حق با رئیس جمهور است یا صداو سیما
شهروندان – علی کدخدازاده:
مصاحبه 16 بهمن رئیسجمهور با سیما حواشی داشت. از صحبتهای رئیسجمهور و نیز نامه رئیس صداوسیما چنین برمیآید که مشکل در انتخاب مجری- پرسشگر این برنامه بوده است. تیم ریاست جمهوری فرد الف را برای این مصاحبه در نظر داشت و سیما مایل بود فرد ب این برنامه را اداره کند.
حق با کدام است؟ در فضای رسانهای و مجازی دیدگاههای مختلفی در این خصوص مطرح شده است. اما برای رسیدن به یک نتیجه خونسرد باید صبورانهتر ارزیابی کرد.
به صورت کلی هر رسانهای حق دارد بر اساس دیدگاهها و تشخیص خود، فرد یا افراد مورد نظر خویش را برای پرسشگری انتخاب کند.
رسانه آزاد است که سوالات خود را بدون ترس و فشار در کمال احترام بیان کرده و مخاطب یا پرسش شونده ملزم است به شیوهای که صلاح میداند پاسخ دهد و حتی به سوالی پاسخ ندهد.
همه افراد میتوانند در معرض پرسش قرار گیرند. افراد حق دارند تن به مصاحبه یا مواجهه با پرسش داده و یا از آن امتناع کنند. اما شخصیتهایی که مدیریت آنها منتتج به نتایجی برای زندگی شهروندان است در هر سطحی که باشند، موظف هستند که پاسخگو باشند و یقینا رئیس قوه مجریه یکی از این شخصیتهاست.
با این گزارههای مورد قبول، سیما میتواند مصاحبهگر را خود انتخاب کرده و رئیسجمهمور وظیفه اخلاقی دارد که پاسخ دهد. اما آیا واقعیت موجود نیز با این گزارهها سازگار است؟
نخست آنکه یک سری پروتکلهای عرفی در همه جای جهان در خصوص شخصیتهای مهم (از نظر تاثیرگذاری اجتماعی و مردمی) وجود دارد. بر اساس این پروتکلها وقتی قرار است رسانهای با رئیس جمهور، نخستوزیر، مدیران بینالمللی نظیر سازمان ملل و سازمانهای تابعه، نهادهای مهم بینالمللی و چهرههای موثر جهانی مصاحبه کند، قبل از مصاحبه باید به تفاهماتی رسید. این تفاهمات شامل موارد مختلفی میشود؛
موضوع مصاحبه چیست؟ رئیس جمهور باید به گستره وسیعی از موضوعات پاسخ دهد اما الزاما در خصوص همه این موضوعات اطلاعات و آمار به روز ندارد بلکه دستیاران او این اطلاعات را دارند. بنابراین باید بداند که قرار است در چه زمینهای از او سوال شود تا خود را آماده سازد.
چه کسی با او مصاحبه میکند؟ قرار نیست نخستوزیری که اکنون در چالش با احزاب مخالف است مقابل یک خبرنگار ورزشی یا منتقد سینما قرار گیرد. بنابراین باید بداند که چه کسی با کدام سابقه و مقبولیت اجتماعی یا جهانی روبروی اوست.
چه زمانی قرار است منعکس شود؟ پخش مصاحبه با پاپ در ساعت ۱۸ در شرایطی که همان ساعت فینال مسابقات جام جهانی است عملا به معنای دیده نشدن آن مصاحبه است.
حتی در خصوص فضای مصاحبه و چیدمانهای محیط و نیز رنگ لباس و زاویه دوربین نیز مشاوران این شخصیتها تاکیدات داشته و با رسانه به تفاهم میرسند.
بنابراین این تصور که رسانه مختار مطلق است معنا ندارد. اما در مورد مصاحبه رئیسجمهور موضوعات دیگری نیز مطرح است.
در کشور ما تعدد رسانههای تصویری وجود ندارد و بنابراین شخصیتهای کشوری در گستره وسیع آن، حق انتخاب ندارند. رئیسجمهور به دلیل جایگاهاش نمیتواند غیر از رسانه اصلی کشور برای بیان نقطهنظرهای کلیاش از دیگر رسانهها استفاده کند.
سیما در کشور ما، رسانهای بیطرف نیست. چرا که هیچ رسانهای بیطرف نیست. سیما در کشور ما منعکس کننده واقعیت و دیدگاههای جاری در کشور نیست. یک مثال ساده؛ بیست دقیقه دوربین را مقابل درب ورودی سیما روشن کنید و از افرادی که رد میشوند تصویر بگیرید. گمان میکنید چند درصد این تصاویر از طریق سیما اجازه پخش میگیرد؟ به رخدادهای کشور نگاه کنید. آیا همه آنها که در سیما مورد نقد قرار گرفتهاند میتوانند از طریق این رسانه پاسخ دهند؟ آیا همه نمایندگان مجلس به یکسان در سیما میتوانند حضور داشته باشند؟ آیا در خصوص یک موضوع خاص همه نقطه نظرها از سیما منعکس میشود؟
بنابر این از سویی با توجه به عرف گفتوگو شخصیتهای طراز اول کشور در جهان با رسانهها و از سوی دیگر با توجه به واقعیت سیما در کشورمان، تاکید مشاوران رئیس جمهور برای انتخاب پرسشگر مورد نظر نمیتواند خدشه یا تعرضی به رسالت رسانهها باشد.
از سوی دیگر، رئیسجمهور طبق اظهاراتش بنای مصاحبه نداشت تا پرسشگران، آزاد و فارغالبال به طرح سوال بپردازند. وی بنای ارائه گزارش داشت. ارائه گزارش با مصاحبه تفاوت دارد. گزارش دهنده محیط بیچالش میخواهد تا گزارش خود را بدهد و بعد سیما و تمامی رسانهها میتوانند به نقد آن گزارش پرداخته و حتی از رئیسجمهور بخواهند که به سوالات آنها در خصوص آن گزارش پاسخ دهد.
بدین روی به نظر میرسد اگر چه حق رسانه است که پرسشگران خود را انتخاب کند، اما در ماجرای اخیر نه آن رسانه مورد نظر در عرف عمومی وجود داشت نه پروتکلها رعایت شد و نه قرار بود که رئیسجمهور مصاحبه کند.