همیشه تحریم بودیم؛ اما تنشزدایی هم میکردیم
شهروندان:
محسن صفاییفراهانی پیش از آنکه شخصیت سیاسی داشته باشد، یک مرد از تبار اقتصاد است؛ او پیش از شهرهشدنش در اقتصاد در هسته ورزش نامی به هم زد و هنوز هم بسیاری او را به نام یک چهره ورزشی میشناسند اما حضور او در کمیسیون تلفیق بررسی بودجه مجلس ششم شورای اسلامی، به بسیاری ثابت کرد که نظرات اقتصادی صفاییفراهانی قابل چشمپوشی نیست.
طی چندسال اخیر نیز هرگاه در عرصه سیاسی سخن گفته، نقدی هم بر اقتصاد زده تا نشان دهد در این حوزه صاحبنظر و قابل است. گفتوگو با محسن صفاییفراهانی درخصوص چالشهای اقتصادی ایران و راهکارهای وی در اقتصاد را میخوانید.
- همانطور که میدانید ایران سالهاست تلاش میکند تا از درآمد نفتی فاصله بگیرد. از زمان تصمیم ایران بیش از چند دهه میگذرد، چرا تاکنون نتوانستهایم این مهم را عملی کنیم؟
برای برونرفت از صادرات نفتی که تک محصول عمده صادرات ایران محسوب میشود، راهحل خیلی پیچیده نیست. به این معنا که کشفکردنی نیست و قبلا کشورهای دیگر این مسیر را طی کردهاند. ایران از سال ۱۳۶۷ بحث توسعه صادرات غیرنفتی را در برنامههای خود دارد. این تکلیف برای دولت تعیین شد اما الزامات قانونی آن مورد توجه نبود و در حد شعار باقی ماند. در این سالها نهتنها نتوانست از اقتصاد نفتی فاصله بگیرد بلکه به دلیل دولت رانتی صادرات نفت نقش بیشتری در درآمدهای دولت داشت. درحالیکه همه مسئولان میدانستند نفت، درآمد دولت نیست بلکه ثروت ملی است و باید این ثروت باز تولید ثروت کند، خیلی از کشورها این سرمایه را نداشتند ولی امروز با درآمدهای صادراتی خود، رشد خوبی در تولید ناخالص داخلیشان داشتند.
- کدام کشورها؟
۴۵سال پیش ایران، ترکیه و کرهجنوبی هر سه در قالب برنامه توسعهای حرکت خود را شروع کردند اما اکنون وضع اقتصادی این دو کشور از ایران بسیار بهتر است. ترکیه و کرهجنوبی هر دو از کشورهایی بودند که بدون ثروت نفت و گاز شروع کردند و کاملا بهعنوان یک کشور در حالتوسعه موفق بودند. در آن زمان ارزش تولید ناخالص داخلی هر دو این کشورها از ایران کمتر بود. درحالیکه در پایان سال ۲۰۱۲ ترکیه ۲ برابر و کرهجنوبی ۴ برابر ایران درآمد داشتند!
- چرا آنها پیشرفت فراوانی داشتند؟
به بهبود و کسبوکار و ثبات مقررات، کاهش هزینه مبادلات و ثروتهای نسبی خود توجه جدی کردند و با رویآوردن و حمایت از تولید، به صورت واقعی اشتغال ایجاد کردند. پس کشورهایی مشابه ایران بدون داشتن منابعی مانند نفت و گاز، برنامههای کاملا حسابشدهای برای شرایط توسعه اقتصادی را فراهم کردند به نحوی که در دهه گذشته به صورت مستمر رشد سرمایهگذاری و همچنین رشد اقتصادی بالا را تجربه کردند.
- وضعیت ایران در گذشته چگونه بود که ما همپای آنها توسعه نکردیم؟
سال ۱۳۵۶، کره و ترکیه با ایران قرارداد اعزام کارگر داشتند؛ وضع اقتصادی ایران در آن زمان بسیار مناسبتر از آنها بود اما امروز به دلیل فضای بد کسب و کار و هزینه مبادله بالا و فقدان حقوق مالکیت در ایران، شرایط برعکس شده است!
- به نظر شما دلیل اصلی این موضوع چیست؟
اقتصاد دولتی ایران که سهم بالایی نزدیک به ۸۰ درصد را دارد و اتکای دولتها به صادرات نفت خام که آن را درآمد خود دانستهاند و به خصوص در ۸ سال گذشته که با درآمد افسانهای حدود ۷۵۰ میلیارد دلار، اخلال وسیعی در کارایی و اثربخشی فعالیتهای تولیدی داشت، مداخله گسترده و دستوری اقتصاد و خطای غفلت همهجانبه در انجام وظایف حاکمیتی عملا باعث رشد پایین سرمایهگذاری و گسترش اقتصاد زیرزمینی شد.
- با این حساب و با وجود شعارهای فراوان برای حمایت، بخش خصوصی در کجای اقتصاد ایران قرار دارد؟
بخش خصوصی در اقتصاد ایران عملا معنایی ندارد. به دلیل اقتصاد غیررقابتی امکان رشد بخش خصوصی در ایران فراهم نشده است. در حالیکه در برنامه چهارم قرار بود با تکیه بر ظرفیتهای فکری، انسانی و مادی کشور به رشد اقتصادی مستمر (حداقل ۸درصد) برسد اما به دلیل عدم توجه به تولید و بخش خصوصی نتیجه این شد که رشد اقتصادی روز به روز کاهش یافت تا به رشد منفی زیر ۵درصد رسید!
- این موضوع چه میزان روی صنعت داخل موثر بوده است؟
بهگفته وزرای صنعتی، در حالحاضر اکثر کارخانهها یا تعطیل هستند یا زیر ۳۰ درصد ظرفیت کار میکنند، تخریب فرآیندهای ساختاری و قواعد نهادی در اقتصاد و بیتوجهی جدی به تولید با اتخاذ سیاستهای رانتی عملا صنعت ایران را به توقف رساند.
- دولتهای ما بهشدت به درآمدهای نفتی وابستهاند و فاصلهگرفتن از آن کار سادهای نیست. چه برنامهای در این خصوص باید عملی شود؟
اتخاذ سیاستهای باثبات در اقتصاد، بازسازی نهادها، شفاف کردن فرآیندهای مبادلاتی، پایین آوردن هزینه مبادلات، بهبود محیط کسبوکار و اعتمادسازی برای رشد بخش خصوصی و تولید، پیادهکردن صحیح قانون اجرایی اصل ۴۴ با استفاده از منابع صندوق توسعه میتواند ظرف ۱۰ سال آینده این مشکلات را به حداقل کاهش دهد.
- شما فکر نمیکنید اگر تحریمها نبودند وضع کشور اکنون بهتر بود؟
ایران از ابتدای انقلاب، در دولتهای آقایان مهندس موسوی، هاشمی، خاتمی هم تحریم بود ولی وقتی سیاستها تغییر میکند و به جای تنشزدایی مسیر کاملا برعکس میشود، بدیهی است تحریمها بیشتر و اثرگذارتر میشود، اگر قرار بود تغییر سیاست در روابط بینالملل داده شود، باید با بهبود سیاستهای اقتصادی، تولید نقش اساسیتری پیدا میکرد. نه اینکه درآمدهای نفتی در چارچوب رانت تماما صرف واردات بیرویه شود، اگر از درآمدهای نفتی، پروژههای پارسجنوبی و شمالی در ۴سال پیش به اتمام رسیده بود و این گاز حاصل از آن از طریق ترکیه به جنوب اروپا صادر میشد یا خط آهن ترانزیت مشهد- چابهار به اتمام میرسید و صادرات و واردات افغانستان و کشورهای آسیایمرکزی از این مسیر گذر میکرد، آیا تحریمها میتوانست چنین اثرگذار باشد؟!
- یارانهها چقدر روی این موضوع تاثیر داشتند؟
هدفمندی یارانهها یک امر واجب و جدی در اقتصاد ایران بوده و هست. در کشور ما بیش از ۱۰۰میلیارد دلار از منابع انرژی کشور به صورت یارانههای مختلف در اختیار مردم قرار میگرفت و این باعث رشد بیرویه مصرف در انرژی میشد و سیاستگذاران به این جمعبندی رسیدند که باید مساله یارانه را هدفمند کنند، ولی موقع اجرا، روحیه پوپولیستی باعث شد به جای هدفمندکردن یارانهها یک کمیته امداد ۷۰ میلیون نفره به وجود آید و عملا آنهایی که در اجرا متضرر شدند، اقتصاد کشور، مردم، تولیداتصنعتی و کشاورزی بودند و ضربه اساسی خوردند!
- با توجه به اهداف هدفمندی، آیا با آزادسازی نسبی قیمت حاملهای انرژی، اتلاف انرژی کاهش داشت؟
جامعه شهری در گذشته و حال عمده مصرفکننده انرژی است و قرار بود با رشد تدریجی قیمت فرآوردههای نفتی و برق فقط اقشار آسیبپذیر شهری و روستایی از محل این افزایش قیمت آسیب نبینند، اما وقتی بین همه به صورت مساوی پول تقسیم شد و با اقتصاد آسیبدیده ارزش پول ملی هم کاهش یافت، باز هم انرژی ارزان توزیع شد و دلیلی بر کاهش رشد مصرف نیست.
- به نظر شما راه درست پرداخت یارانه چگونه است؟
دولت با یک مطالعه میدانی دقیق از طریق سازمان مدیریت و برنامهریزی و با کمک استانداریها، سازمانبهزیستی، کمیتهامداد، طرح شهیدرجایی در روستاها و جمعآوری اطلاعات جامع از دهکهای پایین میتوانست با خطای کمتری برنامهریزی کند و به نظر من نباید پول نقد توزیع میشد! اما هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاده، ضمن اینکه هنوز یارانه انرژی به قوت خودش باقی است؛ عملا با توزیع ۵۰ هزار میلیارد تومان در سال، باعث شدند تا نقدینگی در کشور افزایش پیدا کند و به تبع آن، تورم به مرز بالای ۴۰ درصد رسید. هم اقتصاد کشور صدمه دید و هم مردم متضرر شدند.
- دولت جدید چه اقدامی باید در این زمینه داشته باشد؟
دولت باید اطلاعات و تصویر روشنی از شرایط را با مردم درمیان بگذارد ولی نه با عجله بلکه به صورت گسترده و با برنامهریزی منظم؛ و با جمعآوری اطلاعات، رویکرد جدید خود را برای اجرای هدفمندکردن یارانهها با مردم درمیان بگذارد و از خود مردم صادقانه بخواهد که در زمینه کمک به اقتصاد کشور که درنهایت بهبود شرایط خودشان است قدم بردارند.
- اگر این اطلاعات منتقل نشود چه اتفاقی میافتد؟
فاصله بین دولت و مردم افزایش پیدا میکند. فاصله بین مردم و دولت اکنون هم زیاد است و عدم اعتماد مردم به دولت، ریشه طولانی در کشور دارد و باید از یک جایی شروع شود به اعتمادسازی با مردم.
- دلیل این امر را چه میدانید؟
عموما به دلیل اینکه دولتها متکی به درآمد نفتی بودند و هستند، اساس را بر این نگذاشتند که با مردم تعامل داشته باشند آنها مردم را غریبه دانستند و هر روز بیاعتمادی بیشتر شد و این در تمامی زمینههای این وضع گسترش پیدا کرد. مهمترین آن را در نوع ارایه آمارهای اقتصادی به مردم ببینید.
- اگر اطلاعات درست باشد، همه مشکلات حل خواهد شد؟
خیر. همه مشکلات فوری حل نمیشود ولی اعتماد بین دولت و ملت باعث پشتیبانی جدی مردم از دولت میشود و در آن صورت سرمایهگذار به جای فرار از کشور رو به داخل میرود، کارگر و کارمند در دولت و بخش خصوصی با اعتماد بیشتر کار خواهند کرد، مشارکت مردم کشور در حل مشکلات مستقیم خواهد بود، اگر این شرایط استمرار یابد، آن وقت مشکلات به حداقل میرسد، امیدوارم رویکرد دولت اینچنین شود.
سهراب علیاکبری
شهروند