ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

هزینه رفاه

شهروندان:
یکی از ضعف های اساسی اقتصاد و حتی فرهنگ کشور این است که ما بخصوص در سال‌های پس از انقلاب، همواره در حرف هزینه رفاه را بالا بردیم اما در عمل کمتر توانستیم هزینه رفاه را محاسبه و دریافت کنیم.

روزنامه اطلاعاتحتی بسیاری از مقامات و مسئولین ما نیز در سخنرانی‌ها و گفته‌ها و نوشته‌ها از مستضعفین، محرومین و طبقات فرودست جامعه صحبت کرده و در مقام حمایت و تعریف و تمجید از آنان قلم فرسودند و خطابه‌ها خواندند و در نقطه مقابل مرفهین را به عتاب و سخن‌های صواب و ناصواب نواختند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که هزینه رفاه را از آنان نستاندند. و اغلب موفق نشدند حتی سهمی را که کشورهای حامی سرمایه‌داری از سرمایه‌داران به نفع فرودستان می‌ستانند از آنان بستانند.

اینکه ما در نوشته‌ها و خطابه‌ها به نکوهش و نقد سرمایه‌داری بپردازیم و یا به آنان ناسزا بگوییم و یا آنان را دزد و فاسد بخوانیم اما در عمل تمام راه‌های ورود سرمایه‌داری و کسب ثروت‌های بادآورده و حتی نامشروع را ناخواسته یا نتوانسته باز بگذاریم و یا اینکه در مراقبت از معبرها و گردنه‌ها و برج‌های نگهبانی غفلت کنیم تا آنها راههای نفوذ به سفره بیت‌المال را بیابند و بتازند و به ثروت‌های کلان دست یابند و تازه پس از آن‌هم نتوانیم سهمی از آن را که حق مشروع حکومت است برداریم، همه و همه از جمله عجایب روزگار ماست که در حوزه فرهنگ، جامعه و اقتصاد کشور ما اتفاق می‌افتد.

در کشورهای پیشرفته نه به آدم مرفه و سرمایه‌دار بد و بیراه می‌گویند و یا با خشم و غضب به او نگاه می‌کنند و نه با بغض و کینه با آنان طرف می‌شوند. اما اگر همان آدم یک سال مالیاتش را نداد نقره داغش می‌کنند و یا اگر در اعلام درآمدش تخلف کرد و یا از زیر بار دادن مالیات فرار کرد مثل یک جانی چنان با او برخورد می‌کنند که دیگر از این کارها نکند. رفاه را بد نمی‌دانند، به جنگ رفاه هم نمی‌روند اما هزینه رفاه را می‌ستانند و دریافت هزینه رفاه باعث می‌شود که بتوانند به طبقات فقیر جامعه بهتر کمک کنند. در ایران اما نمی‌دانیم به چه علت تنها به جنگ لفظی با رفاه می‌رویم بدون آنکه هزینه‌های رفاه را بستانیم. بگذارید با چند مثال مسأله را روشن کنیم.

می‌گوییم باید به روستاییان کمک کرد و به مدد آنها شتافت. حال اگر یک روستایی بخواهد یک انشعاب برق تهیه کند چه رقمی باید بدهد؟ هزینه انشعاب برق او با هزینه انشعاب برق برجسازی که در بهترین منطقه تهران انشعاب برق خریداری می‌کند چقدر تفاوت دارد؟ یک انشعاب برق در یک منطقه تجاری مرغوب و گران چرا باید همان مقداری باشد که در یک منطقه فقیر و محروم؟ در آن منطقه این انشعاب چه ارزش افزوده‌ای ایجادمی‌کند و اگر نباشد چه؟ و جالب اینکه یارانه برق به همان نسبت که به یک خانوار ساکن در یک روستای دورافتاده تعلق می‌گیرد به خانوار ساکن در گران‌ترین نقطه شهر هم اعطا می‌شود. در مورد گاز، آب و خط تلفن و سایر خدمات دولتی نیز وضع همین است. در حقیقت هیچ هزینه‌ای بابت رفاه گرفته نمی‌شود. حداقل مکانیزمی وجود ندارد که یارانه به رفاه و مرفهین جامعه تعلق نگیرد.

شما می‌خواهید در بهترین نقطه شمالی و منطقه جنگلی ویلا داشته باشید. اشکالی ندارد. لازم هم نیست به طرف بد و بیراه بگوئیم و یا با آبرویش بازی کنیم. می‌خواهد استخر داشته باشد، اسب داشته باشد، هواپیمای اختصاصی داشته باشد(!) اشکالی ندارد. تنها باید هزینه‌هایش را بپردازد و حتی هزینه آب و برق و عوارض شهرداری و آسفالت و تلفن یک ویلا برای یک آدم مرفه نباید همان هزینه‌ای باشد که یک شهروند محلی کشاورز در همان منطقه می‌پردازد. او باید هزینه‌های رفاه را بپردازد چون پانصد یا هزارمتر زمین را در یک منطقه کشاورزی معطل کرده و می‌خواهد رفاه اختصاصی داشته باشد. پس باید هزینه رفاه را بپردازد و این عین عدل است.

اما ما چه می‌کنیم؟ فردی که یک مازارتی میلیاردی می‌خرد آیا هزینه‌ای برای این رفاه و عبور و مرور در خیابانها می‌پردازد؟ وقتی برای بیمه مراجعه می‌کند با فهرست و لیستی که به شوخی شبیه است مواجه می‌شود که بیمه بدنه را براساس تعداد سیلندر محاسبه کرده‌اند و آنهم چقدر ناشیانه و ابتدایی! و نه براساس قیمت! راستی عوارض سالیانه شهرداری یک ماشین یک میلیاردی با یک ماشین ده میلیونی در سال چه میزان با یکدیگر تفاوت دارند؟ مالیات و عوارض سالیانه خانه‌ای که متری پانزده میلیون معامله می‌شود با خانه‌ای که متری یک میلیون تومان هم مشتری ندارد چقدر از هم فاصله دارند؟ مالیات معاملات چطور؟

راستی چرا باید در آمارهایمان بخوانیم که طبقات مرفه جامعه ما ۵ برابر بیشتر از طبقات ضعیف از یارانه انرژی استفاده می‌کنند؟ یعنی دولت و حاکمیت با اینهمه دأب و داعیه‌ی طرفداری از محرومان و مستضعفان، نمی‌تواند؟ حال که نمی‌تواند مالیات مناسب و حقه را از مرفهین جامعه بگیرد، حداقل دیگر از سهم ملت و منابع ملی اینهمه یارانه به آنها ندهد!

ببینید. صورت مسأله خیلی ساده است. وقتی می‌توانیم بگوئیم به مستضعفان جامعه خدمت کرده‌ایم که نتیجه اعمال و رفتار و برنامه‌ریزی‌هایمان به برقراری بیشتر عدالت و کاهش فاصله‌های طبقاتی و ارتقای سطح رفاه طبقات فرو دست جامعه بینجامد. وگرنه اگر قرار باشد مرتب دم از حمایت محرومان بزنیم و به مرفهین و صاحبان ثروت و مکنت بد و بیراه و ناسزا بگوئیم و در عمل حتی قادر نباشیم هزینه‌های معمول و مرسوم و کاملاً قانونی و عرفی رفاه را از آنان بگیریم تنها خودمان را فریب داده‌ایم. به روشهای دریافت مالیات نگاه کنید. در این سیستم سنتی و ناکارآمد چه میزان فرار مالیاتی وجود دارد؟ چند درصد از آنها که باید مالیات بپردازند مالیات می‌پردازند… و چقدر؟ آیا با این روشها توانسته‌ایم از فاصله‌های طبقاتی کم کنیم؟ آیا توانسته‌ایم به برقراری عدالت اجتماعی مدد رسانیم؟ اصولاً آیا برای رفاه، هزینه‌ای هم تعریف کرده‌ایم؟

 فتح الله آملی (جوادی)

اطلاعات