دفترچه بیمه در دستان یوز ایرانی و گوزن زرد!
شهروندان:
درست زمانی که «علی کفاشیان» رئیس فدراسیون فوتبال کشور از تهیه پیراهن تیم ملی و طراحی نمادهای یوزپلنگ خبر میدهد، «مسعود حاتمی»، فردی که زمانی یک شکارچی بود و امروز نمایندگی یکی از شرکتهای بیمه را دارد در گفتوگویی از بیمه یوزهای آسیایی و گوزنهای زرد ایرانی سخن می گوید تا یوزهای آسیایی پیش از رسیدن به برزیل هم به یک بازی برد-برد برسند. از سوی دیگر همچنان که حاتمی امیدوار است که بیمه عمر و حوادث یوزها و گوزنهای زرد آغازی بر بیمه سایر گونههای جانوری و حیوانی ارزشمند کشور باشد.
باز هم یک شکارچی، دوستدار محیطزیست شد
مسعود حاتمی پیش از آنکه به دنبال بیمه کردن یوزها و گوزنهای زرد بیفتد شکارچی بود. شکارچی که امروز به یکی از مدافعان سر سخت محیط بانان و گونههای جانوری و گیاهی تبدیل شده است. حاتمی میگوید: «محسن برادر بزرگم در سال ۱۳۲۶ نخستین محیط بان افتخاری بود که برای اولین بار در جنگل گلستان با سه –چهار ژاندارم از حیات وحش آن حفاظت میکرد. من به اتفاق برادرم بیش از نیم قرن است که در فضای زیستی این کشور در میان کوهها و دشتها نفس میکشیم. عشق و علاقه من و برادرم از کودکی به چهار گوشه این کشور ما را مسافران همیشگی این سرزمین کهن قرار داده است. جایی نیست که شبی را در آن بیتوته نکرده باشیم.»
به اعتقاد او سرزمین ایران به دلیل تنوع زیستمحیطی یکی از ارزشمندترین نواحی دنیاست که حفظ و صیانت از این ثروت ملی مستلزم همسویی و عزم و اراده ملی است. حاتمی نشو و نما یافته جلگه «میرزابایلو» است. نقطهای در شمال خراسان در بجنورد که به جنگلهای گلستان میرسد. به گفته او این منطقه تنوع جانوری و گیاهی بینظیری دارد، منطقهای که هم میتوان در آن آهوی دشت را دید و هم قوچ و میشهای تپه ماهورها را. هم میتوان به تماشای کل و بزهای صخرهای نشست و هم گوزن و شوکا را. حاتمی احتمال میدهد چنین تنوعی در هیچ کجای دنیا پیدا نشود.
او همچنین بازنشسته سازمان تأمین اجتمایی است: «یکی از مدیران ارشد سازمان تأمین اجتماعی بودم. بعد از بازنشستگی ۲۰ سالی است که با بیمههای صنعتی کار میکنم و در حال حاضر به عنوان نماینده بیمه مشغول به کار هستم.» وقتی ۲۰ محیطبان نمونه زیستگاههای یوز در سفر خود به گلستان میرسند حاتمی میزبان آنها میشود. پای درد دلهای آنها که مینشیند نخستین جرقه حمایت بیمهدانا از آنها به عنوان کسانی که با دستهای خالی از محیطزیست و گونههای نادر حمایت میکنند در ذهنش زده میشود.
گفتوگوها به جایی میرسد که «هومن جوکار» مدیر پروژه بینالمللی یوزهای آسیایی در نامهای به «بیژن صادق» مدیرعامل بیمه دانا، مسعود حاتمی را به عنوان نماینده پروژه به این بیمه معرفی میکند تا به گفته حاتمی بیمه هم مقدمات بیمه عمر و حوادث یوزها و گوزنهای زرد را شروع کند و هم چتر حمایتی خود را روی سر ۱۲۰ محیطبان یوز و خانوادههای آنها بکشد: «در این بین محیطبانان به عنوان قشری زحمتکش و آسیبپذیر خدمات شایانی را به این سزمین زیبا و کهن نمودهاند که شایسته قدردانی و حمایت از سوی همه آحاد جامعه هستند. من نیز به عنوان فردی کوچک از صنعت بیمه، خواستم دین خود را ادا کنم.»
به گفته او یکی از کارکردهای مهم بیمه، جبران خسارتهایی است که بر مجموعهای وارد میشود: «این مجموعه میتواند در برگیرنده افراد، اشیا، یا مسئولیتهای آن باشد. محیطزیست نیز به نوبه خود چنین حوزههایی را دارد. از یک سو گیاهان و موجودات با ارزش را در خود جا داده و از سوی دیگر انسانهای ارزشمندی برای صیانت از آن زحمت میکشند. در ضمن خود محیطزیست نیز مسئولیتهایی در قبال افراد یا سایر امکانات مربوط به افراد دارد که میتواند به عنوان مجموعهای کامل تحت پوشش بیمه قرار گیرد.»
چند سال پیش از آنکه شرکت بیمه تصمیم بگیرد گوزنهای زرد، یوزهای ایرانی و محیطبان یوز را زیر چتر حمایتی خود ببرد، شرکت سایپا در توافقنامهای پنج سال حمایت از آهوی ایرانی را قبول کرد. پنج سالی که به دلیل خشکسالی آهوان زیادی به مرگ دچار شدند اما هرگز تأثیر حمایتی این شرکت دیده نشد، جز تصویری که از آهو روی لباس تیم فوتبال سایپا رفت. هرچند همین اقدام نمادین هم توجه بسیاری را به این گونه حیوانی جلب کرد اما هرگز آن انتظاری که از سایپا میرفت، دیده نشد. یوزهایی که روزگاری دشتهای ۴۴ کشور آسیایی را در مینوریدند امروز به گروهی بین ۵۰ تا ۷۰ قلاده محدوده شده که تنها در ایران زندگی میکنند.
زیستگاههای یوزها در ایران هماره از سوی پروژهها بهویژه جاده سازیها تهدید میشود. علاوه بر آن همانطور که حاتمی هم میگوید خشکسالی هم چنگ بر گلوی یوزها انداخته است. خشکسالی وقتی که میرسد، سفره سبز گیاهخوارانی چون آهو و جبیرها برچیده میشود. آهوها و جبیرها طعمه غذایی یوزها هستند. به گفته او وقتی خشکسالی آهوها و جبیرها را به مهاجرت میکشاند، یوزها به سمت کل و بزها میروند. کل و بز که پیدا نشود به سمت شکار خرگوشهای وحشی میروند. حاتمی میگوید بیمه زیستگاهها هم در اینجا دیده شدهاست. خشکسالی نقش تعیینکنندهای در این تصمیم داشته است. هرچند خشکسالی تنها قاتل یوزهای ایرانی نیست، جادههایی که از دل زیستگاهها عبور کردهاند بارها باعث مرگ یوزها شدهاند. با این وجود جادهها هرگز مسیرشان را عوض نکردهاند.
حاتمی در پاسخ به این سؤال که آیا فکر میکنید ارائه چنین پوششهایی میتواند جلوی تخریب محیطزیست را بگیرد؟ میگوید: «برخی زیانهای وارده به محیطزیست که محصول قرنها و هزارههای گذشته است را هیچگاه نمیتوان جبران کرد اما بعضی دیگر قابل جبران است. به عنوان مثال شکار و نابودی یوزپلنگ هیچگاه قابل جبران نبوده و هیچ بیمه گری چنین قابلیتی را ندارد. اما زمانی که یوزی کشته میشود خسارت آن از طرف بیمه دانا پرداخت میشود تا خرج زیستگاهها و حافظت از سایر یوزهای باقی مانده شود. بنابراین بیمه در حوزه محیطزیست نقش حمایتی دارد نه جبرانی. به هرحال در چنین حوزههایی افرادی مشغول به کار بودهاند که احتیاج به حمایتهای بیمهها دارند. در اینجاست که نقش وکارکرد بیمه هویدا میشود.»
گوزن زرد رنگ باخت
گوزنهای زرد یکبار تا انقراض کامل رفتند و دوباره برگشتند اما مرگ همچنان به کمین آنها نشسته است. زیستگاه آنها در میان جزیره اشک دریاچه ارومیه، قربانی قهر طبیعت شد تا گوزنهایی که پیش از خشک شدن دریاچه ارومیه با آب محصور شده بودند، راه جزایر دیگر را بگیرند و برای همیشه در باتلاقهای نمکی دریاچه گرفتار آیند یا طعمه شکارچیها شوند. «دز» در خوزستان هم که زیستگاه اصلی گوزنهای زرد ایرانی است با حضور پشه میاز به قتگاه آنها تبدیل شد. این حوادث حمایت مالی از باقی گونهها را ضروری میسازد. آنطور که حاتمی میگوید همچنین برای نخستین بار در ایران قرار است پوششهایی در رابطه با قوت (طمعه غذا) یوزپلنگ و گوزن زرد ارائه شود که او این اقدام صنعت بیمه را تجربه جدیدی میداند و امیدواراست که با اجرای موفقیت آمیز، نتایج آن به سایر وحوش و گونهها تعمیم داده شود.
یادآوری به سب بلاتر
یوزهای ایرانی برای رفتن به جامعه جهانی شاخ غولهای زیادی را در داخل شکستهاند اما آنطور که علی کفاشیان میگوید قانونهای سخت فیفا ورود را برای آنها مشکل کرده است. به گفته کفاشیان بلاتر پس از رسیدن به سوئیس نامهای به فدراسیون فوتبال ایران نوشته و اعلام کرده که ایران میتواند لوگوی مورد نظر را برای فیفا ارسال کند تا در کمیته فیفا بررسی شود و ایران از آن برای طرح روی پیراهن تیم ملی استفاده کند.
بلاتر در نامه خود تأکید میکند که برای یوزپلنگ از طرحی استفاده شود که با آرم تجاری «پوما» اشتباه گرفته نشود. کفاشیان میگوید: «به همین خاطر ما نیز طرحهایی را انتخاب کردیم که بیشتر روی صورت یوزپلنگ و آن اشک سیاهی که روی صورت یوزپلنگ است تأکید دارد.» آنطور که او میگوید طرح به فیفا فرستاده شده و فدراسیون ایران منتظر پاسخ آنها است: «فیفا ضوابط سفت و سختی درباره پیراهن بازیکنان تیم ملی کشورها دارد. در طرح پیراهنی که برای آنها ارسال کردهایم هیچ آرم و علائمی حتی پرچم کشور هم درج نشده. البته تمام کشورها به همین صورت هستند و پس از تصویب طرح پیراهن، کشورها میتوانند آرم و علائم مجاز را روی پیراهنها نصب کنند.»
به اعتقاد کفاشیان اگر طرح ارسالی ایرانیها برای پیراهن تیم ملی قبول نشود هم جای نگرانی نیست و طبق صحبتهایی که با اسپانسر داشتهایم این طرح میتواند روی پیراهنهایی که برای هواداران تولید میشود یا در جاهای دیگر، استفاده شود. البته کفاشیان معتقد است که با توجه به اینکه بلاتر درباره نماد یوزپلنگ تیم ملی ایران دستور ویژه دادهاند جای نگرانی وجود ندارد اما این اقدامات ممکن است کمی طول بکشد چون فیفا ضوابط و مقررات خاص خود را دارد. او در نهایت از علاقهمندان به فوتبال میخواهد که به سایت فیفا بروند و برای درج نماد یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی درخواست کنند. به گفته کفاشیان چنین مسائلی به خودمان بستگی دارد و اینکه چقدر این مسائل را پیگیری میکنیم.
در نهایت یوز ایرانی به رغم نامهربانی و سنگ افکنیهای برنامه «نود» توانسته جای خود را در دل فدراسیون فوتبالیها باز کند تا که جایی کفاشیان میگوید: «علاوه بر فرشهایی که برای هدیه به فیفا و تیم ملی حریف تهیه شده، میتوانیم فرشهایی را هم به صورت جداگانه و با تصویر یوزپلنگ تهیه و به فیفا هدیه کنیم.»
زهراکشوری- ایران