مهارت آموزی به کمک بازنشستگان یا برای بازنشستگان؟
شهروندان:
امروزه قدرت کشورها و سازمانها را سرمایه مادی، تکنولوژی، تجهیزات و ماشین آلات رقم نمیزند بلکه نیروی انسانی کارآمد به همراه تفکر خلاقانهاش تعیینکننده قدرت و توان رقابتی کشورها و سازمانها است.
پیتر دراکر که به وی لقب پدر مدیریت معاصر داده شده، بر این باور است که بزرگترین مزیت نسبی در دنیای رقابتی آینده، نیروی انسانی کشورها و سازمانها خواهد بود زیرا امروزه ارزش افزوده ذهنها با ارزشتر از ارزش افزوده سایر منابع است. لذا سازمانها در مسیری گام بر میدارند که بهطور پایدار و نظام مند از تجربیات و نوآوری سرمایههای فکری خود در کلیه ارکان سازمانی استفاده کنند.
بازنشستگان و پیشکسوتان ما نیز بخشی مهم از این منابع انسانی و سرمایههای فکری هستند که تا مدتها پس از بازنشستگی و حتی تا آخر عمر از تواناییهای چشمگیر و کاربردی برخوردارند بهطوری که همچنان که نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی کنار گذاشت، نباید این تواناییها را بیشتر از آنچه هست برآورد کرده و توقع بیش از توان، از آنها داشت.
آنچه باید مد نظر قرارداده شود، این است که بازنشستگی به معنای پایان کار و فعالیت نیست و همان گونه که سیاستگذاران و برنامه ریزان باید برای نشاط و شادابی دوره اشتغال تدبیر کنند، برای این دوران نیز باید به معنای واقعی تدبیر کرد تا هم سازمانها و هم بازنشستگان در این امر ذینفع گردیده و بهطور موازی و در راستای ارزشهای سازمانی قدم بردارند.
دوره بازنشستگی دوره جدیدی از زندگی کارکنان فعلی است که از ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… قابل توجه است. با این نگاه دوران بازنشستگی باید توأم با رویکردی جدید باشد.
فرد بازنشسته باید متوجه این امر باشد که بعد از ۳۰ سال تجربه و تخصص باید فعالیت هایش را به گونهای نو ارائه دهد. مثلاً در قالب مشارکت در ایجاد کارگاه های آموزشی و یا ارائه مشاوره به کارکنان و حتی مدیران سازمان ها. بازنشستگان با در نظر گرفتن این مسأله که بازنشسته شدن بیش از آنکه در نتیجه اتفاقات بیولوژیکی باشد یک مسأله قراردادی است، باید با اعتماد به نفس به تواناییهای خود اتکا کنند.
از سوی دیگر جامعه نیز با این نگاه که بازنشسته با صدور حکم بازنشستگی و رسیدن به مرز سالمندی، فردی تحمیل شده به جامعه است باید مقابله کرده و بداند بازنشستگی به معنی از کار افتادگی نیست بلکه دورانی است که قابلیتهای بسیار زیادی در آن نهفته است که مستلزم بهرهبرداری مطلوب از آن است.
بازنشستگی و سالمندی تبلور یک عمر تجربه است. اگر جامعهای در رابطه با مسائل و مشکلات بازنشستگان خود بیتوجه باشد در واقع بدین معناست که به آینده خود بیاعتناست چرا که بازنشستگی سرنوشت محتوم همه افراد، با هر پیشینهای است.
با توجه به مطالب ذکر شده و توجه به این که بازنشستگان بخشی از جامعه هستند که به لحاظ جمعیتی بهطور مستمر سهم آنها در حال افزایش است، شایسته است در کشور ما اقداماتی صورت پذیرد تا بازنشسته پس از خروج از سازمان همچنان روحیه خود را حفظ نموده و از قابلیتهای خود به نحو مطلوب استفاده کند. توجه به فعالیت های فرهنگی و آمادهسازی بستر روحی و روانی بازنشستگان از سوی سازمانها و مراکزی که با این قشر ارزشمند در ارتباط هستند از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نهادهای متولی امور بازنشستگان در راستای اجرای وظایف خود در قبال پیشکسوتان و اهدافی چون شناسایی و معرفی نخبگان کشوری در سطوح مختلف، افزایش انگیزه و ترغیب بازنشستگان جهت حضور مؤثر در جامعه، فراهم ساختن بسترهای لازم برای ایجاد NGOهای تخصصی و بهرهگیری از تجربیات و خلاقیتهای ارزنده آنان، برنامههای مختلفی همچون همایشها و نشستها، جشنوارههای فرهنگی، ورزشی و قرآنی، مراسم ۲۵ ذی الحجه(همایش تجلیل از بازنشستگان نخبه) و خانههای امید را برای حضور فعال بازنشستگان تدارک دیدهاند.
اختصاصاً تأسیس و احداث مراکز فرهنگی و هنری تحت عنوان خانههای امید در جهت غنیسازی و بهینهسازی اوقات فراغت بازنشستگان در همه استانهای کشور نقش مؤثری در ایجاد طراوت و انبساط خاطر بازنشستگان دارد و از جمله رویکردهای مبتنی بر سیاستها و برنامههای دولت تدبیر و امید است.
خانههای امید باید با سرعتی بیشتر از گذشته تبدیل به پایگاهی برای ابراز نظرات و عقاید و همچنین کاربرد دانش و تخصص آنها شود. محیطی برای ارتباط با یکدیگر و تسهیم دانش شود. محیطی که برای بازنشسته تدارک دیده میشود و توسط خود او اداره میگردد. مکانی برای استفاده از امکانات خاص آن همچون کتابخانه، سالن اجتماعات، سالن ورزشی، کلاسهای آموزشی و حتی کافی شاپ.
ایجاد کارگاههای مهارت آموزی در خانههای امید با کمک بازنشستگان نخبه و در جهت انتقال تجربیات و دانش در زمینه اشتغالزایی و کارآفرینی به فرزندان بازنشستگان به صورت رایگان اخیراً از جمله راهکارهای عملی برای رفع نیازهای فرهنگی بازنشستگان محترم کشور است.
اگرچه این اقدام بسیار مثبت است اما نباید فراموش کرد که مطالعات مختلف در کشور ما حاکی از آن است که اکثر بازنشستگان از ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی به قدر کفایت برخوردارند و متوسط سن بازنشستگی حدود ۵۲سال است که در آن سن افراد هنوز از توان ادامه اشتغال برخوردارند و بنابراین میتوان از کارگاههای مهارتآموزی برای خود بازنشستگان نیز بهره برد. یعنی بازنشسته برای بازنشسته.
از سوی دیگر، تحقیقات و پژوهشهای زیادی در کشورهای مختلف نشان دادهاند به دلیل این که معمولاً بازنشستگان در مقایسه با جوانترها از حداقل سرمایه مورد نیاز برای راهاندازی یک کسب و کار برخوردارند و علاوه بر آن تجربیات بیشتری را در طی زمان کسب کردهاند میتوانند در زمینه کارآفرینی موفق عمل کنند.
امروزه بازنشستگان بیشتری نسبت به گذشته به دنیای کار باز میگردند. میزان حضور مجدد در بازار کار یا میزان اشتغال به کار بازنشستگان در کشور میتواند در نتیجه بهبود وضعیت سلامت و افزایش امید به زندگی و حتی حفظ شادابی روحیه باشد ولی در کمال تأسف دلیلی بر وجود مشکلات مالی و اقتصادی آنها نیز میتواند باشد. استفاده از این کارگاه ها میتواند با هدف دستیابی به مقاصد چندگانه بازنشستگان چون حفظ روحیه و سلامت روان و یادگیری اصول و مبانی راهاندازی کسب و کار جدید پس از بازنشستگی و در نتیجه تقویت شرایط مالی و بهبود وضعیت اقتصادی آنها صورت گیرد. امید است با اجرای کامل برنامهها و سیاستهای مدون و طراحی شده، بتوان از امکانات وظرفیتهای موجود در ارائه خدمات و تسهیلات به بازنشستگان به بهترین شکل ممکن بهره برد.
محمدرضا دهنوی
ایران