ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

معتمدنژاد؛ سنت‌دار نوآور

شهروندان – دکتر هادی خانیکی:
خبر کوتاه بود و جانکاه، دکتر کاظم معتمدنژاد که برای دانش ارتباطات در ایران پدر بود و برای جامعه تشنه اخلاق ما معلم، ظهر روز پنجشنبه 14 آذر، زندگی پربارش را بدورد گفت.

هادی خانیکیمعتمدنژاد «دانشمند» بود و «اندیشمند» و دریایی وسیع و عمیق دانشش، برای هر شناگری، همواره آرام و دور از طوفان بود. در عین حال، در ذهن طوفان برمی‌انگیخت و درد در جام‌شان می‌ریخت، سنت‌داری در دل می‌آموخت و نقادی را در روش و از همه مهم‌تر اخلاق را در عمل.

شاید اصطلاح «فرزانه فروتن» به عنوان یک مفهوم مرکب بهتر بتواند به ترسیم چهره او کمک کند. فرزانگی و فروتنی که هر دو دلنشین‌‌اند، در هم‌آغوشی خود گره‌گشایی حوزه‌های نظری و عملی در جامعه می‌شوند. نه فرزانگی و نه فروتنی به آسانی به دست نمی‌آیند، اما به سادگی در معرض غفلت قرار می‌گیرند. گاه گنج‌های شایگان این زادبوم چون رنج‌های رایگان برده‌اند، از دیدگان کوتاه‌بین و ذهن‌های منفعت‌اندیش به دور می‌مانند.

این «گاه»ها در تاریخ معاصر ما کم نبوده‌اند و نیستند. نام زنده‌یاد دکتر معتمدنژاد به عنوان «پدر علوم ارتباطات ایران» باید در چنین میدانی شنید. او به واقع «دانش ارتباطات» را «پدری» کرده است. درک این پدری خود کاری کارستان است که هم «آگاهی» و هم «آشنایی» می‌خواهد.

آگاهی از «چیستی» گام‌هایی که او در این راه برداشته است یک نیاز است و آشنایی با چگونگی انجام آن یک نیاز دیگر. جهان ارتباطات، چشم‌اندازی به سوی جهان‌های دیگر است، در این جهان شاعرانه:

«قرن‌ کوتاه‌تر از ده سال است/ مرز یک واژه بی‌خاصیت است/ و جهان دهکده‌ای است/ که صدای همه را می شنوی/ همه را می‌بینی/ از پنجره کوچک تصویری از خویش»

دکتر معتمدنژاد، با نواندیشی و نوآوری و در عین حال، با دوری از شتابزدگی و شفیتگی این جهان را در جامعه علمی ما به موقع نشان داد و این نشانه بزرگ «فرزانگی» اوست.

اما آشنایی با «چگونگی» این پدری شاید درس بزرگ‌تر زندگی دکتر معتمدنژاد باشد. اندیشه‌های بزرگ اگر نتوانند در ظرف‌های کوچک نیز برای خود جایی بیابند، تنها در خاطره‌ها می‌مانند. هنر مهم مهندسی تدریجی آرمان‌های بزرگ است. این دشوارترین بخش کار علمی و فرهنگی در سرزمین ماست. کاری که با انجامش «پدری» را برای دکتر معتمدنژاد در ارتباطات ممکن ساخت.

دکتر معتمدنژاد حق پدری را برای علوم ارتباطات در ایران به کمال برآورد و از میان رفت. جای برای کنشگری نبوده است که او در کار نباشد و خواستی برای اقدام نبود که او بر زمین نهاده باشد. او کارهای بزرگ را به موقع سامان می‌داد و همین یعنی اینکه او «گنج شایگان» ما بود. نگذاریم که فروتنی او این گنج را پنهان دارد.

اطلاعات