توصیه به دیگران، غفلت از خود!
شهروندان – فردین علیخواه*:
در روزهای اخیر شاهدیم که شبکههای مختلف صدا و سیما، مصاحبهها و میزگردهایی درباره اقتصاد مقاومتی پخش میکنند. در همین برنامهها، فرهنگسازی یکی از موضوعهایی است که در ذیل مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی مطرح میگردد.
سؤال این نوشتار کوتاه آن است که به راستی برنامههای فعلی صدا و سیما چقدر در راستای محورهای مطروحه در اقتصاد مقاومتی است؟ به تعبیر دیگری، اساساً آیا برنامههای صدا و سیما میتوانند به تحقق اهداف مطروحه در موضوع اقتصاد مقاومتی بویژه محور «فرهنگسازی» آن کمک کنند؟
روشن است که برای نهادینه کردن(سطح کلان-ساختاری) و درونی کردن(سطح خرد-فردی) موضوعهای فرهنگی از طریق رسانههای جمعی، هم میتوان از ارتباط غیر کلامی(غیر مستقیم) و هم ارتباط کلامی بهره برد. میزگرد و مصاحبه تنها یکی از اقسام ارتباط با مخاطب است که طبق تحقیقات مختلف، معمولاً اثرگذاری آن کمتر از ارتباط غیر کلامی است.
بویژه آنکه این نوع برنامهها معمولاً مخاطب قابل توجهی هم ندارند. میخواهم این را بگویم که اگر صدا و سیما میخواهد نقش خود را در اقتصاد مقاومتی بررسی نماید صرفاً نباید به این سؤال پاسخ دهد که چقدر از کنداکتور پخش برنامههای خود را به قالبهای برنامهای نظیر میزگرد، خبر، سخنرانی، گزارش و مصاحبه اختصاص داده است بلکه سایر قالبهای برنامهای نظیر سریالها، آگهیهای تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم (پس زمینه تصاویر) هم باید مورد توجه این رسانه قرار گیرد. در این یادداشت کوتاه فقط میخواهم نگاهی به تبلیغات تجاری صدا و سیما در یکسال گذشته داشته باشم. چند مثال میزنم:
در آگهی مربوط به یک بستنی، بازیکن و زمین بزرگ بازی گلف نشان داده میشود و سپس بازیکن گلف در حال خوردن بستنی به تصویر کشیده میشود. در آگهی دیگری برجهای مجاور دریاچه چیتگر تهران به تصویر کشیده میشود و در متن آگهی از امتیاز دید مشرف به دریاچه گفته میشود.
در آگهی دیگری که به تبلیغ ماءالشعیر اختصاص دارد جوانی به تصویر کشیده میشود که اطراف او مملو از بطریهای ماءالشعیر پر و خالی است. او مینوشد و سیر نمیشود! و همچنین است آگهی تابلو فرشهای زیبا، خانههای ویلایی در کنار دریاچههای زیبا در تبلیغ برنج، یخچالهای مملو از کالا در تبلیغ یخچال و وجود کیک تولد و نارگیل در بیشتر آنها!!، خانههای مجلل در تبلیغ مایع دستشویی، تبلیغ مستقیم ماکارونی برای کودکان توسط عمو پورنگ در برنامه کودک، که البته اشاره به همه آنها از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است. سؤال آن است که صدا و سیما چقدر به ارزیابی نقش این چنین برنامههایی در تحقق بعد «فرهنگسازی» برای اقتصاد مقاومتی پرداخته یا میپردازد.
نگارنده این سطور در نوشتههای مختلف از آثار منفی این آگهیها گفته است و در اینجا از تکرار آن اجتناب میکند. ولی سؤال آن است که آیا ترویج مصرفگرایی – در شرایطی که حداقل از صفهای طولانی دریافت سبدهای کالا میتوان وضع توده مردم را درک کرد- به اقتصاد مقاومتی کمک خواهد کرد؟
حمام آفتاب در کنار استخر، بازی گلف، تابلو فرش، یخچالهای مملو از کالا، ماشینهای شاسی بلند، خانههای ویلایی کنار دریاچهها، پنجرههای مشرف به دریاچه چیتگر و دهها مثال دیگر چگونه به تحقق بعد فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی کمک خواهد کرد؟ نگارنده از بیان مثالهای دیگری که با کلیت جهتگیریهای برنامهای این سازمان همخوانی ندارد عبور میکند. برای مثال تبلیغ تخفیفهای قابل توجه شرکتهای کارتهای اعتباری تلفن همراه و تشویق جوانان به مکالمه از شب تا صبح! در شبهای ماه مبارک رمضان از آن جمله است که در مقالههای دیگری به آنها پرداختهام.
*جامعهشناس
ایران