اقتصاد سیاسی تفاهم هستهای
شهروندان – حسین راغفر:
نتایج اقتصادی- سیاسی تفاهم هستهیی وابسته است به چگونگی رفتار بدنه سیاسی کشور، اعم از دستگاه دیپلماسی کشور و همه بازیگران دیگر درون حکومت. 1+5، یک عنوان بیمحتوا بود و از همان ابتدا مشخص بود که این فقط یک ایالات متحده است که تعیینکننده نتایج مذاکرات است.
صداهای به ظاهر متناقضی که در جریان مذاکرات هستهیی از درون کنگره امریکا بر میخاست و خواهان وضع تحریمهای جدیدتر بود بخشی از تلاشهای درون دیپلماسی ایالات متحده بود برای اعمال فشار بر هیات ایرانی برای گرفتن امتیازهای بیشتر. واقع این است که البته در هر دو سوی طرفهای اصلی مذاکره، یعنی ایران و ایالات متحده، منافع گروههایی در درون حاکمیتها ادامه روابط خصمانه بین دو کشور است.
بدون تردید برنده ادامه این فضای خصمانه بین دو کشور رژیم صهیونیستی است. اما تداوم روابط خصمانه بین ایران و امریکا منتفعین دیگری نیز دارد. چین، روسیه، هند، ترکیه و عربستان برندگان دیگر ادامه روابط خصمانه ایران و امریکا بودهاند. چهار کشور نخست بیشتر بهدنبال منافع اقتصادی خود و دریافت سهم بزرگتری از بازارهای ایران و نیز خرید ارزان انرژی از ایران بودهاند.
عربستان بیشتر بهدنبال دستاوردهای سیاسی است که یک ایران متخاصم غرب میتواند چتر امنیتی غرب را بر سر این کشور حفظ کند. عربستان به عنوان اصلیترین کشور حامی تروریست در جهان، بیشترین حمایتهای مالی از افراطیگری را در همه کشورهای جهان انجام داده است که میتوان از جمله به موارد شکلگیری طالبان و جنایات آن در افغانستان، اقدام تروریستی یازده سپتامبر در ایالات متحده و حمایت از بمبگذاری و اقدامات تروریستی در روسیه و بسیج سلفیهای افراطی و تجهیز و تسلیح آنها برای جنگ در سوریه، تا بمبگذاریهای لبنان، و نیز تحریک سلفیهای مستقر در پاکستان برای خرابکاری و ترور در شرق کشور اشاره کرد.
خصومتزدایی از روابط ایران با ایالات متحده و غرب و بهدنبال آن تنشزدایی در منطقه خلیج فارس میتواند فرصت را برای محاکمه جهانی عاملین افراطیگری در عربستان فراهم آورد. روابط اقتصادی ایران و امریکا طی ۳۵ سال گذشته هیچگاه قطع نشد. ما کالاها و خدمات خود را از واسطهها با قیمتهای نجومی دریافت کردیم و امریکا فرصتهای اقتصادی با ایران را به رقبای اقتصادی خود و مهمترین آنها چینیها واگذار کرد.
اما امروز دلایل محکمی برای تغییر جهتگیری دولتمردان امریکا نسبت به ایران وجود دارد. بدون تردید یکی از اصلیترین آنها این است که اسراییل امروز هزینه بزرگی بر منابع اقتصادی امریکا تحمیل کرده است و با توجه به موقعیت اقتصادی این کشور و رقبای آن تداوم پرداخت هزینههای سیاسی و اقتصادی اسراییل بر گرده دولتمردان غربی و به ویژه امریکا بیش از هر زمان دیگری سنگینی میکند. اما از میان دلایل مختلف برای تغییر جهتگیری امریکا نسبت به ایران میراث سیاسی رییسجمهور امریکا و نیز انتخابات آتی این کشور است.
حل مخاصمه ۳۵ ساله امریکا با ایران و کاهش هزینههای این خصومت مزمن دستاورد سیاسی بزرگی برای دولتمردان امریکایی و حزب حاکم دموکرات خواهد بود که میتواند تضمینکننده پیروزی این حزب در انتخابات آتی ریاستجمهوری امریکا باشد. بنابراین به نظر میرسد که مقامات امریکایی بیش از هر زمان دیگر به تصحیح رفتارهای خود و برقراری رابطه با ایران مصمم هستند. اما هنوز از سوی کشور ما صدای واحدی برنمی خیزد.
با وجود فساد گسترده در درون نظام حاکم امریکا به نظر میرسد که احزاب سیاسی مختلف درباره منافع ملی این کشور وحدت نظر و رویه دارند. متاسفانه جهتگیریهای سیاسی در کشور ما بیش از منافع ملی بر منافع گروهی و شخصی تاکید دارند. مواضع خصمانه و غیرمنطقی نخستوزیر رژیم صهیونیستی نسبت به مواضع دولت جدید ایران و نیز نتایج مذاکرات هستهیی در ماههای اخیر، چند بار منجر به موضعگیریهای مقامات سابق این رژیم- از جمله ژنرال و عضو عالیرتبه سابق دستگاه امنیتی و نیز رسانههای آن از جمله روزنامه هاآرتص- شد. به هر صورت نتایج سیاسی- اقتصادی تفاهم هستهیی میتواند به کاهش شدید هزینههای تسلیحاتی در منطقه و نیز به نفع اقتصاد ایران منجر شود مشروط به اینکه وحدت سیاسی درون کشور را شاهد باشیم و نیز اینکه تغییر اساسی در سیاستهای اقتصادی کشور فرصتهای گشوده شده را در جهت رشد توسعه و اشتغالزایی سوق دهند و نه تداوم واردات.
بهطور قطع یکی از نتایج اصلی مذاکرات هستهیی میتواند تنشزدایی از روابط ایران و امریکا باشد که به نفع هر دو ملت است و بازندههای اصلی این نتیجه بزرگترین کشور حامی تروریست و نیز رژیم صهیونیست خواهند بود. شاید این خرافه که بعد از مرگ شارون سرعت فروپاشی اسراییل شتاب میگیرد- و همین باور سبب شده بود او را طی هشت سال گذشته زیر دستگاه زنده نگه دارند- نشانه تحقق آن باشد.
اعتماد