کدام مهمتر است مصاحبهکننده یا مصاحبهشونده!
شهروندان – فیاض زاهد*:
موضوع نحوه برخورد رییس سازمان صدا و سیما با مصاحبه رییسجمهور و واکنش جناب روحانی به مساله حق تعیین مجریان برای گفتوگو میتواند از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گیرد. برخی بر این باور هستند که رییسجمهور حق نداشته در انتخاب مجریانی که در مقابل وی نشسته و با او گفتوگو میکنند مداخله کند.
در مقابل نیز کسانی قرار دارند که صدا و سیما را شایسته ورود به نحوه مصاحبههای دورهیی ریاست جمهوری ندانسته و به دلیل سابقه رفتارهای بعضا جانبدارانه این را حق رییسجمهور میدانند. موافقان و مخالفان هر کدام با توجه به زاویهیی که به موضوع مینگرند، طرفدار یکی از دو رویکرد هستند، مثلا طرفداران گروه اول را اعتقاد بر آن است که صدا و سیما یک رسانه فراگیر و عمومی است.
از نظر قانون اساسی زیر نظر رهبری است و تابع سیاستهایی است که قانون اساسی، خواستههای رهبری انقلاب و شورای عالی نظارت بر صدا و سیما تعیین میکند. بدیهی است رییس این سازمان مسوول حسن اجرای قوانین و شرایط مذکور است.
از سویی وقتی درباره یک رسانه سخن میگوییم،معنایش آن است که نمیتوان از موضع رییس قوه به یک رسانه دستور داد که با من به عنوان یک رجل قدرتمند سیاسی، چگونه، کجا و به چه کیفیتی مواجه شوید. بدیهی است هیچ رسانهیی در جهان معاصر خود را مطیع چنین خواستههایی نخواهد دید و این کار را دخالت مستقیم در حوزه مسوولیتها و سیاستهای خود میداند. از سوی دیگر موافقان اقدام رییسجمهور بر این باور هستند که صدا و سیما یک رسانه مستقل نیست.
صدا و سیما را متهم میکنند که در منازعات سیاسی، روابط بین قوا و منازعات درونگروهی نقش و جایگاه خود را از یک رسانه ملی به سطح یک مدعی دعوای جناحی تنزل داده است.پس رییسجمهور برای پرهیز از آنکه مبادا دیدگاهها و نظراتش مسخ، دگرگون و وارونه انعکاس یابد، برای خود این حق را قائل است.حال که بحث به اینجا کشید، میتوان اهمیت داشتن رسانه مستقل را بیش از گذشته احساس کرد. مثلا یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری در این کشور شرط ورود خود به عرصه انتخاباتی را داشتن شبکه ماهوارهیی دانسته بود.
یا یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری به دنبال راهاندازی یک کانال مستقل تلویزیونی بود.هیچکدام ازاین خواستهها عملی نشد.ازاین منظر شاید بتوان نگرانی روحانی را درک کرد؛ اینکه در همین چند ماه گذشته صدا وسیما آنگونه که شاید و باید نسبت به رییسجمهورو اخبار وی حساس نبوده است. خصوصا اگر بخواهیم نحوه انعکاس اخبار احمدینژاد در دوره اول ریاستجمهوری را با چند ماه دوران روحانی مقایسه کنیم.اما روش کار رسانههای مستقل در دنیا ومصاحبه با روسای جمهوری کمی متفاوت است مثلا رییسجمهور امریکا به صورت هفتگی، ماهانه والبته یک بار هم باحضور سنا تحت عنوان سخنرانی سالیانه، مستقیم با مردم امریکا سخن میگوید.اما هرگاه شبکههای معتبر امریکا بخواهند با رییسجمهور گفتوگو کنند باید مجری و محورهای گفتوگو را به کاخ سفید اعلام کنند.
گاهی مجریان برخی شبکهها آنقدر اعتبار دارند که برای انجام گفتوگو با چهرههای سیاسی حقالزحمه سنگین دریافت میکنند! لری کینگ برای انجام یک گفتوگو با تونی بلر، نخستوزیر وقت بریتانیا بالغ بر یک میلیون پوند دریافت کرده بود. دیوید فراست، مجری و مصاحبهکننده معروف بریتانیایی، گفتوگوی معروف خود با نیکسون را پس از یک سال دوندگی ترتیب داده بود؛ مصاحبهیی که منجر به استعفای نیکسون شده کریستین امانپور و برنامه معروف هاروتاک از این دستهاند.پس بسته به نوع مصاحبه رییسجمهرو برنامه خود را تنظیم میکنند. اگر مصاحبه در دوران تبلیغات ریاست جمهوری باشد، مجریان میتوانند با هماهنگی کمپین تبلیغاتی و انتخاباتی انتخاب شوند.
لذا در این مورد خاص هم میتوان حق را به رییسجمهور داد هم از استقلال رسانهیی دفاع کرد. به شرط آنکه خود رسانه نه در حرف بلکه در عمل استقلال و هویت خود را مشخص سازد.اما فارغ از این موضوع به نظر میرسد تیم رسانهیی رییسجمهور آشنایی دقیقی با مفهوم رسانه و کارکرد و حوزه تاثیرگذاری آن ندارد. چه در مصاحبه اول که مصاحبهشوندگان محتملا توسط صدا و سیما انتخاب شده بودند و چه در مصاحبه دوم که انتخاب مجریان توسط تیم رییسجمهور انجام شده بود، شاهد انجام گفتوگوهای موثر، چالشی و مخاطبپسند نبودهایم.
اتفاقا انتخاب مجریان ناهماهنگ توسط صدا و سیما میتواند برای رییسجمهور فرصتی فراهم آورد تا به تاثیر بهتر و بیشتری بر مخاطب بیندیشد. گفتوگوهای خنثی و سرد هیچ کمکی به رییس دولت نمیکند. جناب روحانی دارای مقبولیت فراوانی است. افکار عمومی هم با کارکرد صدا و سیما آشناست. بگذارید آنها پاس را برای شما فراهم آورند. رییسجمهور نشان داده که تعامل با رسانه و اثرگذاری بر افکار عمومی را بلد است. مهم فراهم آوردن زمینه گفتوگوی موثر و غیرفرمالیته است. اینکه چه کسی مصاحبه میکند فرع ماجراست.
*استاد دانشگاه
اعتماد