ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
محسن بهرامی ارض اقدس:

اگر تهران درست مدیریت شود، مشکل یک چهارم کشور حل است

شهروندان:
محسن بهرامی ارض اقدس معاونت وزارت بازرگانی،عضویت در هیات نمایندگان اتاق های بازرگانی ایران و تهران،مشاور وزیر نفت،و مدیر عاملی شرکت فروشگاه های زنجیره ای شهروند را در کارنامه خود دارد.

محسن بهرامیبا محسن بهرامی ارض اقدس که کاندیدای شورای شهر است در مورد شورای اسلامی شهر و نقش آن در توسعه انسانی و افزایش توانمندی های شهروندان صحبت کردیم:

  • شهروند تهرانی یا به طور کلی شخصی که خود را متعلق به جغرافیا و ساحت یک شهر می داند باید چگونه شهروندی باشد و آیا نگاه مدیریت کلان باید نسبت به شهروند تغییر کند؟

نگاه در نهاد دموکراتیکی مثل شورای شهر باید نگاهی از سوی مردم و از منظر جامعه باشد نه نگاهی از بالا و قیم مابانه.ما معتقدیم که باید شهروندانی دارای در آمد داشته باشیم تا بتوانند به شهرداری کمک کنند.باید توجه داشته باشیم که مثلا شهرداری ها به عنوان مسوول انجام امور شهروندان باید به گسترش فضاهای عمومی بپردازند تا شهروند احساس جدیدی داشته باشد نه اینکه با تبدیل فضاهای خصوصی به فضاهای عمومی درآمد زایی داشته باشد.

  • تهران از جمله کلان شهر هایی است که بار بخش زیادی از اقتصاد ایران را به دوش می کشد.آیا شهروندان تهرانی هم خود را در برابر این موضوع مسوول می دانند؟

ببینید،تهران بیش از ۵۰ درصد از اقتصاد ملی را در دست دارد.در حوزه تولید و صادرات.خدمات فنی و مهندسی.شرکت های پخش.بخش خصوصی و غیره.ما در اینجا می رسیم به پایه گذار شهر که همان شوراها هستند.اگر ما شورای شهری منسجم با دریافت های شفاف و روشن داشته باشیم.اگر ما شورای شهری داشته باشیم که خود را در برابر نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت مردم و شهروندان مسوول بداند به قطع مردم نیز در برابر شهر مسوول می شوند.شورای شهر می تواند با استفاده از روش های متنوعی جهت توانمند سازی شهروندان حرکت کند.

  • چطور این اتفاق می افتد؟ منظور از توانمند سازی شهروندان چیست؟

ما در شهری مثل تهران به غیر از جمعیت ثابت جمعیت شناور هم داریم به این معنا که جمعیتی از شهر های دیگر و شهر های اقماری تهران روزانه به تهران می آیند و شب ها بر می گردند.جمعیت تهران در روز به بیش از ۱۵ میلیون نفر می رسد.این یک پیام است برای ما.یعنی اگر ما بتوانیم تهران را درست مدیریت کنیم مشکل یک چهارم کشور را حل کرده ایم و توانسته ایم یک چهارم کشور را مدیریت کنیم.این مستلزم اینست که شورای شهر با مجلس و دولت تفاهم و همکاری داشته باشد نه رقابت.بین شورای شهر و سازمان های مردم نهاد در جلب همکاری و حمایت شهروندان از طریق مردمی کردن اقتصاد یک ارتباط مستمر برقرار شود.

  • این نکاتی که شما می گویید مگر جزو وظایف شورای شهر است؟

حتما همینطور است.اساسا وظیفه اصلی شورای شهر ایجاد ارتباط مناسب با شهروندان است.وظیفه شورای شهر فقط انتخاب شهردار نیست.شورای شهر باید شهروند را بشناسد و از ظرفیت های آن به درستی در جهت توانمند سازی،در جهت توسعه اقتصادی و در مسیر تعالی فرهنگی استفاده مناسب کند که این هم به سود شهروند است هم به نفع مدیریت شهری.

شورای شهر می تواند ضمن همکاری با نهاد های شهری برای اقتصاد شهر برنامه داشته باشد.مثلا منطقی کردن نرخ های مصوب برای تعامل با اصناف،جلوگیری از تبلیغ کالای خارجی،تبلیغ کالاهای داخلی،صدور به هنگام مجوز های کسب و کار،حمایت از اجرای طرح های مرتبط با فرهنگ کار و عینیت بخشیدن به برنامه های توسعه ای و سند چشم انداز نظام و تاکید بر کار شایسته.اینها تنها بخشی از اقداماتی است که شورا می تواند و باید در جهت توانمند سازی شهروندان صورت دهد.

  • یکی از موضوعات اساسی که همواره مورد نظر مردم بوده بحث” حقوق شهروندی ” و استیفای آن از طریق نهادهای موکراتیکی همچون شورای شهر است.این رخداد چه میزان شدنی است؟

شورای شهر نقش مجلس را دارد نسبت به دولت.من اشاره کردم که شورا فقط نباید شهردار انتخاب کند.بلکه باید طرح و برنامه داشته باشد و ارائه دهد،ضمن اینکه مشارکت نظر و عقیده شهروندان را هم داشته باشد.یعنی این نباشد که مدیریت شهری خودش خودسر اقدامی انجام دهد و سبب دفع مشارکت شهروندی شود.من برای شما یک مثال می زنم.در شهر های توسعه یافته دنیا مثل پکن،مثل نیویورک،مثل شانگهای،ذوریخ سوییس و توکیو یک “سیستم نظرخواهی عمومی” وجود دارد.من معتقدم باید چنین سیستمی را راه اندازی کرد و من اگر به شورا برم این مدل را اجرایی خواهم کرد.اگر در میدان یک شهر بخواهند یک ساختمان قدیمی را تخریب کنند با استفاده از روش های نظر سنجی نوین الکترونیک مردم با آی دی های شهروندی خودشان در این نظر سنجی مشارکت می کنند و مدیریت شهری تابع نظر شهروندان تصمیم گیری می کند که این ساختمان خراب شود یا بماند و اثری تاریخی باشد.به عبارت دیگر شورا باید در جهت دموکراتیزه شدن که-شما به آن اشاره کردید- از توان اصناف و بخش خصوصی به شاخصه های مشارکت شهروندی بیافزاید و آن را در عمل بارور کند.

  • من دوباره باز می گردم به بحث توانمند سازی شهروندان از لحاظ اقتصادی.واژه ای به ذهنم رسید و آن هم “شهرونـــد پولدار” است.آیا ما می توانیم شهروند پولدار داشته باشیم؟

من در حوزه مسکن معتقدم شهرداری می تواند با اِعمال نرخ های ترجیحی و پلکانی از افرادی که از تسهیلات بیشتری در شهر تهران استفاده می کنند و در مناطق مرفه و توسعه یافته می نشینند،سرانه های اجتماعی فضای سبز و آموزشی بیشتری در اختیار دارند،عوارض بیشتری گرفته شود و نرخ های چند برابر بگیرند.مثلا کسی که خودروی مدل بالا سوار می شود برای شماره کردن باید پول بیشتری گرفته شود و این عین عدالت است اتفاقا.کسانی که واحد های تجاری بزرگ دارند و در مناطق خوب شهر درآمدهای بالا دارند.

  • این مدلی که شما اشاره کردید مدلی سوسیالیستی نیست؟

به هیچ عنوان.اتفاقا کاملا سرمایه داری است.الان بخش عمده ای از پولها که در کشور چه به صورت رانت و چه به صورت امتیازهای ویژه و “ویژه خواری” که در تهران و سایر شهرها صورت می گیرد از پرداخت مالیات حَقّه فرار می کنند.کسی که می آید مثلا در شمال شهر برج می سازد و یک آپارتمان متری ۲ میلیون تومانی را ۱۰ برابر می فروشد نباید میزان مشارکتش به اندازه کسی باشد که یک خانم و آقایی برای فرزندانشان یک آپارتمان فسقلی را در ۴ واحد روی هم می سازد که هر کدام از دخترها و پسرها عروس یا داماد شدند بتوانند یک واحد را بگیرند.اتفاقا باید از آن بزرگ تر،بیشتر گرفت و به کمتر کمک کرد.

واحد های خصوصی کوچک می توانند مشمول تخفیف یا معافیت های مالیاتی بشوند اما شاپینگ سنترهای بزرگ و بوتیک ها و پاساژهای شمال شهر که سرقفلی آن مکتری ۱۰۰ میلیون تومان است و یک دست کت و شلوار را ۱۰ میلیون تومان می فروشد به حتم باید عوارض و مالیات بیشتری بدهد و نباید این دو با هم یکسان باشند.این توانمند سازی بخش خصوصی است و نگاهی سوسیالیستی هم نیست.

مریم صدرالادبایی – خبرآنلاین