فاضل میبدی: تعامل با حاکمیت از بنیانهای تفکری اصلاحطلبان است
شهروندان:
محمد تقی فاضل میبدی از فعالان اصلاحطلب در ارزیابی خود از اظهارات اخیر سید محمد خاتمی مبنی بر تعامل اصلاحطلبان با حاکمیت با حفظ هویت اصلاحطلبی میگوید که این حرفها، حرفهای جدیدی نیست.
به اعتقاد میبدی اصلاحطلبان درصدد اجرای تام و تمام قانون اساسی هستند. او میگوید که مخالفان اصلاحات با بهرهگیری از برخی رفتارهای ضد قانونی جریان نفوذی درون اصلاحات سعی در خارج کردن اصلاحطلبان از مدیریت کشور داشتهاند.
گفتوگوی اعتماد با محمد تقی فاضل میبدی را در ادامه بخوانید.
- آقای خاتمی در اظهارات جدید خود گویا استراتژی جدید اصلاحطلبان را مبنی بر تعامل با حاکمیت با حفظ هویت اصلاحطلبی اعلام کردهاند. شما چه ارزیابیای از این استراتژی دارید؟
من فکر میکنم که تعامل با حاکمیت و پذیرفتن اصول قانون اساسی و اعتقاد به نظام از بنیانهای تفکر اصلاحطلبی است و فکر میکنم این موضوع را همه اصلاحطلبان قبول دارند و به آن پایبندند. گفتمان اصلاحطلبی و مطالباتی که این گروه دارند به معنی تقابل با نظام جمهوری اسلامی نیست.
ما قطعا این موضوع را خط قرمز خود میدانیم و قطعا حرکت بر اساس قانون اساسی را سر لوحه خود قرارداده و میدهیم. البته برخی افراد در حاکمیت با عناوینی همچون اصولگرا یا جبهه پایداری سعی دارند اصلاحطلبان را مخالف قانون اساسی و حاکمیت نشان دهند و برای رسیدن به این امر مذموم از هیچ کاری فروگذاری نمیکنند در حالی که مشکل اصلاحطلبان همین افراد هستند.
اصلاحطلبان همواره خواستار اجرایی شدن قانون اساسی بهطور کامل هستند و بر همین اساس مگر میشود جریان سیاسیای مطالبهاش اجرای قانون اساسی باشد و به ضدیت و تقابل با آن برخیزد. در نتیجه مخالفان اصلاحات خود میدانند که اگر اصلاحطلبان باشند اینان راه سختتری را برای تحقق منافع گروهی به اسم منافع ملی خواهند داشت. اما به هر حال اصول اصلاحطلبی همواره تعریف شده است و آن هم حرکت بر مبنای شایسته سالاری است و اصلاحطلبان میخواهند که به آرای مردم و حکومت قانون احترام گذاشته شود. اینکه در انتخابات افراد را از فیلتر بگذرانیم و بر اساس شایسته سالاری نباشد بر خلاف تفکر اصلاحات است.
ما فکر میکنیم که محاکمات سیاسی باید علنی باشد و با حضور هیات منصفه و نمایندگان باید انجام شود. مطالبه ما حفظ آزادیهای قانون اساسی است و حفظ حقوق مدنی است که تمامی این مطالبات دقیقا طبق قانون اساسی است.
- چه عواملی در محدود کردن فعالیتهای اصلاحطلبان موثر بوده و چگونه میتوان از این سختیها و مصایب عبور کرد؟
به هر حال هر گروه سیاسی در فعالیت خود احتیاج به یکسری ابزارهایی دارد. من فکر میکنم در آن زمان این اصلاحطلبان نبودهاند که از صحنه سیاسی کشور دور شده بودند بلکه برخی گروهها و جریانها با پوشش حاکمیت، ما را از نمایندگی کردن مطالبات هواداران اصلاحات دور کرده بود.
در دوره گذشته محدودیتها افزایش یافت تا جایی که ما اجازه حتی فعالیتهای حزبی را هم نداشتیم. البته فکر میکنم این دولت احمدینژاد هم بود که ما را از دایره حاکمیت بیرون کرد و باعث شد که عدهیی به خارج از کشور بروند در حالی که علایق زیادی به وطن داشتند و این را میتوان از عملکردشان در خارج دید. کسانی هستند که قانون و نظام را قبول دارند و البته اشتباه خودشان هم بود که از ایران رفتند ولی به هر حال افرادی هستند که اعتقاد به اصول و نظام جمهوری اسلامی دارند. رفتارهای مغرورانه و تندخویانه دولت نهم و دهم در این مدت بسیار تاثیر گذاشت. کمااینکه وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کل کشور را هم تحتالشعاع قرار داد.
- چه اتفاقاتی باید در کشور رخ دهد تا این تعامل سازنده و دو طرفه صورت بگیرد؟ اگر بپذیریم که این تعامل برای حرکت و پیشرفت طرفین لازم و تاثیرگذار است اصولگرایان باید چه قدمی برای این تعامل بردارند که این تعامل سازنده صورت گیرد و به معنی عقبگرد اصلاحطلبان نباشد؟
فکر میکنم در حال حاضر دولت آقای روحانی باید اجازه دهد که روزنامهها و احزاب در سطح کشور بتوانند فعالیت کنند و محدودیتها و موانعی که در این سالها بر سر راه احزاب و روزنامهها وجود داشته است برداشته شود. همچنین افرادی که بدون دلیل در زندان هستند آزاد شوند و افرادی که در خارج هستند و پرونده آنچنانی ندارند، پروندههایشان تجدید نظر شود چرا که اینها هم علاقه دارند در کشورشان باشند و به مردمشان و بهبود وضعیت ایران و ایرانی کمک کنند. در هر حال بر سر مسائل تلخی که این سالها پیش آمده باید دوباره بحث و گفتوگو شود و مورد تجدید نظر قرار بگیرد.
- چه کسانی این شعارها را در سال ۸۸ میدادند؟
قطعا مردم ما هم به دنبال براندازی نظام نیستند و فکر میکنم عدهیی نفوذی هم در آن زمان وجود داشتند که این حرفها را میزنند و سعی در خراب کردن اصلاحطلبی دارند. مردم ما نسبت به اعتقادات خود و امام حسین پا بر جا هستند و این شعارها را نمیدهند.
- البته در مورد توده مردم با بررسی شرایط و وضعیت آشفتهیی که آن زمان به وجود میآید، خیلی نمیشود اتفاقات پیش آمده را حرکت سیاسی با برنامه از سمت مردم دانست. یعنی اتفاقات آن زمان راهکار سیاسی نبود. به هر حال در شرایط ویژه اتفاقاتی بر اساس احساسات هم به وجود میآید و این شرایط است که باید مورد بررسی قرار بگیرد و درباره آن صحبت شود.
بله طبیعی است. به هر حال من فکر میکنم که ما باید این جریانات را رها کنیم. این موضوع که بخواهیم اصلاحطلبان را به این دلیل از صحنه سیاست دور کنیم به نفع هیچ جریانی نیست و از سمت مردم هم اصلاحطلبان همچنان پایگاه اجتماعی دارند و این محدودیتها برای انتخابات ۸۸ از سوی جناح حاکم، اخلاقی نیست چرا که خودشان هم میدانند که اصلاحطلبان دلشان و قلبشان برای مردم و این کشور میتپد.
- با توجه به اینکه در سال ۹۲ اصلاحطلبان توانستند با یک ائتلاف تاریخی وضعیت خود را تغییر دهند، فکر میکنید چه رویهیی در مورد رهبری اصلاحطلبان میتواند صورت بگیرد؟ آیا رهبری بر اساس رهبری کاریزما مناسب است یا بهتر است این رهبری را در قالب خرد جمعی پیش ببریم؟
من فکر میکنم آقای خاتمی خود بر اساس خرد جمعی عملکرد خود را پیش میبرند و اتفاقاتی هم که نام بردید با کمک محبوبیت آقای خاتمی و به کمک همان خرد جمعی بود. آقای خاتمی شورای مشاوران دارند و چون محبوبیتشان در میان مردم زیاد است، رهبری خود را هم بر اساس این خرد انجام میدهند.