ارتقای شاخصهای سلامت عمومی با مدیریت سبک زندگی
شهروندان – معصومه اشتیاقی*:
«سلامتی» شرطی ضروری برای ایفای نقشهای اجتماعی در جامعه است. تعامل میان سه ضلع دولت، نظام پزشکی و جامعه «مثلث سلامتی» را شکل میدهد.
دولت و در پی آن نظام پزشکی طبق قانون اساسی کشور وظایف خطیری در حیطه بهداشت، درمان و ارتقای سلامت عمومی در جهت بهبود کیفیت زندگی و نیل به عدالت اجتماعی برای همگان بر عهده دارند، اما در این بین وظایف افراد جامعه در زمره قوانین نانوشته پنهان قرار دارد.
مشکلات حاد بهداشت و درمان کشور بهویژه از بعد هزینههای سرسامآور اقتصادی در بخش دارو و درمان برای بیماران و فشارهای روانی آن بر خانواده بیماران سبب شد تا یکی از اولویتهای آغازین دولت «تدبیر و امید» سامانبخشی نظام بهداشت و درمان با هدف ارتقای سلامت همگانی در کشور باشد. عزم دولت یازدهم بر بهبود عملکرد نظام سلامت در کشور است و گامهای مهمی نیز تا به حال برداشته شده. اما به درستی وظایف افراد جامعه (ضلع سوم هرم سلامتی) در قبال ارتقای شاخصهای سلامت عمومی چیست؟
شهرنشینی، ماشینیشدن، وابستگی فزاینده به تکنولوژی ارتباطات از مواجهات بشر در سده بیست و یکم است. تغییرات دنیای حاضر اگرچه فرصتهای تازهای را برای بشر امروز به همراه داشتهاست، اما انواع مخاطرات محیطی، زیستی و اجتماعی را نیز در پی داشته است. از جمله مخاطرات ناشی از این تغییرات، زندگی همراه با تحرک بدنی کمتر، تغییر الگوی مصرف و فعالیتهای استرسزاست. این وضعیت در حالی است که، مطالعات پزشکی نشان داده بسیاری از بیماریها از قبیل بیماریهای قلب و عروق، دیابت، سرطان، فشار خون بالا و افزایش چربیهای خون، اضافه وزن و چاقی و اعتیاد با انتخابهای رفتاری نادرست افراد در طول دوران زندگیشان ارتباط مستقیم دارد.
اگرچه در مقابل انتخابهای رفتاری ناقض سلامتی و پرخطر؛ گزینههای رفتاری بهداشتی نیز پیش روی افراد قرار دارد. افراد با انتخاب تغذیه مناسب و سالم، ورزشکردن، خواب کافی، مسواک زدن، انجام دادن معاینات دورهای پزشکی، اجتناب از سیگار و سایر مواد مضر، شرایط کاری دور از استرس و بستن کمربند ایمنی میتوانند از زندگی سلامت محورانهای برخوردار شوند.
توجه به مقوله «سبک زندگی بهداشتی و سالم» ناشی از حصول این آگاهی است که جلوگیری از بیماریها به همان اندازه که به حرفه پزشکی مربوط است، با وجوه اجتماعی زندگی افراد مرتبط است. به عبارتی «سلامتی» و «بیماری» صرفا پدیدههای طبیعی یا ساختاری خارج از اراده افراد نیستند، بلکه هر فرد بر اساس نوع انتخابهای خود در میزان سلامتیاش اثرگذار است. گمان میرود گزینش «سبک زندگی بهداشتی و سالم» مشمول کمترین هزینه اقتصادی و بیشترین فایده و سودآوری برای فرد و اجتماع در راستای ارتقای سلامت عمومی است.
اما سؤال این است که چطور ما ذینفعان اصلی «سلامت» را درگیر و مسئول به انتخاب «سبک زندگی بهداشتی و سالم» کنیم؟ محتمل است که تا حد زیادی پررنگ شدن بهداشت و سلامت از زاویه «پیشگیری» با آگاهی بخشی به افراد از سوی جامعه پزشکی مؤثر خواهد بود و بخشی نیز مرهون اطلاعرسانی عمومی به واسطه رسانهها و مجاری ارتباطی است. باید گفتمانسازی عمومی حول اصلاح رفتارها به موازات «سبک زندگیهای سالم» با هدف بهبود کیفیت زندگی و رفاه فردی و اجتماعی پررنگ شود. ضروریست نهادینهسازی از طریق آموزش و فرآیند اجتماعی شدن، در نیاز به داشتن «سبک زندگی بهداشتی و سالم» به مثابه سرمایهگذاری برای فرداها و آتیه خویشتن، مورد توجه جدیتری قرار گیرد.
*کارشناس ارشد جامعهشناسی
قانون