کمسوادی آبی شهروندان
شهروندان – مهدی میرزایی*:
به طور میانگین بارندگیهای دو سال آبی گذشته منتهی به سال آبی ۹۱-۹۲ که از مهرماه شروع و به انتهای شهریور ختم میشوند، تقریبا برابر با میانگین درازمدت هستند. از طرف دیگر بررسیهای آماری روی چند ایستگاه هواشناسی در تهران نشان میدهد که تهران دچار کاهش بارندگی درازمدت حدود ۵۰ساله نیز نشده است.
هر دو مطلب فوق یعنی میزان بارشها در تهران در سالهای گذشته چندان خارج از عرف نبوده است. این خبر چندان خوبی برای مدیریت آب در ایران نیست. البته بارشهای مهرماه ۹۲ تا حال حاضر حدود ۳۳ درصد کاهش در بارش را نشان میدهد که آمار نگرانکنندهای است. به عبارت دیگر به جز سال آبی جاری، سالهای قبل وضعیت آب در تهران چندان «سانحه طبیعی» تعبیر نمیشود.
اما آمارهایی که در پایگاههای اطلاعرسانی دولتی وجود دارد حاکی از شدیدترین بحران آب در تهران در سالهای گذشته است. اینجاست که من توجه خواننده را به یک پارادوکس جلب میکنم. اول اینکه وضعیت بارشها در تهران بنا به یکی از دهها تعریف موجود، «خشکسالی» نیست و دوم اینکه وضعیت آب در تهران بحرانی است.
حال سوال این است: چه اتفاقی افتاده است؟ جواب این سوال در یک نکته باریک است: خشکسالی مانند برخی از سوانح طبیعی، آنی و ناگهانی نیست؛ خشکسالی در بسیاری از کشورهای جهان و همچنین در ایران، پایش مداوم میشود و میتوان با درصدی از احتمال، آن را پیشبینی کرد.
چگونه است که در مهمترین شهر کشور با این میزان توجه به تامین آب که گاه این امر را به موضوع چالشبرانگیز تبدیل میکند، با وجود هشدارهایی که توسط محققان و دانشگاهیان داده شد، هیچ نهادی این وضعیت را رصد نکرده و یا حداقل اقدام درخوری انجام نداده است؟ چگونه است که در رسانهها و به ویژه سیما، حتی در مورد جاماندن کارت سوخت در جایگاه سوختگیری به شهروندان هشدار داده میشود، اما در خصوص معضل آب کوچکترین اقدامی نشده است؟
بنابراین من میتوانم یک نوع خشکسالی دیگر را تعریف کنم. سانحه طبیعی وقتی تبدیل به فاجعه میشود که رصد نشود یا اقدام لازم برای مواجهه با آن مهیا نشود. فراموش نکنیم که اطلاعرسانی، آموزش و شفافسازی مهمترین اقدامی برای آگاهی شهروندان از معضل بهوجود آمده است، اما درخصوص کمآبی اخیر در تهران کدامیک از این اقدامات صورت گرفته است؟ شاید اگر از ماهها پیش به مردم عملا و به شکل جدی اخطار داده میشد الان وضعیت بهتری میداشتیم اما احتمالا تصور فشار بیشتر روی منابع آب زیرزمینی تهران (که به جد باز هم هشدار میدهم که وضع آب زیرزمینی در تهران از فاجعه دریاچه ارومیه شدیدتر است) راهحل موضوع در نظر گرفته شده است.
بحث دیگری که در این روزها مطرح است، جیرهبندی آب شرب در تهران است. طبق بررسیهای بهعملآمده در آخرین جیرهبندی اعمالشده در تهران، میزان صرفهجویی در مصرف آب کمتر از پنج درصد بوده است. به عبارت دیگر، عمل جیرهبندی بیتاثیر بوده است. اجازه دهید تا یک آمار تکاندهنده دیگر به شما بدهم.
در یک تحقیق میدانی در کل کشور، ۹۰درصد پرسششوندهها دارای تلفن همراه بودند اما فقط ۳۴درصد آنها میدانستند که معنی حوضه آبریز چیست و فقط حدود ۴۰درصد آنها در منزل خود سیستم جمعآوری فاضلاب دارند. اینها نیز یک دلیل دیگر برای «کمسوادی آبی» شهروندان است. اما این کمبود آگاهی از کجا سرچشمه میگیرد؟ متاسفانه باید بگویم این هم دلیل دیگری برای همان تعریف جدید خشکسالی است. آنچه در تهران و به قطع در ایران با آن مواجه هستیم، خشکسالی طبیعی نیست، این نوع جدیدی از خشکسالی است که باید به آن «خشکسالی تدبیریابی» برای مهار کمبود آب نامید.
*استاد دانشگاه
شرق