ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

«کار فرهنگی» برای «اقتصاد مقاومتی»

شهروندان:
روزنامه رسالت روز چهار شنبه در ادامه سرمقاله دیروز خود مطلبی با همان عنوان «کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی » منتشر کرد و در آن به بایسته های عملکردی برای مقابله به کاستی های اجتماعی در حوزه فرهنگی پرداخته است .

روزنامه رسالتدر این مطلب که با «عدم توازن گسترده در خلأ کار فرهنگی» شروع شده می خوانید: عدم توازن گسترده در خلأ « کار فرهنگی»‏ ما با نسل های گذشته، این تفاوت را داریم که اختلاط فرهنگی پیدا کرده ایم.

یعنی یک فرهنگ نیرومند عارضی، از نقطه عزیمتی غیر از موقعیت بومی ما، به ما رو آورده و نتوانسته ایم راه را بر آن ببندیم، و کم و بیش مقهور آن شده ایم.

منظور از «مقهور»، آن است که طبقه متوسط شهری ما که بیشتر آماج این فرهنگ بوده است، کم و بیش، به مصرف کننده تکنولوژی و اخلاق این فرهنگ مهاجم بدل شده است.

نکته آن است که در گذشته، فرهنگ، چه خوب بود و چه بد، چه کم و چه زیاد، روال طبیعی خود را می پیمود، و تا حدی با توازن میان نیاز مادی و معنوی تنظیم می شد.

هجوم اندیشه تکنیکی و افزایش اشتهای مادی که ذهن بومی، ظرفیت پذیرش آن را به این سرعت نداشته، اختلال هایی ایجاد کرده است.

در میان برخورد دو فرهنگ، سال هاست که ما در کشاکشیم، بی آن که هنوز هیچ اقدام مؤثری برای خروج از این برزخ صورت گرفته باشد.

در کل، لازمه حل این مسئله، وجود یک فرهنگ جانشین و یک پاسخ فرهنگی به مسائل تکنولوژی جدید است؛ فرهنگی که با مقتضیات تکنولوژی جدید بخواند، بی آن که غربی مآب باشد.

حدود ارزش ها باید معین گردد، تا فرهنگی از آن بیرون آید که مردم را به سوی بهزیستی نوید دهد.

‏از این قرار، دو شهر تهران و کرج، میزبان اصلی این طبقه متوسط شهری شده اند. تهران و کرج شامل افرادی شده اند که بسیار کم تجربه و بی تاریخ به نظر می رسند.

آن ها آماج اصلی تحول فرهنگی صنعت هستند. طبقه متوسط شهری در تهران و کرج، عمدتاً مهاجرند و در این دو کلان شهر دنبال حداقل های زندگی گشته اند؛ این وضعیت گذرا و ضعف ارتباط با خویشاوند و زیستگاه بومی، آن ها را به پایه های فرهنگی خود در مبدأ بی اعتنا کرده است؛ آن ها مشغول حل مسائل عمیق اقتصادی خود در این ابرمتروپل ها هستند و کمتر به فعالیت های اجتماعی و ارتباطی می پردازند.

حس طبقه متوسط ما گویی نسبت به هر محرکی مگر رفاه کند شده است، و این روحیه آن ها به سایر لایه ها سرایت پیدا می کند و به تابلوی فرهنگ کشور تبدیل می شود.

تعیین کنندگی رأی طبقه متوسط شهری، عملاً اصحاب فرهنگ و سیاست و اقتصاد را یکپارچه به سمت ادای مضامین رفاه طلبی کشانده است که آشکارا متناقض و نامعقولند. مغز ماجرا اینجاست که شرایط فرهنگی و مدنی و سیاسی و اقتصادی امروز، در شناخت و پی گیری آرمان ها اساساً بی استعداد است، چرا که به یک زندگی معمولی اینجا و اکنونی دل می بندد.

‏کیفیت زندگی هم در بخش صنعتی تر شده جامعه ما، در کلان شهرها و خصوصاً در تهران و کرج، به زوال رفته است، و ریشه اصلی این تقلیل سطح زندگی، از دست رفتن بعد اجتماعی زیست بشری است.

مهم ترین ویژگی زندگی تکنولوژیک جدید را باید در فربه ساختن فردیت هایی که می توانند بی نیاز و بی ارتباط با دیگران به زیست نحیف فردی خود ادامه دهند، جست.

این انسان جدید از دنیا تنها یک زندگی مرفه می خواهد که با ساز و کارهای فنی جدید، امیدوار است که بی مدد دیگران بتواند آن را دریابد و ادامه دهد.

او خود را از سایر انسان ها منفصل و بی نیاز می شمرد.

ولی واقع آن است که انسان، لااقل یک حیوان اجتماعی است. بی جامعه می میرد. انسانیت او می میرد. منشأ ناخشنودی و اضطراب مبهمی که مردمان امروز حس می کنند، تنهایی است.

کیفیت زندگی در طبقه متوسط شهری، با تغییر رئیس جمهور و افزودن رفاه و رفع تحریم و… درست نمی شود.

تنها با تأیید مجدد وحدت فرد و جامعه بهبود خواهد یافت و این وحدت هنگامی تحقق می یابد که افراد به دنبال آرمانی بروند که آنان را فراتر از فردیت صرف قرار دهد.

فرهنگ، تنها پادزهر سموم زندگی صنعتی است. باید ارزش های اصولی زیست بشری را در قالب فرهنگی که معنای شرافت و فضیلت و عظمت و هماهنگی و تقارن و وقار و شجاعت و متانت و حکمت را احیا کند، و بدین ترتیب، آرمان های مشترکی را سازمان دهد، احیا کرد.

‏به حکم ˈوَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَـئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَˈ (آل عمران/۱۰۴)، اتاق فرمان های متعدد و متکثری برای تشخیص و تصمیم و اقدام نیرومند در نقاط بحرانزای فرهنگ ضروری است.

بسیج نیروها در امر به معروف و نهی از منکر، به معنای جستجو و حل حکیمانه مسائل فرهنگی ضرورت دارد.

پراکندگی و پاره پارگی جامعه، نتیجه غیبت اراده ها در امر فرهنگی و تمرکز بر امر سیاسی و اقتصادی است.

باید مجدداً همچون سال های آغازین انقلاب، به تولید وسیع و فراگیر راه حل های فرهنگی، نه فقط برای حل مسائل فرهنگی، بلکه به تولید راه حل های فرهنگی برای حل مسائل اقتصادی و سیاسی همت گماریم .

*(همراه با برداشت هایی از متیو آرنولد، محمد علی اسلامی ندوشن، و لزلی جانسن).

*دکتر حامد حاجی حیدری

برچسب‌ها : , ,