص، می توان مقاومت بیشتری در مقابله با تهدیدها، تحریم ها و زیاده خواهی های خارجی داشت و ابتکار عمل را به دست آورد.

به گفته دکتر محرمی، جبران خسارت مهاجرت نخبگان و معکوس کردن نگاه مشتاقان به مهاجرت از کشور، از نکات مهمی است که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد. باید در جهتی حرکت کرد که به قول شاعر: «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» از ذهن جوانان ما رخت بربندد و توانایی ها و جذابیت های داخلی برجسته و شناسایی شود.

افراد تحصیلکرده و کارگران ماهر که حجم گسترده ای از مهاجرت را به خود اختصاص می دهند، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بسیاری را در جامعه مبدأ و مقصد دارند. به طور بدیهی، تا پیش از آن که فرد، تحصیلات عالیه داشته باشد جریان فرهنگی از سمت خانواده به فرد صورت می گیرد، اما پس از آن که فرد تحصیلات عالیه پیدا می کند این جریان برعکس می شود. در نتیجه نوع تحصیلات افرادی که به مدارج عالی علمی دست پیدا می کنند و همچنین این که در چه جا و مکانی این تحصیل را به دست آورده اند، بسیار مهم و تأثیرگذار است.

محرمی در همین رابطه می افزاید: «با وجود منافع سرشاری که مهاجرپذیری نخبگان در دهه های گذشته برای کشورهای اتحادیه اروپا داشته است، در سالهای اخیر این کشورها اقدام به تغییر و تحول در سیاست مهاجرپذیری کرده اند که اغلب این تغییرات، جنبه امنیتی داشته و در جهت حفظ و حراست از هویت کشورهای اروپایی انجام شده است. به گونه ای که بهره وری بیشتر از جریان مهاجرت را مدنظر قرار داده اند؛ از جمله این سختگیری ها می توان «تأکید بر مسیحی ماندن قاره اروپا»، «سختگیری در سبک زندگی و اجرای شعائر دینی دیگر ادیان، مانند حجاب مسلمانان، یا محدود کردن ساخت مساجد و اماکن مقدس ادیان و مذاهب غیر اروپایی» یا «سختگیری در پذیرش تخصصها، تحصیلات و سرمایه های بالاتر» را ذکر کرد.

وی درباره این که اصلاً چرا مهاجران و بویژه نخبگان را در دنیا می پذیرند، می گوید: «یکی از دلایل به این بازمی گردد که حساب کرده اند یک نفر از بدو تحصیلات تا پایان تحصیلات عالیه خود، یک میلیون دلار هزینه دارد و کشورهای پیشرفته با پذیرش هر متخصص، در واقع یک میلیون دلار در سرمایه خود صرفه جویی می کنند. نکته دیگر این که در تمام سطوح شغلی در این کشورها، افراد متخصص و تحصیلکرده جای می گیرند؛ به عنوان مثال، در کانادا یک پیشخدمت تحصیلات دانشگاهی دارد و این منجر به افزایش اعتبار آن کشور می شود.

به علاوه، مهاجران، شهروند درجه دوم محسوب می شوند و برای این که شهروند درجه یک باشند، تلاش می کنند تا به رعایت قوانین عادت کنند و در نتیجه قوانین آن کشورها به مرور در وجود مهاجران نهادینه می شود. انگیزه دیگر این کشورها برای مهاجرپذیری این است که پول های بسیاری را از طریق سرمایه گذاری مهاجران در کشور خود وارد می کنند. مسأله مهم دیگری که توجه این کشورها را به پذیرش مهاجران معطوف کرده است، انتقال «ژن های هوشمند» است. این کشورها با پذیرفتن نخبگان کشورهای دیگر، جامعه خود را ارتقا می دهند و با گذشت زمان در چندین نسل کیفیت جمعیتی خود را افزایش می دهند؛ به گونه ای که در مدتی طولانی و پس از گذشت سال ها اختلاف فاحش ژنتیکی بین کشورهای نخبه پذیر و نخبه گریز ایجاد می شود و کشورهای نخبه پذیر به جوامعی نخبه تبدیل می شوند و جوامع نخبه گریز با کاهش ژن های هوشمند خود به تبعیت بی چون و چرا از جوامع نخبه پذیر تن می دهند. در چنین شرایطی، اداره امور جامعه با اتکا به افرادی انجام خواهد شد که از ضریب هوشی کمتری برخوردارند و این امر به عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه دامن می زند.

کشور ما در سال ۱۳۸۰ هجری شمسی به عضویت شورای حکام سازمان بین المللی مهاجرت پذیرفته شد؛ این سازمان در سال ۱۳۸۳ از دیدگاه پناهنده محور خود در ایران، به راهبرد برنامه مداری تغییر رویه داد؛ به این معنا که اگر برای خود برنامه ریزی و سیاست نداشته باشیم، دیگران برای ما برنامه ریزی می کنند.

در نتیجه بهتر است اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد و هر چه زودتر برای خود، سیاست و برنامه ای را تدوین کنیم. از طرفی مردم درباره دو واژه «مهاجرپذیری» و «پناهندگی»، دچار سوء برداشت هستند و در بسیاری از جاها این دو واژه را به جای یکدیگر به کار می برند. اذهان در جامعه ما همواره متوجه «پناهندگی» بوده که بسیار متفاوت از «مهاجرپذیری هدفمند» است. پناهنده کسی است که به علت ترس موجه در خارج از مملکت خود سکونت می کند و نمی تواند به علت آن ترس به کشور خود بازگردد. در حالی که مهاجرپذیری هدفمند، اقامت دائمی یا موقت فردی است که علاقه مند به تحصیل و زندگی در جامعه میزبان است و در تعریفی که صاحبنظران ارائه داده اند، باید بیش از یک سال در آن کشور بماند.

نویــسنده کتـاب «امنـیت و مهاجرپذیری» درباره محدودیت‌هایی که در رابطه با بحث «مهاجرت» و مقوله‌های مرتبط با «مهاجرپذیری» در کشور خود داریم، می‌گوید:«در کشور ما تحقیق جامع و علمی در این زمینه صورت نگرفته و اغلب مطالب به صورت پراکنده در حاشیه کتابها و نشریات مطرح شده است. بیشتر کسانی هم که در این زمینه تحقیق کرده‌اند یا صبغه آسیب‌شناسانه دارند یا مطالبه‌گرایانه؛ پژوهش‌ها و مطالعات موجود نیز با رویکرد پناهندگی و مهاجرفرستی انجام شده است، به طوری که می‌توان گفت رویکرد مهاجرپذیری نداشته‌ایم. از سوی دیگر در کشور ما مهاجرت و امور اتباع خارجی در حوزه امنیتی و انتظامی تعریف شده است.»

همانطور که شاهدیم امروزه به‌رغم تنش‌های موجود در موضوع مهاجرت، آنچه که در بسیاری از کشورها دیده می‌شود، این است که بیش از نیمی از دولت ها همچنان به مهاجرپذیری خود ادامه می‌دهند ؛ بنابر این ما باید بدانیم در میان کشورهای در حال توسعه از چه جایگاهی برخورداریم و از این سرمایه مالی و انسانی ارزشمند چه سهمی داریم!

 آذین آقاجانی

ایران