اصلاحطلبان ملاحظات حاکمیت را درک میکنند
شهروندان:
تعامل با حاکمیت فصل مشترک اظهارات جدید اصلاحطلبان است که دو روز قبل سید محمد خاتمی به صراحت آن را بیان کرد. اصلاحطلبان پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری به دنبال افزایش نقشآفرینی در اداره کشور هستند اما خود به خوبی میدانند که این افزایش نقشآفرینی الزاماتی دارد که مهمترین آن سوء تفاهمزدایی با ارکان قدرت است.
علی تاجرنیا، عضو آخرین شورای مرکزی جبهه مشارکت در تبیین سخنان اخیر خاتمی میگوید که همه باید شرایط کشور را درک کنیم تا تعامل مورد نظر گام به گام شکل گیرد. او صحبتهای اخیر خاتمی را در راستای ایجاد فرصت جدیدی میداند که امیدوار است در انتخابات آتی مجلس نمود رفتاری آن را در حاکمیت مشاهده کنند.
تاجرنیا در تفسیر و چرایی حرفهای اخیر سید محمد خاتمی مبنی بر تعامل اصلاحطلبان با حاکمیت میگوید: شخص آقای خاتمی و بخش عمدهیی از اصلاحطلبان همواره استراتژی خود را بر این استوار کردهاند که با تمامی نهادهای قدرت و ساختار سیاسی کشور تعامل داشته باشند. حال ممکن است در یک دوره زمانی خاص شرایطی به وجود آمده باشد که نامهربانی از یک سو و کمتحملی از سوی دیگر فضای رابطه دوطرف را غبارآلود کرده باشد اما این ناقض اصل موضوع نیست.
- تعامل میان جریان اصلاحات و ارکان قدرت در ساختار سیاسی کشور باید چگونه باشد؟
مایلم در ابتدا تاکید کنم واژه تعامل به لحاظ ترمینولوژی و لغتشناسی یک واژهیی است که بار معنایی آن ناظر به دو سوی ماجراست. در ریشهیابی عربی این واژه نقش دو طرف دیده شده است بنابراین دو مجموعه با هم وارد تعامل میشوند. با این توضیح اگر به موضوع اصلاحطلبان و حاکمیت برسیم باید بگوییم به همان نسبت که باید از طرف اصلاحطلبان رویکرد نزدیک شدن و قرابت بیشتر با حاکمیت شکل بگیرد به همان نسبت نیز باید از طرف حاکمیت ظرفیت تحمل جریانات سیاسی افزایش یابد تا آنها هم بتوانند در اداره کشور نقشآفرین باشند.
- چه پارادایمهایی باید مورد توجه قرار گیرد؟
مهمترین پارادایمی که باید به آن توجه کنیم در وهله اول قانون اساسی به عنوان میثاق مورد اتفاق همه جریانهای سیاسی، مردم و مجموعه حاکمیت است. توجه به قانون اساسی از این حیث مهم جلوه میکند که این میثاق ملی تاکید میکند نمیتوان به اسم استقلال، آزادیهای فردی و اجتماعی را محدود کرد و هم عرض این موضوع باز تاکید میکند که به اسم آزادی هم نمیتوان امنیت کشور را به خطر انداخت.
در نتیجه بنده معتقدم همه گروهها و فعالین سیاسی از جمله اصلاحطلبان باید شرایط کشور را درک کنند و بر اساس همین قیدی که قانون اساسی در نظر دارد رفتار کنند. از آن سو حاکمیت هم باید فضا را برای فعالیت سیاسی و نقشآفرینی جریانهای مختلف باز کند.
- چگونگی درک متقابل دو طرف از شرایط یکدیگر هم مطرح میشود؟
بله. پارادایم بعدی که مدنظر من است دستیابی به درک صحیح از شرایط کشور و مصالح آن است. کشور ما در منطقه خاصی از جهان قرار دارد که امروزه هم میبینیم مسائل متعدی در همسایگان ما جریان دارد. وضعیت کشورهای همسایه ما را ببینید. عراق و سوریه، افغانستان، پاکستان هر کدام به نوعی درگیریهای جدید دارند. بنابراین با دو موضوع مواجه هستیم؛ اول اینکه باید بدانیم در شرایطی فعالیت میکنیم که کشور در معرض تهدید قدرتهای بزرگ است.
وقتی به این درک برسیم خود به خود ملاحظاتی پس از آن پدید میآید که باید در نظر بگیریم که این وظیفه جریانات سیاسی از جمله اصلاحطلبان است. از آن طرف نیز حاکمیت سیاسی کشور میتواند با سهیم کردن همه جریانات سیاسی اعتبار و اقتدار کشور را بالا ببرد تا قدرت اثرگذاری کشور در معادلات منطقهیی و جهانی افزایش یابد. این دو عامل باید اصل باشد تا در نهایت منافع مردم و کشور رعایت شود. تمامی این رقابتهای سیاسی در نهایت باید منتج به این مساله شود. در هر کدام از این موارد کنشهای متقابلی وجود دارد که اگر درست درک شود زمینه برای تعامل بیشتر و اقتدار کشور فراهم میشود.
- آیا طرح موضوع تعامل با حاکمیت از سوی آقای خاتمی نشاندهنده وقوع اتفاق تازهیی است یا در ادامه تذکرها و نصیحتهای ایشان باید سخنان اخیر را هم بررسی کرد؟
فکر میکنم این مساله جدیدی نیست. شخص آقای خاتمی و بخش عمدهیی از اصلاحطلبان همواره استراتژی خود را بر این استوار کردهاند که با تمامی نهادهای قدرت و ساختار سیاسی کشور تعامل داشته باشند.
حال ممکن است در یک دوره زمانی خاص شرایطی به وجود آمده باشد که نامهربانی از یک سو و کم تحملی از سوی دیگر فضای رابطه دوطرف را غبار آلود کرده باشد اما این ناقض اصل موضوع نیست. در حال حاضر نیز من این سخنان آقای خاتمی را در راستای آیه ۵۵ سوره مبارکه ذاریات میدانم که میفرماید «و ذکر فان الذکر تنفع المونین»؛این تذکری است که اگر درک شود باعث سرافرازی کشور میشود.
طبیعی است که استقرار دولت تدبیر و زمزمههای مخالفان در مورد قدرت گرفتن افراطیون اصلاحطلب (این برچسبی است که آنها به اصلاحطلبان میزننده) و روند هشت ساله دولت نهم و دهم که نشاندهنده ناکارآمدی حمایتهای بیدریغ بود شرایط جدیدی ایجاد کرده است. تصور من این است که بسیاری از تصمیمسازان در ساحت سیاسی ایران احساس میکنند اتکا به یک جریان سیاسی برای اداره کشور صحیح نیست. به همین دلیل این سخنان آقای خاتمی را نوعی اطمینان بخشی ارزیابی میکنم. این سخنان در پی اطمینان بخشی به حاکمیت است تا بدانند حضور اصلاحطلبان در قدرت منجر به بروز نگرانی نمیشود.
- تصور میکنید این صحبتهای آقای خاتمی برای نگرانی زدایی از حاکمیت کافی باشد؟
ما باید وظیفه خودمان را به عنوان یک اصلاحگر انجام دهیم. دیگران هم وظیفه دارند به این حسن نیت پاسخ مثبت بدهند. حالا باید ببینیم چقدر از این فرصت استفاده میکنند.
- فکر میکنید نمود استفاده از این فرصت کجا باشد؟
به هر حال فرصت برای نمایش میزان اثرگذاری این رویکرد وجود دارد. تصور میکنم در انتخابات مجلس میتوان نمود این تعامل را دید.
محمدحسین مهرزاد
اعتماد