رسانه و گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی
شهروندان- دکتر علی ربیعی*:
جامعه ایران هنوز در وضعیتی است که به تبیین شدن بسیاری از الگوهای عمل خود نیاز دارد. برای مثال هنوز درخصوص نقشی که دولت قرار است در فرایند توسعه، صنعتی شدن یا ابعاد رفاهی جامعه به عهده بگیرد تبیین صریحی وجود ندارد.
به عبارتی، اگر درخصوص نقش دولت در هر یک از کشورهای توسعهیافتهای نظیر سوئد، فرانسه یا امریکا گزارههای صریح و تبیین روشنی وجود دارد که معمولاً نشاندهنده مدل رفتاری دولت و پیشبینیپذیرکننده اقدامات دولت در هر عرصهای است، در ایران مدل روشنی از رفتار دولت وجود ندارد. اگرچه در قانون اساسی اصولی برای نوع جهتگیری و عمل دولت تصریح شده اما در واقعیت گفتمان و گزارههای صریحی برای اندیشه و کنش دولت صورتبندی نشده است.
اگر امروز موضع روشنی از سوی دولت و مجلس درخصوص هدفمندی یارانهها اتخاذ نمیشود، اگر تصمیمها درخصوص اقدامات رفاهی به گونهای اتخاذ میشوند که بسرعت پیامدهای اجتماعی آنها بروز کرده و انتقادها را برمیانگیزند و اگر دولتها و سازمانهای مختلف راهبردهای گوناگونی را در پیش میگیرند، محصول فقدان گفتمانی روشن است، گفتمانی که گزارههای اصلی مندرج در آن مورد اجماع جامعه، نخبگان و بازیگران مؤثر در عرصه سیاستگذاری عمومی باشد.
واقعیتی است که جامعه، حاکمیت، نخبگان و تصمیمگیران بر سر رویکرد و راهبردهای اساسی دولت به بازار، جامعه مدنی و سیاستهای رفاه و تأمین اجتماعی اجماع نکردهاند. واژههایی هم که در گفتارها بهکار میروند یا در متون سیاستگذارانه استفاده میشوند، عمدتاً با معانی آنها در متون تخصصی یا معنایشان در کشورهای دیگر متفاوت است و در بستر ابهام گفتمانی سیاست و سیاستگذاری ایرانی معنا مییابند.
نسبت رسانه و گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی را باید در چنین فضایی تبیین کرد. فقدان گفتمان روشنی درباره رفاه و تأمین اجتماعی، یکی از مسائلی است که تشریح شدن ابعاد مختلف آن و پیدا کردن کاستیهایی که باید رفع شوند به گفتوگوی اجتماعی گسترده نیاز دارد. البته بر این باور نیستم که جهتگیریها و تحولات اجتماعی نظیر شکلگیری نظامهای رفاهی در کشورها صرفاً محصول فعالیتهای گفتمانی است، بلکه تعاملات نیروهای اجتماعی و وزن تاریخی آنها در نهایت بر شکل دادن به گفتمانها و تحولات مؤثر است. لیکن رسانهها نیز در صورتبندی مسائل، دامن زدن به گفتوگو، بررسی کردن کاستیها و کمک به تصریح کردن آنچه که میتواند رویکرد و راهبردهای دولت و جامعه در مواجهه با مسائل بنیادین باشند بسیار مؤثرند.
از این منظر، همه رسانهها نقش مهمی بر عهده دارند. تجربه تحولات اقتصادی در جهان و برخی تجربههای پیشین در ایران نشان میدهد گذراندن دوران دشوار حیات اقتصادی، تلاش دولت برای گذر کردن به شرایطی که فضای کسب و کار رونق بگیرد و جهتگیری دولت به سمت اقتصاد بازار آزاد، پیامدهای زیادی برای حیات اجتماعی و سیاسی جامعه در بر خواهد داشت. برخی پیامدهای ناخواسته ناشی از این تحولات تنها به کمک اقدامات مناسب در گسترانیدن چتر رفاهی و تأمین اجتماعی مناسب امکانپذیر است. اما چنانکه گفته شد هنوز صورتبندی دقیقی از رویکرد و راهبرد رفاهی معطوف به این هدف وجود ندارد.
از اینرو انتظار میرود فضای رسانهای و حداقل رسانههایی که به جهات مختلف علایقی به حوزه رفاهی دارند، محملی برای گفتوگوی اجتماعی، نقد و بررسی و کمک به شناساندن الگوهای رفاهی و در نهایت حرکت به سمت شکلگیری گفتمان و الگوی رفاه و تأمین اجتماعی مناسب جامعه ایران باشند.
این تحول نیازمند شناخت دقیق وضع موجود، کاستیهای آن، ظرفیتهای کشور برای جامه عمل پوشاندن به هر پیشنهاد یا الگویی و لحاظ کردن پیامدهای هر اقدامی است. رسیدن به چنین شناختی از مسیر تلاش پیگیر رسانه برای فراهم آوردن مشارکت همه نخبگان، فعالان سیاسی، نمایندگان گروههای جامعه مدنی و سایر کنشگران مؤثر در گفتوگویی مؤثر امکانپذیر است.
برای دستیابی به فهم مشترک و ارتقای آگاهی جامعه از رفاه اجتماعی و برنامهریزی در جهت آن، مشارکت رسانهها حیاتی و ضروری است. به اعتقاد من هر چند اطلاعرسانی و ایجاد شفافیت وظیفه مهم رسانهها است اما آموزش جامعه و ایجاد بستر برای زندگی بهتر و جامعه همیار از وظایف رسانهها است.
*وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
ایران