ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

بیرون آتش است و درون گلستان

شهروندان – میثم گودرزی*:
وقتی می خواستم فرم استخدام آتش نشانی تهران را پر کنم فقط 21 سال داشتم و سرشار از شور و شوق جوانی بودم و لبریز از آرزوهای آرمانی.هدفم خدمت به مردم بود ونشاندن لبخند رضایت بر لبان شان.

آتش‌نشانیمی دانستم کار پر خطری است و چالش های فراوانی دارد.اما دل کندن از آنچه آرمان وآرزویم بود آسان نبود. به قول آن شاعر شوریده، عطار نیشابوری:

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

و راه به من گفته بود که چگونه به مقصد و مقصود خواهیم رسید و به نوعی عاقبت به خیر خواهم شد. و مگر عاقبت به خیری جز این است که برای رضایت خدا و خلق خدا حتی اگر شده دست از جان شست. بیرون غوغا بود و درون پر از عواطف زیبا. بیرون آتش بود و درون گلستان. به هر تقدیر از آن روزگار تا امروز ۱۰ سالی می گذرد و این کار با تمام سختی ها و مشقت هایش هر روز بیش از پیش مرا مفتون خود می کند.

در این سال ها صحنه های غم‌انگیز و دل خراش بسیاری دیده‌ام. آدم هایی که در زندانی از آتش گرفتار شده بودند و زندانبانشان جز شعله و دود چیزی برایشان نداشت. و ما که باید این شعله های سرکش را رام می کردیم‌. با جانمان و هر آنچه در توان داشتیم . باید زیر شانه زخم ها را می گرفتیم و از زمین بلند می کردیم. باید مرهمی می شدیم برای دردها و داغ ها . در کنار این‌ها غم از دست دادن و شهادت دوستان و همکاران نیز بود. دوستانی چون شهید امید عباسی که قهرمانانه در عملیات های مختلف جان خود را فدا می کردند تا جان ببخشند به دیگران.

اما در حادثه دلخراش خیابان جمهوری (که متأسفانه دو تن از هموطنانمان جانشان را از دست دادند) چند نکته را باید دریافت؛ اول اینکه نباید این نکته را فراموش کرد که در همان حادثه ۲۵ تن از هموطنان با تلاش خستگی ناپذیر آتش نشانان نجات یافتند. دوم اینکه حادثه فوق زنگ خطری شد برای بیدار باش مسئولان و متصدیان امور که تهران و مشکلاتش را جدی‌تر بگیرند و به جای پرداختن به حواشی و متهم کردن عوامل اجرایی مانند سازمان آتش نشانی بیشتر به متن و بطن مشکلات این کلانشهر بپردازند.

نکته دیگری که بد نیست اینجا به آن اشاره کنم نوع برخورد برنامه های سیمای جمهوری اسلامی و برخی رسانه ها با جهت گیری‌‌های خاص سیاسی به حادثه خیابان جمهوری بود. لحنی که بیش از حد با عتاب و خطاب همراه بود و بیشتر از همه گناه این حادثه را به گردن آتش نشانان انداخت. غافل از آنکه در همان حادثه همچنان که گفته شد ۲۵ تن دیگر از هموطنان نجات یافتند. اگر نردبان بنا به دلایل فنی باز نمی شود این نقص را نباید متوجه کسانی دانست که در انجام وظایف یا بالاتر از آن فرایض شان از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و بیش از هر چیز جانشان را بر طبق اخلاص گذاشته اند و ابراهیم وار اسماعیل جانشان را هر روز به قربانگاه می آورند.

درد مضاعف اما آنجاست که بعضی فرصت طلبانه از این حادثه برای تسویه حساب های سیاسی اعم از شخصی و عمومی خود استفاده کردند و عده ای نیز کاسه داغ تر از آش شدند و با قربانی کردن یا بهتر بگوییم متهم کردن نیروی خدمتگزار آتش نشانی دلی از عزا ی شکست های قبلی در آوردند.عده ای حتی فرصت ندادند تا مراجع ذی صلاح بررسی های کارشناسانه خود را انجام دهند و بی‌جهت در تنور دعاوی دمیدند و در نهایت یک طرفه به قاضی رفتند و طناب محکومیت را به گردن آتش نشانان انداختند. جا دارد همه این دوستان یک بار دیگر نگاهی جدی به خود بیندازند و به جای محکوم کردن دیگران دنبال راه حلی برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث و فجایعی باشند.

*آتش نشان

قانون