ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

همدردی هنرمندان با خانواده‌های مرزبانان ربوده‌شده

شهروندان:
قرار بود سربازان ربوده‌شده «به زودی» آزاد شوند. «به زودی»ای که در سخن مقامات بود، خللی در ابراز همدردی مردم عادی و فعالان مدنی در فضای مجازی و رسانه‌ها ایجاد نکرد.

ماجرا از جایی آغاز شد که پنج‌سربازی که در منطقه مرزی «جکیگور» در سیستان‌وبلوچستان به حفاظت از مرزهای وطن مشغول بودندسربازان ربوده شده ایرانی توسط گروهکی تروریستی موسوم به «جیش‌العدل» ربوده شدند و تصاویر آنان در سایت این گروهک منتشر شد. این نخستین‌بار نیست که این گروهک تروریستی با ورود به خاک ایران، چند سرباز ایرانی را می‌ربایند. همین چند وقت پیش بود که اعضای این گروهک با حمله به پاسگاه مرزی سراوان ۱۴ مرزبان ایرانی را به شهادت رسانده بودند.

اما این بار، انتشار تصویر پنج‌سرباز، با دستانی بسته و لب‌هایی خشکیده، با واکنش‌های مختلفی از سوی چهره‌های فرهنگی و هنری روبه‌رو شد که همدلی آنان با خانواده‌های چشم‌به‌راه این سربازان را به همراه داشت. یکی از اولین هنرمندانی که نگرانی‌اش را بروز داد، «محمد رحمانیان» بود. کارگردانی که نمایشنامه‌ای از «بهرام بیضایی» را بر صحنه داشت. او آخرین اجرای «آرش-ساد» را به این پنج‌نفر و خانواده‌هایشان تقدیم کرد.

«مهناز افشار» هم از جمله هنرمندانی بود که در صفحه رسمی‌اش، کوشید توجه و همراهی افکارعمومی برای انجام اقدامات عملی برای آزادسازی را جلب کند و با این هدف، لینک صفحه امضای نامه‌های مردمی به دبیرکل «سازمان‌ملل» را به اشتراک گذاشت، نامه‌ای که بر ضرورت رسیدگی به وضعیت این سربازان تاکید داشت.

«سیدعلی صالحی»، شاعر نام‌آشنای معاصر نیز با غمی که در پشت امواج مخابرات مخفی نمانده، به «شرق» می‌گوید: «من هم شریک اندوه مادران این سربازها، هستم…» هنرمندی دیگر که احساساتش را با ما در میان گذاشت، «پری صابری» بود. این پیشکسوت تئاتر، ضمن ابراز تاسف، این سربازها را فرزندان و اعضای خانواده خود دانست و یادآور شد: «من شهروند ایرانی هستم. اینها هم ایرانی‌اند. فرزندان من‌اند. اگر مویی از سرشان کم شود انگار خودم آسیب دیده‌ام. همان‌طور که امنیت تک‌تک افراد جامعه، امنیت ماست، به خطر افتادن امنیت افراد هم، اندوهگین و نگرانم می‌کند.» «صابری» که جلو در تالار وحدت، در سرمای شب‌های «بهمن» منتظر آژانس ایستاده، برای مرزبانان ایران‌زمین آرزوی سلامتی می‌کند.

«لوریس چکناواریان» آهنگساز نامی هم ضمن ابراز اعتراض و تاسف خود نسبت به این اتفاق، پیشنهاد برگزاری مراسم همدلی برای این سربازان وطن ارایه می‌دهد تا نشانه‌ای باشد برای همدلی و همراهی مردم با خانواده‌های چشم به راه این سربازان. او  اضافه می‌کند: «امیدوارم این مساله به طور جدی در سازمان‌ملل و نهادهای حقوق بشر، پیگیری شود. این طور وقت‌ها کاری از دست ما برنمی‌آید. تنها می‌توانیم مراسم پاسداشتی برای این عزیزان برگزار کنیم که می‌تواند در قالب کنسرتی باشد. امیدوارم وزارت امور خارجه به همراه معاونت هنری وزارت ارشاد، چنین برنامه‌ای را برای همدلی با خانواده‌های نگران‌شان برگزار کند. اگر چنین شود، من هم با کمال میل با این اتفاق همراه خواهم شد.»

نیمه شب شده و هیچ‌کس در تحریریه نیست. خورشید اینجا ساعت‌هاست غروب کرده و فرسنگ‌ها دورتر، تازه سربرآورده. من به سراغ هنرمندی می‌روم که روزش تازه آغاز شده «عباس صفاری» شاعر «کبریت خیس»، در کالیفرنیا، حوالی لس‌آنجلس پشت خط است. او نمی‌تواند با این همه فاصله، برای سلامتی جوانان هموطنش دل‌دل نکند. موضوع را که با او در میان می‌گذارم، بی‌درنگ می‌گوید: «اتفاقا روزهایی از زندگی من در «سراوان» گذشته، در منطقه‌ای از سیستان‌وبلوچستان. من هم دوران خدمتم را در نقطه مرزی گذراندم، در کوهک. همانجایی که چند وقت پیش، سربازها کشته شدند. شاید به دلیل قرابت من با آن منطقه است که همیشه نسبت به اخبارش حساسم و پیگیر وضعش هستم.» او پس از ابرازتاسف بابت اتفاقات اینچنینی، می‌گوید: «وظیفه هر دولتی است که با اتخاذ تدبیر مناسبی، مانع بروز چنین حوادثی شود.» شب به پایان رسیده و بامداد سر زده و هنوز کسی از سربازهای ایرانی خبر ندارد…

 عسل عباسیان

شرق