ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

سبک زندگی

شهروندان:
هشدارهای پی‌درپی وزارت بهداشت نسبت به عوارض داروهای تقلبی ماهواره‌ای و در همان حال شیوع و رواج نامعقول و غیرمتعارف آن، اتفاقی تعجب‌برانگیز به نظر می‌رسد.

روزنامه اطلاعاتدر بسیاری از کانال‌های فارسی زبان ماهواره‌ای، انواع داروهای عجیب و غریب برای مصارف مختلف تبلیغ می‌شود و شماره‌ تلفن‌هایی به بینندگان ـ در داخل ایران ـ معرفی می‌شود. وقتی افراد تماس بگیرند و تقاضا کنند، موتورسوار داروها را در منزل یا محل‌کار تحویل می‌دهد. در همین حال مسئولان می‌گویند این داروها قاچاق، تقلبی و غیرقانونی است و باعث جنون و مرگ برخی شده است و بلافاصله این سئوال مطرح می‌شود که چگونه ممکن است قاچاقچیان این‌گونه، آشکار و تابلودار باشند و نیروهای انتظامی و امنیتی آنها را دستگیر نکنند؟!

اینکه دستگیری و پیگرد افرادی که دفتر و تلفن پیک‌موتوری دارند و کالایی را در محل تحویل و روش مصرف آن را شرح می‌دهند و پول می‌گیرند و می‌روند،‌ از نوشیدن آب هم آسان‌تر است را همه می‌دانیم، آنچه نمی‌دانیم این است که چرا کسانی که به قول مسئولان با جان آدم‌ها بازی می‌کنند آزادانه کار می‌کنند و تبلیغات تلویزیونی هم دارند و مسئولان فقط به دادن هشدار بسنده می‌کنند.

اما موضوع این کلام، اصلاً جنبه انتظامی و امنیتی ندارد، بلکه مقوله‌ای است صرفاً فرهنگی و اجتماعی.

پرسشی که احیاناً ذهن بسیاری از مردم را درگیر کرده این است که چطور ممکن است اخبار و مستندات مرگ، جنون، سکته، اغما و ابتلا به بیماری‌های لاعلاج بواسطه مصرف این داروها در رسانه‌ها منعکس شود اما خیلی‌ها،‌ به رغم دانستن و دیدن این موارد، پول کلانی بدهند تا همین داروها را بگیرند؟

برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است بدانیم که چه داروهایی، عمده تبلیغات و فروش را به خود اختصاص می‌دهد؟ داروهای زیبایی شامل لاغر کننده‌ها، چاق‌ کننده‌ها،‌ داروهای بدنسازی و ایجاد کننده عضله، داروهای رفع چروک و لک و پیس و ضدافتادگی پلک (!) و ضد آویزان شدن غبغب و ضد ریزش و محرک رویش مو و …. خلاصه داروهای افزایش قد!

روشن است که هیچکدام از عوارضی که صاحبان این داروها مدعی رفع آن هستند «بیماری» محسوب نمی‌شود و اساساً این داروها، تازه اگر عرضه‌کنندگان راست بگویند، نه کارکرد درمانی که کارکرد «زیبایی» دارند.

اما چرا این میل به زیبایی به قدری قوی و تأثیرگذار شده که عقل انسان‌ها را تحت تأثیر گذاشته و ریسک پذیری افراد را تا این حد بالا برده است؟

پاسخ به این پرسش متضمن دانستن مفهوم «سبک زندگی» است که متاسفانه در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی کاملاً مغفول مانده است. سبک زندگی مجموعه سلایق و کنش‌های افراد را، اعم از عقلانی و غیرعقلانی شکل می‌دهد. سبک زندگی وقتی در نقطه‌ای ـ کوچک یا بزرگ ـ غالب شود الگوهایی را غالب می‌کند که افراد جامعه نمی‌توانند یا به سختی می‌توانند از آن خارج شوند. به عبارتی «سبک زندگی» همچون جریان رودخانه‌ای است که شنا کردن در جهت خلاف آن دشوار و پرهزینه است.

پیدا است که امروزه سبک زندگی، عمدتاٌ و غالباً توسط رسانه‌ها برگزیده‌ و ترویج می‌شود و رسانه غالب در این حوزه تلویزیون است. رسانه است که به بیننده با هزار ترفند و شعبده می‌گوید چه چیزی زیبا و چه چیزی زشت است؟ چه لباسی قشنگ است؟ چه اندامی برازنده و چه اندامی زشت است. قد بلند قشنگ‌تر از قد کوتاه است. لاغرها زیباتر از غیرلاغرها هستند و مدل‌های مو این گونه بهتر از آن گونه‌اند و … الی آخر. تلویزیون همه این ارزش‌ها و هنجارها را در نشان دادن ستارگان فیلم‌ها و شخصیت‌های سریال‌ها به شکلی کاملاً‌ عمیق و زیرپوستی به بیننده القا می‌کند. از پوشاک و زینت آلات و خانه و اتومبیل تا نوع رفتار و گفتار وکنش و واکنش. فرقی نمی‌کند تلویزیون خودی باشد یا خارجی، خودی ناخودآگاه این کار را می‌کند و غیرخودی،‌خودآگاه. مجموعه این‌ها سبک زندگی را تشکیل می‌دهد و آنگاه برای رسیدن به این سبک زندگی، نسخه می‌پیچد که یکی از این نسخه‌ها همان داروهای لاغرکننده و سفیدکننده و براق کننده و قدبلند کننده و مو بلند کننده … است.

نکته مهم این است که تأثیر رسانه و سبک زندگی غالب، به حدی قوی است که آثار شگفتی بر جای می‌گذارد و حتی ریسک خطرناک بودن این داروها را بی رنگ یا لااقل کمرنگ می‌کند.

در این وضع، چون از منظر اقتصادی، «تقاضای مؤثر» ایجاد می‌شود، حتی اگر نیروهای قهریه نیز بخواهند جلوی این داروها را بگیرند، نخواهند توانست و شکل عرضه آن، از آشکار به پنهان تبدیل می‌شود.

در خلاصه‌ترین سخن، ریشة شیوع این رفتارهای اجتماعی، همان «سبک زندگی مسلط» است که مقوله‌ای کاملاً فرهنگی است و آنها که گمان برند این اتفاقات ریشه در حوزه‌های دیگر دارد، بی گمان خطا می‌کنند. تا تقاضا باشد، عرضه هم هست و این تقاضا از سبک زندگی مسلط بر می‌خیزد که حاصل فرهنگ مسلط است و این فرهنگ مسلط توسط «رسانه» خلق می‌شود و شیوع می‌گیرد و تغییر آن، کاری بس دشوار و طاقت فرساست و نیاز به رسانه‌هایی قوی بنیه دارد و رسانه دارانی بلند اندیشه و فرهنگ آفرین.

علیرضا خانی

اطلاعات