مسائل زنان را باید به نهادهای مدنی سپرد
شهروندان:
حالا که یک هفته از معرفی وزیران روحانی گذشتهاست و همه سعی دارند به نحوی ثابت کنند که در کشور مشکلات بزرگتری نسبت به احقاق حقوق زنان وجود دارد(!)، باید دوباره منتظر فرصتهای دیگر حضور زنان در حلقههای قدرت باشیم. روحانی تلاش کرد تا در اولین کنفرانس خبری خود دست پیش را درباره عدم حضور زنان در کابینه بگیرد.« اگر یک وزیر زن هم داشته باشم، زنان نباید راضی باشند».
اگرچه روحانی یکی از مصادیق وعده «رفع تبعیض از زنان » را وزیر شدن زنان ندانست، اما این بار شاید بتوان دومین فرصت را همان وعدهای نامید که رئیسجمهور منتخب نه در لفافه، بلکه مستقیما بر آن تاکید کرده است. «ایجاد وزارت زنان». با این حال چالش پیش رو، چالش بزرگتری است. اگرچه همه فعالان زن با حضور چند وزیر زن در کابینه موافق بودند، اما همه فعالان حقوق زن لزوما با وزارت زنان موافق نیستند.
برای مثال الهه کولایی، نماینده مجلس ششم، استاد علوم سیاسی میگوید که مخالفت یا موافقتی با وزارت زنان ندارد و تاکید دارد که وجود یا عدم وجود این وزارتخانه فرقی به حال زنان نخواهد کرد. در ادامه گفتوگو با الهه کولایی در رابطه با این موضوع میآید:
- در ابتدا با مطرح شدن وزارت زن، فعالان زنان از این پیشنهاد شگفت زده شدند اما اکنون مخالفتهایی طرح شده است، با وجود مخالفت فعالان زنان، موضع کلی شما در مورد وزارت زنان چیست؟
خیلی مهم نیست که وزارت زنان وجود داشته باشد یا نه. چیزی که اهمیت دارد این است که در راس نهاد اجرایی کشور باور نسبت به توانمندیهای زنان وجود داشته باشد. ما نیازمند یک نگرش جنسیتی به زنان هستیم که بر خلاف کلیشههای فرهنگی در کشور ما بپذیرد که زنان انسانهایی با حقوق برابر با مردان هستند. نهادسازی برای پیگیری این اهداف نیز روش قابل قبولی در دنیاست. خود اختصاص دادن یک وزارتخانه به زنان، نشان میدهد که در کشورهای دیگر نیز مشکلاتی در حوزه زنان اضافه بر مشکلات عمومی کشور وجود دارد. همین مساله حکم میکند که نگاه ویژهای به مسائل زنان وجود داشته باشد و دستگاه خاصی هم برای آن شکل بگیرد. ایده وزارت زنان ایده جدیدی نیست، اما بین ایده تا واقعیت راه طولانی است. بهویژه در مورد مسائل زنان در کشور شاهد شکافهایی هستیم که ضرورت ظرفیتسازی و فرهنگسازی را به ما یادآوری میکند.
- این فرهنگسازی را باید از طریق اجرا یا وضع قانون پیاده کرد؟
حتما همین طور است اما صرف اصلاح قوانین به بهبود زنان کمکی نمیکند. من معتقد به نگاه همهجانبهگرا هستم که بر ایجاد تشکیلات و نهادها به همراه اصلاح قوانین تاکید میورزد.
- آیا نباید این دو مورد اصلاح قوانین و ایجاد تشکلات زنان را در وزارت زنان پیگیری کرد؟
نه لزوماً.
- تاکنون کابینه بدون وزارت زنان را تجربه کردهایم و شاهد این بودهایم که نه قانونی به نفع زن بازنگری شده نه به اصلاح این قوانین کمک کرده است. آیا الان به نفعمان نیست وارد بازی در زمین یک وزارتخانه برای زنان بشویم؟
این نکته مهمی است. اگر رئیسجمهور نگاه ویژهای به مسائل زنان داشته باشد، میتوانیم به تحقق این دو بعد امیدوار باشیم. آقای روحانی یک حقوقدان هستند. این اصل میتواند از طریق دستگاههای اجرایی با به جریان انداختن تصمیمگیریهای جنسیتی در برنامهریزیها، در رویههای اجرایی، دستورالعملها و آییننامهها مورد توجه قرار بگیرد. برای همین اگر درسطح مدیران عالی و وزارتخانههای دیگر زنان توانمندی حضور داشته باشند، میتوانند بسیار موثر باشند. حضور این زنان در همین ساختار معاونت زنان ریاستجمهوری هم میتواند کمککننده باشد. عدم ارتقای این ساختار را من مشکل و نقض کننده حقوق زنان نمیدانم. همه این وظایف را نباید به دولت اختصاص داد بلکه برنامههای حوزه زنان را باید با فعالیت در جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی زنان تکمیل کرد. یعنی هم نهادهای تخصصی و صنفی و هم نهادهای مدافع حقوق زنان اگر در یک ارتباط سازنده قرار بگیرند، میتوانند این راهبردها را پیگیری کنند.
- اما معاونت توانایی تعیین بودجه و نظارت بر دیگر وزارتخانهها را ندارد. لذا این طور نیست که صدای زن وزارتخانه بهتر میتواند در سیاست منعکس شود؟
اگر عملکرد هشت سال گذشته را بررسی کنیم، میبینیم مشکل ما نگرش حاکم بر مدیران اجرایی بوده است و در تشکلها و نهادهای مدنی کمتر مشکل داشتهایم. یک دوره از مشارکت اجتماعی زنان به عنوان ماموریت نهاد متولی امور زنان در ریاستجمهوری نام برده میشود. در دورهای دیگر ماموریت این مرکز پرداختن به خانه و خانواده میشود. لذا پس ضمن اینکه ظرفیتهای نهادی و تشکیلاتی مهم است، نگرش مسئولان از اهمیت بیشتری برخوردار است. بخشی از تدوین قوانین به مجلس برمیگردد، اگر ارتباط سازندهای بین معاونت زنان و مجلس وجود داشته باشد، بسیاری از مشکلات حل میشود. ضمن اینکه من مخالفتی هم با ایجاد وزارتخانه ندارم.
- اما در این مدت شاهد رفتارهای تبعیضآمیز برخی نمایندگان مجلس بودیم. با این وضعیت آیا ایجاد وزارتخانه زنان با قدرت وتاثیرگذاری بیشتر مفیدتر از ساختار معاونت زنان نخواهد بود؟
این مشکل با ایجاد وزارتخانه حل نمیشود. قوانین رفع تبعیض اگر قرار باشد به صورت لایحه در دولت تدوین و به مجلس داده شود فرقی نمیکند تنظیم کننده آن وزارت زنان باشد یا معاونت.
- مگر وزارت زنان قدرت و پشتوانه استوارتری ندارد؟
مشکل ما این نیست. نباید دنبال گسترش تشکیلاتی باشیم بلکه باید به کارایی و بهرهوری توجه کنیم. نهادهای زنان باید از ظرفیتهای زنان ماهر و دانشآموخته بیشتر استفاده کنند و این لزوما به معنای وزارتخانه نیست، بلکه به این معناست که باید پیوندهایی را بین بخش دولتی و نهادهای مردمی ایجاد کرد و از این همگامی محصولاتی را به دست آورد که به شکل نظارت بر قوانین و اصلاح قوانین تغییر جهت دهد.
- حالا به عقیده شما بین معاونت و وزارتخانه برای برعهده گرفتن این امور فرقی نیست؟
تصور من این است که شکل نهادی که این امور را برعهده دارد خیلی مهم نیست. روسا، مدیران و استانداران باید دارای این نگرش باشند که در سطوح مختلف به رفع تبعیض از زنان و تامین حقوق آنان حساسیت داشته باشند.
- به گمان شما این نگاه برابری جنسیتی در بین اعضای نهایی کابینه و معاونان آنها وجود خواهد داشت؟
باید منتظر تشکیل کابینه باشیم و ببینیم چه کسانی تصدی امور را خواهند داشت و چه معاونانی را انتخاب خواهند کرد. ضمن اینکه منتظر معجزه هم ننشستیم. به این باور داریم که کلیشههای فرهنگی به سرعت تغییر نمیکند. امیدواریم که آقای روحانی افرادی را انتخاب کنند که به دنبال رفع برخی اشکال تبعیضی علیه زنان باشند.
- با چیده شدن کابینه و تعیین مدیران حالتی را میتوان در نظر گرفت که با وزارت زنان موافق باشید؟ برای مثال اعضای کابینه و عقایدشان را بشناسید و بگویید در شرایط موجود و وزرای برگزیده انتخاب اصلح این است که وزارت زنان تاسیس شود.
وزارت زنان به تنهایی نمیتواند متکفل امور زنان باشد. اگر در ترکیب کابینه وضع غیر قابل قبولی داشته باشیم، بیشک وزارت زنان نیز این مشکل را حل نخواهد کرد. انتظار این است که آقای روحانی همکارانی انتخاب کنند که شعارهایشان را اجرایی کنند. ایشان از منظر یک حقوقدان در جهت تامین حقوق برابر زنان و مردان، باید رفتارهای خود را تنظیم کنند که اولین گام ترکیب کابینهای است که در عین کارآمدی باید رودیکردی مثبت به زنان باشد و وزرای ایشان هراس نداشته باشند زنان شایسته و باکفایت را به عنوان مدیران و معاونان خود انتخاب کنند و از پیشنهاد پستهای عالی به زنان وحشت نداشته باشند. این رویکرد ما را از تشکیل وزارت زنان بی نیاز نمیکند، تصور من این است که ما باید این نگاه مثبت را در دستگاهها نسبت به شرایط برابر جنسیتی ترویج دهیم. ترویج این نگاه مهمتر از تاسیس وزارت زنان است. وزارت زنان ممکن است جداسازی ایجاد کند که مسئولان دیگر وزارتخانهها سهمشان را در حوزه زنان از دوش خود بردارند و به این وزارتخانه ارجاع دهند. باید این خطر را هم در نظر داشته باشیم. اگر کانونی را به اسم زنان ایجاد کنیم، دیگران را از لزوم نگاه برابر مستثنی کردیم.
- برخی از فعالان زنان، مانند خانم شهلا لاهیجی اعتقاد دارند که ما دیگر در دوره افغانستان و پاکستان نیستیم و به جامعه مدنی گذار کردهایم. نظر شما در این باره چیست؟
ما نیازمند گسترش تشکیلاتی نیستیم، از لحاظ نهادسازی و فرهنگسازی مشکل داریم. قرار نیست بدنه دولت مدام گسترش یابد بلکه با سامان دادن نهادهای دولتی نیازهای مختلفش را در داخل نهادهای غیر دولتی تامین میکند. مجموعه پرقدرتی از زنان فعال از ابعاد مختلف میتوانند در کنار دولت حرکت کنند. لذا نیازداریم که نهادهای حکومتی این رویکرد را قبول داشته باشند و شرایط را برای فعالیت نهادهای مدنی فراهم کنند.
- نهادهای زنان در این هشت سال دچار آسیبهایی شدهاند. آیا بهتر نیست که ابتدا تشکلهای زنان از طریق یک وزارتخانه تقویت شوند تا بعد از دولت یازدهم در صورت حذف وزارت زنان این تشکلها پایدار بمانند؟
این دغدغه درستی است. اما این نهادها به دلیل رویکرد حاکم بر دولت پایدار نماندند.
- اما به عقیده من بخشی از آن هم به خاطر نپذیرفته شدن فعالیت زنان در جامعه بود.
قرار نیست این را فوری جامعه بپذیرد. وقتی حضور و فعالیت زنان برای جامعه کارکرد مثبت داشته باشد، میتوانیم انتظار این همراهی را داشته باشیم. اگر عزم و اراده سیاسی در سطح بالا وجود نداشته باشد، وزارت زنان به نهادی صوری و ظاهری تبدیل میشود. افغانستان نمونهای از وزارت زنان دکوری است. امروز زنان اگرچه مشکلات قانونی ندارند اما هنوز درگیر مشکلات فرهنگی هستند. از بالا و پایین باید این تغییر نگرش را ایجاد کرد. اگر وزارت زنان از سوی دولت بال و پر بگیرد شکل مطلوب است اما اگر دولت به حضور زنان اعتماد نداشته باشد همین وزارتخانه به بازوی خانه نشین کردن زنان تبدیل میشود. بنابراین به نظر من بیشتر از نهادها و تشکیلات باید به نگرشها و باورهای حاکم توجه کنیم. اگر آقای روحانی پایبند به وعدههایشان باشند، باید این رویکرد را در کل کشور به جریان بیندازند که زنان هم در پستهای بالای اجرایی حضور داشته باشند، هم به آییننامههای ضد زن بازنگری شود و هم از طریق معاونت به اصلاح این طرحها بپردازد.
- الان در کشور علاوه بر عرف محدودکننده، برخی مصوبههای تبعیضآمیز وجود دارد.آیا نهاد وزارت زنان با این سطح از اعمال نفوذ و تاثیرگذاری بیشتری نخواهد داشت؟
به عقیده من قانون اساسی طبیعتا نیازمند تکمیل و اصلاح است، اما ضد زن نیست. معاونت و مجموعه ظرفیت معاونت زنان باید به جامعه و نهادهای تخصصی و مطالعاتی و سازمانهای غیردولتی وصل شود. بعد برای اصلاح قوانین، معاونت از طریق این اتصالها برای اصلاح قوانین، لوایح لازم را به مجلس تحویل دهد.
- اگر وزارت زنان تشکیل شود نیروهای زنان بهاندازه کافی برای بر عهده گرفتن این وزارتخانه در این چند سال پرورش یافته است؟ در این صورت کمبود نیرو با تفکر برابر جنسیتی ودارای دغدغه زنان برای شما نگرانکننده نیست؟
از جایی که من طرفدار وزارت زنان نیستم این سوال برایم یک مساله ثانویه است اما تصور میکنم در چند دهه اخیر زنان توانمند و مومن به حقوق وتوانمندیهای زنان رشد یافتهاند.
- شما میگویید مخالفت یا موافقت خاصی ندارید اما بیشتر در مخالفت با آن استدلال آوردید.
وزارت زنان کمکی به اصل موضوع دفاع از حقوق انسانی زنان نمیکند.
- دفاعی از ضرورت ایجاد آن نداشتید؟
نه.
- اما از مخالفت با وزارت زنان دفاع کردید.
یعنی میخواهم بگویم تاثیری ندارد. اگر کسی وزارتخانه را تاسیس کند من مخالفت نمیکنم اما در عین حال که ضرورتی ندارد، ضرری هم ندارد. این همه دستگاه عریض و طویل اداری هست، وزارت زنان هم در کنار آن به فعالیت بپردازد. موضوع ما کارآمدی و اثربخشی در جهت بهبود و ارتقای جایگاه زنان است.
نگین باقری – آرمان