کاش علما هم اعتراض کنند
شهروندان:
تاریخ ایران بهویژه در دوره معاصر نشان میدهد هر کجا کشور با مسئله، بحران یا مشکلی روبهرو بود، علما دخالت کرده و تلاش کردند تا مسئله را برطرف کنند؛ گاهی با فتوای جهاد، گاهی با تحریم، گاهی هم با خطابه.
از استثنائات که چشم بپوشیم، این رخداد معمولاً زمانی پیش میآمد که حکومت مرکزی توجه چندانی به مسئله پیشآمده نشان نمیداد یا گاهی هم از دستش کاری بر نمیآمد.
در چنین مواقعی علما با تمرکز بر آن مسئله، نخست مردم بیخبر را نسبت به موضوع آگاه میکردند و سپس به شیوههایی همچون فتوا و تحریم تلاش میکردند در نبود عزم و اراده جدی، گره کار را بگشایند. اکنون شرایط مشابهی در حوزه محیط زیست و حقوق حیوانات کشور پیش آمده است. سالهاست که عزم و اراده، یا دستکم توان پیشگیری از نابودی محیط زیست را در مسئولان نمیبینیم. در ادامه توضیح خواهم داد که چرا علما باید در این مورد همچون سایر موارد پیشین، ورود کنند.
۱- علما همیشه نسبت به شرایطی که مایه آسیب رسیدن به امت مسلمان شود، واکنش نشان دادهاند. اکنون برخی از بحرانهای زیست محیطی کشورمان همچون آلودگی هوا دارد بهطور مستقیم جان مردم مسلمان (و غیرمسلمانان در پناه کشور اسلامی) را میگیرد و برخی از بحرانهای دیگر همچون خشکشدن دریاچهها و رودخانهها، تخریب جنگلهایی که حکم تسویهکننده هوا و پیشگیرنده در برابر سیلابها را دارند و آلودگی منابع آبی خبر از کشتاری قریبالوقوع، در قالب مرگهای خاموش بسیاری را نوید میدهد.
۲- رفتار مردم ایران با جانوران در بسیاری موارد مایه نگاه منفی دیگر کشورها به مسلمانان بهطور کل و مردم کشورمان بهطور خاص شده است. انتشار تصاویری از سلاخی کردن جانورانی همچون خرس مادر و تولههایش، در حالی که زنده بودند، وقتی با تبلیغات رسانههای بیگانه همراه شد، خشم و انزجاری را میان مردم دیگر کشورها به وجود آورد. بهویژه زمانی که صدای شکارچیان خرسها را میشنیدیم که در حال پاره کردن شکم تولهخرسها شعار «مرگ بر آمریکا» سر میدادند. این در حالی است که روایات بسیاری داریم که پیامبر اسلام(ص) در ظرفی جداگانه آب میریخت برای سیراب کردن گربهها یا حضرت علی(ع) حدیث مشهوری دارند که حاضر نیست خلافت را به بهای گرفتن پر کاهی از دهان مورچهای بگیرد. همچنین در تاریخ ایران اسلامی؛ شحنهها مواجهیم که از وظایفشان، نظارت بر حسن رفتار صاحبان با حیوانات بارکش بود.
۳- مکروه بودن مشاغلی همچون «قصابی» به این دلیل که آدم را سنگدل میکند، خود شاهدی است بر این نگاه اسلام که با کشتن حیوانات به جز به ضرورت، موافق نیست.
۴- قلع و قمع بسیاری از جانوران وحشی، به بهانههای خرافی صورت میگیرد. اینکه چشم فلان جانور برای پیشگیری از چشمزخم، یا پنجه دیگری برای جذب محبت و مهره مار برای محبوب شدن است، همه در این راستا قرار میگیرد که به صراحت در مخالفت با آموزههای اسلامی است.
۵- نمیتوان مردمی را که پیرو علما بوده و احکام آنان را بر هر دستور و قانونی ارجح میدانند، نادیده گرفت. بنابراین علما تنها کسانی هستند که میتوانند با برجسته کردن بُعد گناه رفتارهای مخرب محیط زیست و حقوق حیوانات، پیروانشان را از اینگونه اعمال برحذر دارند.
۶- متأسفانه بخش قابل توجهی از مسئولان ما برای هر عمل و وظیفهای که بر عهدهشان نهاده شده، به دنبال آیه و روایت مستقیم میگردند. بسیاری از سازمانها به بهانههای واهی اقدام به کشتار حیوانات یا تخریب اراضی جنگلی و ملی میکنند. شاید احکام مراجع بتواند پایانی باشد بر بهانهتراشیهای این دسته.
۷- بسیاری از زمینهای جنگلی، منابع طبیعی و بیابانها حکم انفال را دارند که بدون اذن نائب امام، تصرف در آنها حرام است. برای برطرف شدن این شبهه که ویلاسازیها در مناطق بکر جنگلی (و بدین واسطه تخریب و تصرف زمینهای جنگل) و نیز ساخت دامداریها در زمینهای انفال، با هماهنگیهای لازم بوده، بایسته است علما تصرفهای عدوانیِ این چنینی را تحریم کنند.
نهایتاً آنکه در واپسین روز از هفته منابع طبیعی (که اخبار این هفته نه تنها نشانی از بهبود وضع و عمل به وعدههای پیشین نداشت، بلکه همراه با انتشار تصاویر و خبرهایی درباره کشتار جانوران –بهویژه پلنگ- در اقصی نقاط کشور بود)، بهعنوان یک سکنه استان مازندران که شاهد تخریب و تصرف روزانه ۴۰ هکتار از جنگلهای کشور، کشتار و انقراض گونههای جانوری همچون پلنگ، خرس قهوهای، خرس سیاه، گوزن زرد ایرانی و شوکا هستم و البته نیک میدانم بقیه نقاط این مرزوبوم اسلامی هم وضع بهتری ندارد، از روی استیصال این عریضه را خطاب به علمای اعلام نوشتهام. در سرزمینی که به نام اسلام، مردمانش بی«هوش»اند و مسئولانش خاموش، لاجرم وحوشاش مدهوشاند و خانه بهدوش. حضرات علما! خدا را، خدا را! مسئولان را خواب ربوده و مردمان را خوناب اندوده؛ اینک شمایید و این رسالت مشهوده.
امیر هاشمی مقدم
قانون