مصطفی درایتی: شخصیتهای موثر، ذخایر اصلاحطلبان هستند
شهروندان:
عضو آخرین شورای مرکزی جبهه مشارکت بوده و در دوران اصلاحات در امور روحانیون به سید محمد خاتمی مشاوره میداد. این روحانی خراسانی در دولت روحانی سمت خاصی را قبول نکرد و همچنان با نگاه اصلاحطلبانه به ساحت سیاسی ایران مینگرد.
او در خصوص وضعیت فعلی اصلاحطلبان معتقد است از محدودیتهای ایجاد شده توسط رقیب آگاهی کامل دارند و راههای دور زدن آن را به خوبی آموختهاند. به همین دلیل هم فکر میکند میتوان منتظر یک مجلس اصلاحطلب بود.
در ادامه گفتوگوی اعتماد با مصطفی داریتی را بخوانید.
- جریان اصلاحات در دولتهای مختلف فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است. در زمان دولت آقای احمدینژاد فعالیت اصلاحطلبان با محدودیتهایی مواجه بود. به عقیده شما جنبش اصلاحطلبی در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی چه شرایطی را سپری میکند، آیا برای گسترش فعالیتهای اصلاحطلبی و احیای سازمانهای آن امیدی هست؟
قطعا امیدواری وجود دارد. به هر حال شرایط کشور هیچگاه یکنواخت نبوده و نخواهد بود. فعالیت سیاسی در دولت گذشته با محدودیتهای زیادی روبهرو بوده است. البته در دوران محدودیت باید به آسیبشناسی رفتارها و حرکتهای گذشته خود بپردازیم و از فرصتها استفاده کنیم. تجربه گذشته اصلاحطلبان هم میتواند راهی برای شناخت محدودیتها باشد و باید مثل هر جریان دیگری با محدودیتها کنار بیاییم و اشتباهات گذشته را شناسایی و کم کنیم. اگرچه جریان دیگر سعی در سوءاستفاده داشته باشد. جریان اصلاحطلبی یک جریان ملی است و توسط مردم محبوبیت دارد و حمایت میشود. حتی در زمانی که قدرت سیاسی به دست اصلاحطلبان نبود، طرفداران خود را حفظ کرده است. بنابراین باید اصلاحطلبان از هر فرصتی برای پیشرفت خود استفاده کنند و حتی در شرایط دشوار به پیشبرد تفکرات خود اهتمام ورزند.
- فکر میکنید در گذشته اصلاحطلبان چه اشتباهاتی داشتند؟ چرا ما پایگاه اجرایی کشور را از اصلاحطلبی آقای خاتمی به دست اصولگرایان سپردیم؟
البته هر جریانی حتما دارای اشتباهاتی هست و مهم آسیبشناسی آن اشتباهات و یافتن راه است. فکر میکنم اصلاحطلبان محدودیتهای خود را در این مسیر به طور کامل نشناخت. جریان اصلاحات یک جریان متکثر است و افراد زیادی را با عقاید مختلف ممکن است تحت پوشش خود داشته باشد. چیزی که باعث شود تفسیرهای متعدد از جریان اصلاحات به وجود آید، میتواند برای ما مضر باشد. باید با شناسایی کامل محدودیتها به سمت جلو پیش برویم. البته شرایط کشور ما شرایط ویژهیی است. ما باید با تجربیاتی که از مسیرهای سخت به دست میآید راهمان را به سمت پیشرفت باز کنیم. فکر میکنم این شناسایی کامل محدودیتها در گذشته صورت نگرفت و اصولگرایان توانستند از شرایط به نفع خود استفاده کنند.
- فکر میکنید دلیل محدودیتهایی که اصولگرایان ایجاد میکنند، چیست؟
اصولگرایان قاعده سیاست سالم را نپذیرفتهاند. باید توجه داشته باشند ابزار رونده که حرکت سیاسی یک کشور را دنبال میکند، کامل نیست. اگر از ابزارهای محدود کننده استفاده شود، قدرت دچار مشکل خواهد شد. ماباید بدانیم که نباید از ابزار قدرت علیه رقیب استفاده کنیم. حالا هر جنبشی که بتواند عرصه قدرت کشور را به دست بگیرد.
اصولگرایان هنوز این مساله را کامل نپذیرفتهاند. اگر قبایل مختلف سیاسی حفظ نشوند، همه گروههای سیاسی صدمه خواهند خورد و این مساله به ضرر همه حتی همان گروهها تمام خواهد شد. این فرهنگ بازی سیاسی وجود ندارد و تنها محدودیتها آن هم به طور امنیتی اعمال میشود. امیدواریم گذشت زمان باعث اتفاقنظر شود و به اهمیت وجود گروهها پی ببریم.
- آیا ما با این تصور که محدودیتهای منزویکننده بر ما وارد شده است راه خود را در پیش بگیریم؟ آیا حضور ما باید حضور منفعلی باشد که بازی سیاسی مقابل تعیین کننده عملکرد ما است؟ منظورتان از شناخت محدودیتها چیست؟
به دست آوردن شناخت به معنای واقعبینی است یعنی از شرایط کشور چه در عرصه قدرت، چه در میان مردم نباید غفلت کرد. البته ما باید فرهنگ سازیهایی در این زمینه انجام دهیم که روند نادرست را نشان دهیم و نقدهای خود را داشته باشیم. شناخت و واقعبینی و فعالیتهای درست و کارآمد به کمک همان شناخت لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر شناخت کافی نداشته باشیم، کار سیاسی متوقف میشود. فکر میکنم توصیه به رعایت قواعد سیاست به نفع همگی باشد.
- اصلاحطلبان چگونه میتوانند در انسجام خود بکوشند و از قرائتهای مختلفی که میتواند باعث تفرق شود، جلوگیری کنند؟
فکر میکنم تجربه ۹۲ تجربه بسیار خوبی برای اصلاحطلبان در زمینه انسجام بود که با همگرایی و انسجام مطالبات خود توانستند به موفقیت برسند. پاشنه آشیل جریان اصلاحات همیشه تفرق و اشتراک مساعی است با تفرقه میسر نخواهد شد.
- با توجه به اینکه شخصیتهای اصلاحطلبی محبوبیت خود را در میان مردم دارند، آیا جریان رهبری اصلاحطلبی بهتر است توسط خرد جمعی هدایت شود یا باید با رهبری شخصیتهای کاریزما پیش رود؟ آیا باید شورای عالی سیاستگذاری برای مدیریت این جریان تشکیل شود؟
جریان اصلاحات همواره به خرد جمعی و جهتگیری افکار عمومی دقت میکرده است و همواره از این موضوع برای به همگرایی رسیدن استفاده و در عمل ایفای نقش میکرد. وجود شخصیت در مقطعی که ما با آن مواجه هستیم و شرایط سیاسی کشور در حال حاضر ذخیره بسیار مهمی است.
در زمانهای خاص و بزنگاهها میتواند تفرق و ناهماهنگی را مرتفع کند. این محبوبیتها در زمان دراز به وجود آمده است و میتواند سازوکاری را شکل دهد. قطعا اصلاحات برای انتخابات مجلس شورای اسلامی هم برنامههایی دارد و برای داشتن برنامه درست و موفق دو رویکرد را باید در پیش بگیرد؛ اولا هماهنگی بزرگان با خرد جمعی و توجه به افکار عمومی و نیازها و مطالباتش و ثانیا رفع ناهماهنگیها با پشتوانه و رهبری و تصمیمهای کارساز بزرگان اصلاحات.
- آیا رهبری اصلاحات میتواند به صورت جمعی باشد؟
برداشت من این است که بزرگان در حال حاضر هم به صورت تعهد نانوشته به کمک یکدیگر این رهبری را انجام میدهند. در بین بزرگان اصلاحات هم فعالترینها نقش خاصی را پذیرفتهاند. فکر میکنم بزرگان دیگر هم نقش سید محمد خاتمی را پذیرفتهاند. این همگرایی به شکل شایسته صورت میپذیرد. البته من شخص خاصی را نمیگویم در واقع استفاده از این محبوبیت به وجود آمده را موثر میدانم.
- آنها برای مجلس آتی چه برنامهیی دارند؟
به نظر من باید تمام تمرکز خود را روی تشکیل مجلسی بگذاریم که از افراط جلوگیری کند. اگر ابزارهایی مانند رد صلاحیت گسترده استفاده نشود یقین دارم که مجلس آتی در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود و اصولگرایان در اقلیت خواهند بود. تصور بنده این است که ذات این دو جریان با یکدیگر متفاوتند و امکان ائتلاف میان آنها وجود ندارد اما این به معنای مخاصمه نیست. همه باید برای مجلس بعدی منافع ملی را در اولویت قرار دهند.