ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

دلواپسی؛ ملی یا جناحی

شهروندان- داوود محمدی*:
«دلواپسان»، واژه جدیدی است که در اندک‌مدتی پس از رسانه‌ای‌شدن به واژگان فرهنگ سیاسی ایرانیان افزوده شده است. اما راز این گسترش سریع، نه در «استقبال» کارشناسان و مردم از منادیان دلواپسی بلکه در «حیرت» آنان از اقدام عجیب دلواپس‌هاست.

داوود محمدیدرحالی که منتقدان پرشمار و دارای گرایش‌های گوناگون جناحی؛ مجالی برای بیان و انتشار حتی انتقادی ساده از دیپلماسی هسته‌ای احمدی‌نژاد نمی‌یافتند و برگزاری مراسمی در ابعاد «همایش»، حتی در رویاهای آنان هم جایی نداشت؛ «دلواپسان»، در مرکز پایتخت و آن هم در سفارت سابق آمریکا، گردهم آمدند تا دلواپسی خود از روند مذاکره هسته‌ای دولت یازدهم و توافق «ژنو» را اعلام کنند.

هرچند، رنگ‌وبوی سخنان برخی از حاضران، نشان از آن داشت که آنچه در ذهن برخی از حاضران می‌گذرد، فرا‌تر از اعلان دلواپسی است. برای نمونه یکی از آنان گفت: «اگر الان نواب صفوی زنده بود، قیام می‌کرد» و دیگری بانگ برآورد که «مساله از دلواپسی گذشته؛ باید بشوریم.»

آنکه از قیام فرضی نواب صفوی در انتقاد به توافق «ژنو» سخن گفت؛ هموست که ۲۳دی۸۸ و در زمان یکه‌تازی دیپلماسی هسته‌ای تاکید کرده بود: «هرکس مسوول زبان خودش است اما نباید هر چیزی از این زبان شنیده شود، همان‌طور که من نباید درباره مسایل هسته‌ای صحبت کنم.» و دیگری که دعوت به شورش کرد، هشتم‌اسفند۹۲ در ارزیابی عملکرد دولت بدرقه‌شده احمدی‌نژاد تاکید کرد که «در هشت‌سال دولت گذشته، از قدرت خوبی برخوردار و دست‌بالا را داشتیم… در سیاست خارجه دولت قبل مطلقا ضعیف عمل نشد و این را دنیا می‌گوید.»

با چنین پیشینه و کارنامه مشابه اغلب حاضران، ادعای گردانندگان مراسم دلواپسان برای اعلام برائت از احمدی‌نژاد و مستقل نشان‌دادن دلواپسی هسته‌ای خویش، تلاشی پیشاپیش محکوم به شکست است و کتمان «شناسنامه» این تندرو‌ها، کمکی به غبارآلودکردن فضا و پنهان‌کردن انگیزه جناحی آنان نمی‌کند.

از منظری دیگر، در کوران مدیریت اجرایی و دیپلماسی هسته‌ای نادرست احمدی‌نژاد که تشدید روزافزون تحریم‌ها و فشرده‌سازی صفوف منتقدان جهانی ایران را درپی داشت؛ آمار‌ها از تنگنای وضعیت مردم حکایت داشتند. از جمله سال ۹۱؛ آمارهای «رسمی» گویای هشدارهایی جدی بود: نرخ رشد منفی ۸/۵درصدی؛ نرخ بیکاری ۲/۱۲درصدی، عقب‌ماندگی ۳۵درصدی دخل خانوار از خرج، خط فقر ۵/۱میلیون‌تومانی، رشد ۳۰درصدی نقدینگی، افزایش فساد مالی و سقوط رتبه جهانی ایران از ۸۸ در سال ۲۰۰۵ به رتبه ۱۳۳ در سال۲۰۱۲، افزایش هفت‌درصدی آمار طلاق و ثبت یک طلاق در هر پنج‌ازدواج؛ سه‌‌میلیون معتاد؛ مصرف شیشه توسط چهاردرصد دانش‌آموزان، فرار مغز‌ها و درخواست خروج از کشور ۵۰هزار دانشجو…

حال باید پرسید دلواپسان که قاطبه آنان از دولتمردان احمدی‌نژاد یا حامیان پر و پا قرص دو دولت او بودند و دسترسی اغلب آنان به آمار‌ها بیشتر از کار‌شناسان و رسانه‌ها بود، چرا دلواپس وضعیت مردم و کشور نشدند و همایشی برای درخواست اصلاح سیاست‌های غیرکار‌شناسی دولت احمدی‌نژاد برگزار نکردند؟

در سال پایانی دولت دوم احمدی‌نژاد و نیز پس از تحویل دولت به روحانی هم، علاوه بر افشای سرنوشت نامعلوم ۸۰۰ میلیارد دلاری درآمد نفتی دولت‌های نهم و دهم، ارقام و آمارهای خیره‌کننده‌ای از عدم واریز درآمد‌ها به خزانه، اختلاس‌ها، رانت‌خواری‌ها و سایر مفاسد مالی برخی دولتمردان و سایر متهمان منتشر شد که بابک زنجانی و تحقیق و تفحص از سازمان تامین‌اجتماعی، دو نمونه از انبوه چنین پرونده‌هایی است؛ چرا دلواپسان همایش تشکیل نمی‌دهند و پیگیر بازگرداندن مبالغ نجومی به‌غارت‌رفته و برخورد با متهمانی که به تعبیر روحانی، به بهانه دورزدن تحریم‌ها پول ملت را به‌جیب‌زدن، نمی‌شوند؟ چرا در میان انبوه چالش‌های ریز و درشت کشور که عمدتا میراث دولت پیشین است، فقط دیپلماسی هسته‌ای روحانی که از قضا، اثرات مثبتی همانند کاهش تحریم‌ها و کوتاه‌کردن رانت‌خواران از تحریم‌ها را داشته، دلواپسی آنان را برانگیخته تا حدی که نیاز به برگزاری همایش دیده‌اند تا در جریان آن، فراخوان شورش دهند؟

دیروز رییس‌جمهور تاکید کرد: «این دولت؛ معتقد است تحریم ظلمی بزرگ برای ملت ایران است. هر کس از تحریم خوشش می‌آید، بیاید استدلال کند.» پیشنهاد روحانی کاملا منطقی است و در صورت به‌میدان‌آمدن طرفداران تحریم، عیار استدلالشان برای افکارعمومی مشخص خواهد شد.

همچنین در گام روبه‌جلو دیگری، مخالفان توافق هسته‌ای اگر به قدرت پایگاه اجتماعی خویش باور دارند، می‌توانند از هم‌اکنون با اسم و رسم فعال‌تر شوند، از کلی‌گویی فاصله بگیرند؛ انتقادهای خود به توافق «ژنو» را شفاف‌سازی مصداقی کنند، ویژگی‌های دیپلماسی مورد نظرشان برای حل مساله هسته‌ای را بیان کنند و در ‌‌‌نهایت؛ در انتخابات آینده مجلس، فهرستی از نامزدهای مطلوب خود تهیه و در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهند تا وزانت جایگاه و اعتبار آنان؛ نه در قالب ادعاهای غیرقابل سنجش پشت تریبونی، بلکه در وزن‌کشی پای صندوق‌های رای مشخص شود.

در صورت وجود چنین عزم و جسارتی نزد منتقدان دیپلماسی هسته‌ای کنونی، تشخیص «نمایندگان خودخوانده» که به کام خود و به نام ملت سخن می‌گویند از آنان که به کام منافع ملی و به زبان واقعی ملت موضع می‌گیرند، امکان‌پذیر خواهد شد.

 *سردبیر

شرق

برچسب‌ها : ,