اصلاحطلبان در میان نخبگان و اقشار متوسط جامعه پایگاه اجتماعی دارند
شهروندان:
یکی از پایههای دموکراسی و ضرورتهای جامعه مدنی وجود احزاب قوی و مستقل در آن جامعه است و دست یافتن به دموکراسی بدون احزاب و سازمانهای سیاسی مستقل امری غیر ممکن است.
بیش از صد سال پیش و با انقلاب مشروطه بود که مفهوم حزب و تشکیلات وارد ادبیات سیاسی شد و طی این سالها سپهر سیاست ایران تشکیلات و احزاب زیادی به خود دیده است اما واقعیت این است که رفتارهای سیاسی ایرانیان با روح کار تشکیلاتی و حزبی همخوانی ندارد و این ضعف بزرگی در راه رسیدن به دموکراسی برای جریانهای دموکراسیخواه محسوب میشود.
برای بررسی این موضوع به گفتوگو با محمد جواد حق شناس پرداختیم که خود از فعالین حزبی محسوب میشود و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است. وی تاکید دارد در این راه باید از همه احزاب کشور چه اصولگرا و چه اصلاحطلب حمایت کرد.
- شرایط امروز جریان اصلاحطلبان و پایگاه اجتماعی اصلاحات را چطور ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید چه اشتباهات و خطاهایی در اردوگاه اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد؟ همچنین روند گذشته اصلاحطلبی را در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و سید محمد خاتمی چطور ارزیابی میکنید و نقاط ضعف اصلاحطلبان را در سپردن سکان قدرت به اصولگرایان چه میدانید؟
به عقیده من جریان اصلاحات همچنان یک جریان تاثیرگذار و مهم در کشور محسوب میشود و در عین حال پایگاههای مردمی وسیعی میان طبقه متوسط جامعه و همچنین در میان نخبگان جامعه دارد. با توجه به روندی که از گذشته تا به حال سپری کرده است در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی و حتی زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و هشت سال دوری از عرصه قدرت و حوزه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نشان داد که عمدتا در جهت منافع ملی و قانونگرایی و توجه به مصالح و توسعه و پیشرفت در عرصه سیاست داخلی حرکت کرده است و همواره به حقوق مردم توجه کرده است.
همچنین دولت روحانی و جریان اصلاحطلبی در احیای اصول معطل مانده در قانون اساسی و احیای شوراهای شهر پس از بیست سال مهجور ماندن کوشا بوده است. همچنین در توجه به آزادی و حقوق زنان و جوانان و همین طور آزادی رسانهها پایبندی نشان داده است. دولت روحانی توانسته است پیوندی درست و استوار با اندیشه امام راحل و نگرش و قواعد او و اصول قانون اساسی برقرار کند و همواره در جهت قانونمداری حرکت کرده است.
اصلاحات با نگاهی به آینده و نگرش واقعگرایانه در حوزه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی حرکت کرده است و پیشرفت و حرکت رو به جلو را سرلوحه کار خود قرار داده است. همچنین نگرش اصلاحطلبی در زمان انقلاب از مشکلات دورههای جنگ و تحریمها همواره عبور کرد. اما همیشه در مسیر خود از سمت نگاههای افراطی و رادیکالی که قطعا با نگاه امام راحل هم تضاد بسیاری دارد، به چالش کشیده شده است.
خصوصا در پایان هشت سال به قدرت رسیدن اصلاحات آقای خاتمی در برخورد با این نگاههای افراطی قرار گرفت. من فکر میکنم یکی از اشتباهات اصلاحطلبان در انتخابات سال ۸۴ فرستادن چند کاندیدا از سمت اصلاحطلبان بود و حتی با اینکه مجموع رأی اصلاحطلبان از نماینده اصولگرایان بیشتر بود منجر به شکست اصلاحطلبی در انتخابات شد.
- با توجه به اینکه در چند سال گذشته اصلاحطلبان بسیاری از سازمانهای سیاسی و احزاب خود مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را از دست دادهاند، فکر میکنید دولت روحانی چه کارهایی برای احیای سازمانهای سیاسی اصلاحطلبان میتواند انجام دهد؟
من فکر میکنم که بلکه دولت باید برای این امر بسترسازی کند و جلوی این وضعیت ملغمه وار احزاب و همچنین روند غیرقانونی برای تشکلهای سیاسی و صنفی گرفته شود تا راه برای احیای تشکلهای صنفی مثل انجمن صنفی روزنامهنگاران و احزابی مثل حزب مشارکت و دیگر احزاب باز شود. باید موانعی که بر سر این راه است از طریق دولت برداشته شود و احزاب و تشکلها خود برای احیای خود تلاش کنند و در موقعیت مناسبی که دولت آن را فراهم میکند به احیای سازمانهای سیاسی ماندگار کوشش کنند.
- فکر میکنید دلایل نگرانیهای اصولگرایان از بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاسی کشور چیست و از چه ضعفهایی در اردوگاه اصلاحطلبی به نفع خود میتوانند استفاده کنند؟
به هر حال انتخابات و عرصه قدرت در کشور بر مبنای رقابت است. هم جریان اصولگرا و هم اصلاحطلب یا قدرت و پایگاه اجتماعی خود را به گونهیی قوی تشکیل میدهند یا در سر بزنگاهها ازضعف رقیب برای به چالش کشیدن طرف مقابل و پیروزی استفاده میکنند. این مساله بسیار مهم است که اصلاحطلبان بتوانند نقاط قوت خود را گسترش دهند و البته در کنار این موضوع هم لازم است که وضعیت رقیب را رصد کنند،چون در بعضی جاها ممکن است فضا به دلیل غفلت اصلاحطلبان تضعیف شود. چرا که به هر حال رقبای ما با نگاههای افراطی سعی در تخریب ما دارند.
- فکر میکنید اصلاحطلبان برای پیشبرد اهداف خود بیشتر نیازمند یک رهبری کاریزماتیک در راس خود هستند یا خرد جمعی؟
فکر میکنم استفاده توأمان از خرد جمعی و قدرتی که رهبری کاریزما و محبوب در اختیار ما میگذارد مزایا و فایدههای خود را دارد. خرد جمعی میتواند در حوزه عمومی و گسترده در جامعه تاثیرگذار باشد و در بزنگاهها رهبری حساب شده میتواند اثر خودش را داشته باشد. من معتقدم اردوگاه اصلاحطلبان هم رهبری کاریزما و محبوب و هم خرد جمعی را دارد. با رهبری کاریزما اثرگذاری خودش را در جامعه افزایش داده و با استفاده از خرد جمعی در مسیر خود تدبیر میکند.
از نشانههای آن هم میتوان به دوران اصلاحات آقای خاتمی و دوران جنگ و شرایط نامطلوب آن زمان یا در زمان احمدینژاد که اصلاحطلبان از عرصه قدرت دور بودند اشاره کرد که با استفاده از خرد جمعی و وفاداری به مبانی کشور و منافع ملی و قانون اساسی حرکت کرده است. و البته در این سالها هزینههای زیادی هم بابت آن پرداخته است و کسانی بودهاند که همیشه خواستهاند جریان اصلاحات به حاشیه رود. اما انتخابات ۹۲ نشان داد که جریان اصلاحطلبی همواره جریانی بالنده بوده است و اثرگذاری خود را در هر شرایطی میان مردم حفظ کرده است.
- به نظر شما میتوان شورای مشورتی آقای خاتمی را به شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات تبدیل کردو بهطور کلی تشکیل شورای عالی سیاستگذاری به صورت فراگیر را مفید میدانید؟
در مورد شورای مشورتی آقای خاتمی فکر میکنم که خود ایشان میتواند برای خود مشورت بگیرد و شورای مشورتی داشته باشند و بسیار هم خوب است اما با گسترش آن به صورت شورای عالی سیاستگذاری موافق نیستم. بهتر است از احزاب مختلف استفاده شود و برای گسترش و کیفیت فعالیتهای حزبی تلاش کنیم. کشور ما نیازمند این است که در جهت احیای احزاب گامبرداریم و حتی برای پایداری احزاب اصولگرا و میانهرو باید بکوشیم. امروزه ما شاهد حضور ۲۵۰ عنوان تشکل و حزب در کشور هستیم اما همچنان در فعالیت حزبی دچار مشکلات جدی هستیم و استاندارد حزبی تعیینشدهیی نداریم. خوب است که به تشکیل پنج یا شش حزب پایدار اهتمام ورزیم و دولت در ثابت بودن سازوکار و حمایت احزاب کمک کند و حتی احزاب اصولگرا مانند جبهه پایداری. به هر حال جامعه امروز ایجاب میکند که به دنبال احزاب شناسنامهدار و پاسخگو باشیم و در جامعه باید عزم عمومی و احزاب و دولت و نهادها در این راستا به کار گرفته شوند.
مریم وحیدیان
اعتماد