شکاف بزرگ محیط زیست و شهروندان
شهروندان – محمدرضا فاطمی*:
در کشور ما محیط زیست یعنی سازمان محیطزیست، این در حالیست که مقوله محیطزیست، موضوعی همگانی است که به تمام مردم مربوط میشود. متاسفانه وقتی مشکلی در عرصه محیط زیست کشور بروز میکند، همه تصور میکنند متولی آن سازمان محیط زیست است.
این امر باعث شده شکافی بزرگ بین جامعه و سازمان محیط زیست بهعنوان متولی به وجود آید. این شکاف که ناشی از عدم آگاهی مردم با وظایفی است که در قبال مسائل زیستمحیطی دارند باعث شده مردم در جهت حفظ محیطزیست کوشا نباشند. این تلقی که وقتی نامی از محیطزیست برده میشود همگان سازمان را به یاد میآورند، منجر شده تا مسائل زیستمحیطی در نزد مردم جایگاهی نداشته باشد. تا زمانی که مردم اعتقاد پیدا نکنند که محیطزیست یعنی محیط زندگی ما، نه یک سازمان با این نام، مشکلی در عرصه زیستمحیطی کشور حل نمیشود.
این موضوع باید به مردم آموزش داده شود، مردم باید بدانند که محیط زیست یعنی محل زندگی تکتک موجودات زنده، اگر این کلمه را تغییر میدادیم و جای محیطزیست، کلمهای میگذاشتیم که مردم بیشتر حس میکردند که محل زندگی انسانها نیز مدنظر است شاید بهتر نتیجه میگرفتیم و محیطزیست را بهتر به مردم معرفی میکردیم.
آموزش به توسعه اطلاعات مردم در این زمینه کمک میکند و باعث میشود که شناخت مردم از محیطزیست، نحوه نگهداری و حفاظت از آن بیشتر شود. همچنین آموزش، تاثیر فعالیتهای انسانی بر محیطزیست را مشخص خواهد کرد. البته نباید فراموش کرد که محیطزیست فرارشتهای است و بخشهای مختلف باید برای آشنایی مردم با وظایف زیست محیطیشان همکاری کنند.
متاسفانه در کشور ما، آموزش در این زمینه ضعیف بوده و فعالیت خاصی صورت نگرفته است. مشکل بزرگی که در این خصوص با آن مواجه هستیم این است که خود مسئولان نیز از محیطزیست حفاظت نمیکنند و باید آموزش را از سطوح بالای کشور آغاز کنیم. پس از آن باید واقعیتهای زندگی به مردم گفته شود و افراد را با شرایط زیستمحیطی کشور آشنا کرد، آشنایی مردم با خطراتی که زیستگاهها را تهدید میکند مردم را برای حفاظت و نگهداری از آنها هوشیار خواهد کرد.
برنامهریزان کشور باید به آموزش بهای جدی بدهند، چرا که از آموزش و فرهنگسازی در این عرصه بسیار عقب افتادهایم و در این سالها اقدامی صورت نگرفته است، بر همین اساس سازمان باید امکانات آموزش را ارتقا دهد. مسئولان باید بدانند که اگر امروز، بودجهای را صرف آموزش مسائل زیستمحیطی میکنند، باید این آموزش درازمدت باشد و برای آموزشهای درازمدت هزینه کرد. هزینهای که برای آموزش مسائل زیستمحیطی صرف میشود از هزینه بازسازی زیستگاههای تخریب شده کمتر خواهد بود.
به این ترتیب، آموزش باید گسترده باشد و از راههای مختلف به مردم داده شود. آموزش، میتواند از طریق تلویزیون نیز باشد، اما نصب پوسترهای آموزشی در سطح شهر راهکار بسیار خوبی است. بهطور مثال مردم باید بدانند که با مصرف هر یک برگ دستمال کاغذی، یک شاخه درخت شکسته و دور انداخته شده است، اما چرا چنین آموزشهایی به مردم داده نمیشود جای سوال دارد، جای سوال است که چرا در سطح شهر تابلوهایی زده نمیشود تا نشان دهد که تولد یک برگ دستمال کاغذی به معنای مرگ یک شاخه است. اگر این آموزشها به مردم داده شود، قطعا فشار روی قطع درختان کمتر خواهد شد. بد نیست اشارهای هم داشته باشیم به اینکه
آموزشصحیح از سطح دبستان آغاز شده که میتواند قدم مفید و موثری باشد اما باید این آموزشها همگانی باشد و به سنین مختلف آموزش داده شود.
آموزش وظیفه سازمان است، سازمان باید خلأهای آموزشی چندسال گذشته را پر کند، باید آموزش کامل درخصوص مسائل زیستمحیطی به مردم داده شود. اما نباید فراموش کرد با وجود اینکه آموزش وظیفه سازمان است، اما محیطزیست و آموزش آن کاری فراسازمانی نیاز دارد، باید کمیتهای همگانی تشکیل شود. سازمان به تنهایی نمیتواند کاستیهای ۸سال گذشته را جبران کند، همت فراسازمانی میخواهد و باید تاکید کرد که راهحلها و آموزشها باید بلندمدت و هدفدار باشد. در سازمان محیطزیست، معاونتی وجود دارد که وظیفه حمایت از سازمان های مردم نهاد را نیز برعهده دارد.
در ۱۰سال گذشته که سازمانهای مردم نهاد ایجاد شدهاند، نقش بسیار مهمی در آگاهی مردم بازی کردهاند و کمی از خلأ آموزش و هدایت مردم در حفظ و نگهداری محیطزیست که برعهده سازمان محیطزیست و ارگانهای دولتی است را پر کردهاند.
همچون تلاشهایی که برای جلوگیری از تخریب جنگل ابر توسط این سازمان های مردم نهاد انجام شد و اطلاعرسانی درخصوص وضع دریاچه ارومیه. باید از فعالیتهایی که به آگاهشدن مردم کمک میکند، حمایت کرد و در عین حال باید آموزش همگانی و گسترده را آغاز کرد.
* کارشناس منابع آب و محیط دریا