فقر اقتصادی عامل اصلی کار کودکان شناخته شد
شهروندان:
نتایج نخستین طرح ملی بررسی جغرافیای کار کودکان ایران که طی سال 92 توسط جمعیت امداد دانشجویی – مردمی امام علی (ع) در کشور انجام شده روز گذشته و در سمینار ملی کودکان کار منتشر شد.
انتشار این نتایج به عنوان نخستین بانک اطلاعاتی جامع درباره جزییات کار کودکان آن هم توسط یک انجمن غیردولتی و بدون دریافت کمکهای مالی دولت در حالی است که نهادهای دولتی که خود را متولی کودکان کار و خیابان میدانند و طی سالهای گذشته هم وقت را در مناقشه با یکدیگر بر سر دریافت بودجه و رسمی شدن محدوده وظایف تلف کردهاند، همواره معترف بودهاند که به دلیل پنهان بودن ماهیت این آسیب اجتماعی، تاکنون نتوانستهاند بانک جامعی از اطلاعات کار کودکان به دست بیاورند.
حال انتشار این نتایج این فرصت را ایجاد میکند که در صداقت این نهادها در اعتقاد به وظایفی که بر گردهشان نهاده شده اندکی تردید روا داشته شود. محیا واحدی، عضو جمعیت امداد دانشجویی – مردمی امام علی(ع) روز گذشته و در حاشیه سمینار ملی کودکان کار که سخنرانانی همچون سعید معیدفر؛ جامعهشناس و سیدحسن موسوی چلک؛ رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران داشت، در گفتوگو با ما به جزییاتی خارج از محدوده اطلاعات ثبت شده در این طرح ملی اشاره کرد.
از جمله که به گفته وی استانهایی که بیش از سایر مناطق کشور با معضل کار کودک مواجه بودند در شمول استان محروم و گرفتار فقر اقتصادی و معیشتی و نبود فرصتهای شغلی مناسب برای جمعیت در سن کار قرار داشتند. در این طرح، کودکان کار استانهای تهران، مازندران، کرمان، همدان، سیستان و بلوچستان، اصفهان، سمنان، فارس، هرمزگان، البرز، کرمانشاه و خراسان رضوی مورد پرسش قرار گرفتهاند و واحدی اشاره میکند که علت کار کودک، خاستگاه کار کودکان، ویژگی کار آنها و نتیجه اشتغال کودک بر خود، خانواده و جامعه هم مورد بررسی قرار گرفته است.
در حالی که در این طرح، مشاغل مشهود همچون کار در خیابان، کار در مغازهها و رستورانها و همچنین جمعآوری ضایعات توسط کودکان مورد توجه مجریان طرح بوده، واحدی در پاسخ به «اعتماد» به محرومیت این کودکان از نخستین حقوق انسانی همچون برخورداری از آموزش و سلامت اشاره کرد و در توضیح ابتلای خانواده این کودکان به اعتیاد یا درگیر شدن این کودکان در مشاغل آسیب زا همچون خرید و فروش مواد مخدر گفت: «در استانهای مرزی گرفتار ترانزیت مواد مخدر همچون سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و هرمزگان و حتی استان تهران، با کودکانی مواجه شدهایم که در جابهجایی و فروش مواد مخدر و حتی شناسایی مشتری سهیم هستند و در واقع ویترین فروش مواد در سطح شهر به شمار میروند.
حتی در استان سیستان و بلوچستان، کودکان با بلع مواد کار جابهجایی مواد را برای خانواده یا مافیای انجام میدهند. موارد بسیاری از کودکان معتاد را هم در همین طرح شناسایی کردهایم و بهخصوص، در استانی همچون سیستان و بلوچستان، مصرف مواد توسط کودک در جمع بزرگسالان یک هنجار به شمار میرود.» اما توضیح واحدی درباره ماهیت شغل این کودکان، نکتهیی بود که میتواند مبنای الزام بازنگری در موافقت یا مخالفت با کار کودک قرار بگیرد.
واحدی گفت: «نتایج این طرح به ما نشان داد که معمولا در خانوادهیی که گرفتار فساد و اعتیاد است، شغل کودک هم، کاذبتر و از نظر شکلی منفیتر است. در حالی که اشکال موجهتر کار کودک مثل کار در مزارع کشاورزی، پادویی در مغازهها یا حتی کارگاههای کوچک ما را به سمت خانوادهیی هدایت میکرد که هنوز بنیان خانواده برپا بود اما فقر مالی و فقدان امکان تامین معاش برای خانواده سبب ساز اجبار کودک به کار شده بود.»
کودکان کار در قوانین ما هیچ جایی ندارند
سیدحسن موسوی چلک؛ رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران و مدیرکل سابق دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی روز گذشته و در سمینار ملی کودکان کار درباره پیشینه توجه قانون به این کودکان و نگاه جامعه به آنان گفت:« بهمن سال ۷۸ و پس از مصوبه شورای عالی اداری اصطلاح کودک خیابانی برای نخستینبار در مبانی قانونی ما بهطور شفاف وارد شد در حالی که هنوز تفاوت بین کودک کار و کودک خیابان در تعاریف معلوم نبود. سال۸۴ آییننامه ساماندهی کودک خیابانی در هیات دولت تصویب شد که رویکرد آییننامه قبلی، جمعآوری بود و کودک نه بهعنوان یک انسان بلکه به عنوان یک ابزار مزاحم باید جمعآوری میشد.
در سال ۷۸ حتی بعضی استانها برای جمعآوری کودکان کار از خودروهای ضدشورش استفاده میکردند که ما بهسرعت با آنها برخورد کردیم. در آییننامه جدید برخی حقوق کودکان به رسمیت شناخته شد و مثلا آموزش و پرورش موظف شد برای این کودکان امکان آموزش فراهم کند گرچه در عمل دیواری مقابل این تاکید کشید و هیچگاه آموزش، مبنای کار نهاد متولی آموزش ما که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی موظف به ایجاد آموزش عمومی و رایگان برای تمام آحاد جامعه بود قرار نگرفت. بیمه خدمات درمانی هم فقط به مدت یک سال و برای تعدادی از کودکان کار ایجاد شد و وزارت بهداشت و سازمان تامین اجتماعی، هیچ یک برای ارائه خدمات درمانی به این کودکان، هیچگاه کمک نکردند. اگر پذیرفتهایم که نمیتوانیم کودک کار را از جامعه حذف کنیم زیرا عوامل موجد کودک کار دست من و شما نیست، باید بدانیم که بسیاری از کودکان کار، نانآور کوچک خانهاند که اگر کار نکنند خانواده باید برای تامین معاش به کارهای دیگر روی بیاورد.
چنانکه خودم سال ۷۸ کودک ۵ سالهیی را در دروازه غار دیدم که هرویین میفروخت. متاسفانه در مقطعی هم با اجرای طرحهای ضربتی جمعآوری و مقابله با کودکان کار، به فعال شدن شبکه قاچاق اعضای بدن این کودکان کمک کردیم. پس از تصویب آییننامه هم هیچ یک از دستگاهها حاضر به گزارشدهی نشدند زیرا خود را مسوول پاسخگویی به حقوق کودک در همین آییننامه نمیدانستند. درست است که کار کردن در خیابان خردهفرهنگ خود را دارد اما وقتی کودک کار پشت شیشه اتومبیل شما میایستد و شما با تحقیر به او نگاه میکنید هیچوقت نمیتوانید دردی که آن کودک احساس کرده را درک کنید.
من بارها با این کودکان غذا خوردم و فوتبال بازی کردم تا بتوانم آنها را بشناسم. کدام ماده قانون برنامه پنجم توسعه یا بودجه ۹۳ درباره این کودکان نوشته شده است؟ کودک کار سرمایه ما است. شهروند ما است. حالا که نمیتوانیم او را حذف کنیم حداقل، بعضی حقوقش را به او بدهیم. خیابان جای خوبی برای کار نیست اما میشود با مدیریت، پیامدهای منفیاش را کاهش داد. خفاش شب که بود ؟ فرزند یک خانواده پرجمعیت فقیر که به خیابان آمد و دوچرخه دزدید تا دوچرخهسواری کند. وقتی از کانون اصلاح و تربیت بیرون آمد جامعه در مقابل او یک دیوار کشیده بود. کجا خودمان را در مقابل کودکان کار مسوول میدانیم؟»
بنفشه سامگیس
اعتماد