ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی

شهروندان:
روزنامه «رسالت» سرمقاله روز سه شنبه را با عنوان « کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی » به بحث اثرپذیری اقتصاد کشورمان از تحریم ها و بایدهای فرهنگی برای بستر سازی به منظور مقابله با این موانع اختصاص داده است.

اقتصاددر این مطلب آمده است: در حالی که علائم، از گسترش و بسط دامنه مشکلات اقتصادی آغاز شده از دی ماه هزار سیصد و نود (نقطه آغاز فلج کننده ترین تحریم های تاریخ) حکایت دارد، نگاه دولت، همچنان به بیرون است.

آنها در جریان رقابت های انتخاباتی، دشواری های اقتصادی را نه ناشی از تحریم ها، بلکه محصول سوء تدبیر دکتر محمود احمدی نژاد تبلیغ می کردند، و این روزها، زمزمه هایی به گوش می رسند که آنها در جمع دوستان اعتراف می کنند که نمی توانند بهتر از گذشته این تحریم ها را تدبیر نمایند.

آنها از سر آنکه مهم ترین شعار انتخاباتی خود را پس نگیرند، نمی توانند وضع فوق العاده و جنگی ناشی از تحریم ها را در جامعه اعلام کنند، و تمام «ظرفیت»ها را برای حفظ کشور در یک جنگ نمایان اقتصادی بسیج نمایند.

آنها مجبورند شعارهای انتخاباتی خود را پس نگیرند.

بله؛ واقعیت تلخی است، اینکه دموکراسی و رقابت های ویرانگر انتخاباتی، در عین مواهبش، باز به بلای جان این کشور تبدیل شده است، و دولتمردان، به دلیل تبلیغات انتخاباتی غیر واقع بینانه و باب طبع طبقه متوسط شهری، نمی توانند از تمام «ظرفیت»ها برای حفظ استقلال کشور استفاده کنند.

آنها خود را مجبور می بینند که شعارهای انتخاباتی خود را پس نگیرند.

ولی، واقع آن است که کشور برای دفاع از استقلال و توسعه خود، مجبور است که وضع فوق العاده اعلام کند و تمام «ظرفیت» های درونی اقتصاد کشور را که کم هم نیست، برای دفاع از کشور «بسیج» نماید. هیچ راه دیگری وجود ندارد.

نیروهای سیاسی رقیب دولت، دریافته بودند که ما راهی جز اقتصاد مقاومتی نداریم، می توانند مدام بگویند «دیدید ما گفته بودیم!»، یا بر عکس، بدون شماتت ریش سفیدان «مصلحت جو» و «مذاکره طلب»، پا به میدان عمل بگذارند و برای دفاع از کشور، بی ادعا پا به میدان بگذارند.

بگذار مانند دوران جنگ، کوشش و تلاش، برای مردان بی ادعا باشد، و پزها برای ریش سفیدان «مصلحت جو» و «مذاکره طلب.»

ولی نیروهای سیاسی خارج از دولت، چه می توانند بکنند، در حالی که در بی سابقه ترین قلع و قمع مدیران، دولت «تدبیر و امید»، دستان آنها را کاملاً از مدیریت کشور قطع کرده است؟ پاسخ من این است که مهم ترین کار را: «کار فرهنگی» در متن مردم. درست مثل سال های اول انقلاب و دوران جنگ… «کار فرهنگی»…

آخر از «کار فرهنگی» چه برمی آید؟ پاسخ من این است که ترمیم و رفع عدم توازن های عمیقی که در این کشور با توسعه برون زا و تهران مدار پدید آمده است، و علت اصلی آن هم عدم توازن فرهنگی است.

فقط همین یک نمونه را در نظر بگیرید: سی درصد جمعیت کشور پهناور ما، در تهران و کرج به طبقه متوسط یقه سفیدی تبدیل شده اند که بدون آنکه تولید چشمگیری انجام دهند، از منبع نفت ارتزاق می کنند.

در مقابل، تنها چهار درصد جمعیت در سرتاسر سواحل جنوبی زندگی می کنند. یعنی تنها چهار درصد جمعیت، پای کار تحقق ظرفیت های عظیم سواحل جنوبی اعم از نفت و پتروشیمی و شیلات و تجارت و کشاورزی گرمسیری و … ایستاده اند.

این، یک عدم توازن عمیق فرهنگی است. خوب که نظر کنیم، مشکل در عدم چرخش مناسب اطلاعات است.

اگر ظرفیت های تولیدی کشور، توسط انبوه فارغ التحصیلان علوم انسانی، با تحقیقات بومی، به صورت بسته های نرم افزاری طرح های توجیهی درآید، تابلویی از اقتصاد ایران به دست خواهد آمد و مدام بروز خواهد شد، و آن گاه معلوم خواهد گردید که چه بخش هایی از اقتصاد ایران، حائز ظرفیت های فراموش شده اند.

این بسیج کار فرهنگی، اتفاق «جهاد»ی بود که کشور ما را در بدترین شرایط جنگ حفظ کرد و اکنون که ظرفیت های ما بسیار بیش از آن موقع است، باز هم این کار فرهنگی است که می تواند ثمر بخش باشد.

انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود. انفجار نور و معنا بود.

‏‏ تحلیل نظری :«کار فرهنگی»، مغز تمدن است. «کار فرهنگی»، متضمن مفهوم راستین همکاری های اجتماعی برای پیشبرد تمدن است.

کار فرهنگی، مهم ترین تمایز انسان از سایر انواع است، و اگر قرار باشد برای مسائل انسانی، راه حلی انسانی تدارک شود، بی گمان باید از متن کار فرهنگی برآید.

از این زاویه دید، «کار فرهنگی»، بزرگ ترین یاور در تسلط بر همه دغدغه های انسانی، از جمله دغدغه های اقتصادی امروز ماست.

کار فرهنگی، به معنای جستجوی کمال کلی از طریق فراگرفتن بهترین اندیشه ها و آموزه ها در باب موضوعاتی است که بیشترین ارتباط را با ما دارند؛ از طریق این دانش، جاری کردن جریانی از اندیشه تازه و آزاد میسر می شود تا در مجموع، عقاید و عادات مشترک را درک و عمق وحدت آفرینی ببخشد.

این اعتقاد عمیق مشترک که از کثرات تجربیات فردی رها شده و به توحید معنا نزدیک می شود، یک ملت را آماده یک اقدام اخلاقی تاریخ ساز می کند.

کار فرهنگی، به کمال انسانی توجه دارد. اگر فرد این کمال عام را ترویج نکند، به کمال فردی خود هم نخواهد رسید.

عشق به همسایه، میل به اقدام و مؤثر واقع شدن، کمک و نیکوکاری، علاقه به رفع اشتباه های نوع انسان، از بین بردن اغتشاش های فکری انسان و کاستن نگون بختی ها، احساس شریف به جا نهادن جهانی بهتر و شادتر از جهانی که به ما رسیده است، جملگی اشاره به وجه فراحیوانی ما دارد که در واقع، عبارت از بلند کردن همت تا «کمال عام» است. «کار فرهنگی»، یعنی تقویت چنین روحیه ای در اعماق وجود خود و ملت.

* دکتر حامد حاجی حیدری

برچسب‌ها : , ,