ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
اسدالله امرایی:

ممیزی نام محترمانه سانسور است

شهروندان:
اسدالله امرایی یکی از مترجمین فعال کشور است که حضوری پر رنگ نیز هم در فضای مجازی دارد.

اسدالله امراییامرایی علاوه بر وبلاگ و سایت شخصی خود، در شبکه های اجتماعی فیس بوک و توئیتر هم به بسیار فعال است و علاوه بر طرح دیدگاه های خود درباره مسائل روز فرهنگی، کتاب های جدید و منتخب خود را نیز به علاقه مندان معرفی می کند. وی مترجم کتاب هایی چون کوری، تلخ عین عسل، مردان بدون زنان و داستان های با اجازه است.

این مترجم ، هفته گذشته در صفحه فیس بوک خود مطلب کوتاهی درباره فیلترینگ خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کرد. علی جنتی نیز در پاسخ این مطلب کامنتی درباره مشکل فیلترینگ نوشت که این مطلب بازتاب زیادی در رسانه ها داشت.

به این بهانه خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات ایرنا گفت و گویی درباره شرایط فرهنگی کشور با این نویسنده و مترجم پرکار انجام داده است که در زیر می خوانید:

  • بازار کتاب در سال های گذشته مشکلات زیادی داشته است. کتاب ها با تیراژهای بسیار پایینی منتشر شده و همین تعداد کم هم علاقه ای در مخاطبان برای خرید کتاب ایجاد نمی کند. شما مهمترین مشکلات بازار کتاب را چه می دانید؟

ماجرای وضعیت کتاب ماجرای دیروز و امروز نیست. در فروش و ارائه کتاب عوامل زیادی مانند نویسنده، مترجم، شاعر و ناشر دخیل هستند. رسانه ها هم در این زمینه تاثیر زیادی دارند و کسانی که در رسانه ها چهره شده اند و نویسندگان مطرح، می توانند در معرفی آثار خوب نقش بازی کنند.

در کشورهای دیگر، البته منظورم بورکینا فاسو و عربستان سعودی نیست، نویسنده های بزرگ در مورد آثار اول نویسندگان تازه کار اظهارنظر می کنند و این اظهار نظر پشت جلد کتاب ها هم منتشر می شود. نوشتن در آن کشورها حرفه است و نویسنده هر چه نامدارتر می شود فروش آثارش بالاتر می رود.

یک نمونه خیلی گویا را که همین چند وقت پیش خواندم برای شما نقل می کنم. سه کتاب جدید ایزابل آلنده در جهان ۵۶ میلیون نسخه به فروش رفته است. اگر متوسط قیمت هر کتاب را ۲۰ دلار در نظر بگیرید و سهم مولف هم حتی اگر ۵ درصد باشد، این نویسنده به درآمد کلانی دست یافته است. هر چند این مبلغ با ارقامی که رضا ضراب و بابک زنجانی و ˈماضی مرتضویˈ جا به جا کرده اند قابل مقایسه نیست، اما دست کم پول حلال است. نتیجه شرایط این است که این نویسنده می شود نویسنده مستقل و می نشیند برای دل خودش می نویسد. حرفش از دل برمی آید و بر دل می نشیند. در مورد تیراژ پایین کتاب حق با شماست اما به هر حال شرایط موجود را باید سنجید و بعد انتظار تیراژ بالا داشته باشیم.

  • در این شرایط چه اقدامی باید صورت گیرد تا مشکلات موجود حل شود؟

دولت ها باید دست از سر انتشارات کتاب بردارند و کار را به اتحادیه ناشران واگذار کنند که اتفاقاً از همه طیف های فکری و فرهنگی در آن حضور دارند. البته غیر از اینکه واگذار می کنند مدعی هم نباشند و اگر کتابی باب میلشان نبود یک عده را دم دفتر نشر نفرستند ، اعتراضشان را از راه قانونی در رسانه های خود مطرح کنند نه اینکه مجوز کتاب یا ناشر را باطل کنند.

نویسنده ای مثل نوام چامسکی که استاد یکی از بزرگترین دانشگاه های آمریکاست کائنات دولت متبوع خود را پایین می کشد اما یک نفر به او تو نمی گوید. در بسیاری از موارد همین شخص از مواضع جمهوری اسلامی قاطعانه حمایت کرده است اما نه کرسی تدریسش را گرفته اند، نه بازنشسته اجباری کرده اند و نه به جرم جاسوسی برای جمهوری اسلامی یقه اش را گرفتند.

آدم هایی مثل ژوزه ساراماگو، هرولد پینتر و تونی موریسون به همراه خیلی از نویسنده های دیگر به غزه لشگرکشی کردند و در حمایت از مردم جلو تانک های اسراییلی ایستادند، آن وقت ما اینجا با آثار آنها مشکل داریم. اینجا استادی حرفی بزند که به تریج قبای وزیری بر بخورد باید به ۵۰۰ نفر جواب پس دهد. ظاهرا در عرصه کتاب و بخش علوم انسانی و ادبیات و رمان سخت گیری هایی وجود دارد که در بخش های دیگر نیست.

  • پیشنهاد شما برای بهتر شدن شرایط توزیع و فروش کتاب چیست؟

امکانات تبلیغی زیادی برای ترویج کتابخوانی وجود دارد اما از کدام شان استفاده می کنیم؟ تا به حال در دکور چند فیلم از کتابخانه استفاده کرده ایم؟ صنعت پخش کتاب هم هنوز مانند چهل سال پیش کار می کند. در این شکل پخش سنتی، کتابفروش ابتدا باید کتاب را ببیند و بعد سفارش بدهد که این داد وستد به نوعی دیداری است. در صورتی که برای این کار باید مثلا سایت و مرجعی باشد که همه بتوانند در آنجا کتاب ها را ببینند. البته به تازگی با گسترش اینترنت خیلی از انتشارات و کتابفروشی های ما سایت دارند و از طریق پیامک و ایمیل کتاب هایی که به کتابفروشی شان آمده است را به اطلاع مشتریان شان می رسانند که این مسئله هم می تواند کمک زیادی به بهبود بازار کتاب باشد.

  • ممیزی یکی از مسائل روز حوزه کتاب است ، دیدگاه های مختلفی درباره ضرورت وجودی و شکل اجرای آن مطرح می شود. نظر شما درباره این مسئله چیست؟

سانسور در متن بی اعتمادی برخی دولتمردان به علوم انسانی و ادبیات شکل می گیرد که به نویسنده، مترجم و شاعر به چشم مزاحم نگاه می کنند. این مسئله حتی نسبت به آنهایی که اظهار ارادت می کنند و یک جورهایی مثل خود دولتمردان فکر می کنند نیز وجود دارد. نویسنده، شاعر و مترجم روح حساسی دارد و ممکن است با کمترین تلنگری نظرش عوض شود. دست کم در سال های اخیر این مسئله به تجربه ثابت شده است، کسانی که با دولتمردان در یک خط بودند به راحتی نگاه شان برگشته است. لازم هم نیست اسم ببرم مصداق ها خیلی روشن است.

همین بی اعتمادی است که به سانسور و ممیزی که عبارت محترمانه سانسور محسوب می شود دامن می زند و آدم را یاد اداره دارایی می اندازد. البته عده ای هم که در نویسندگی به جایی نرسیده اند و با همه حمایت های که از آنها شده و کتاب هایشان را تیراژ به تیراژ خریده اند و به کتابخانه فرستاده اند اما باز هم نتوانسته اند جایی میان خوانندگان ادبیات جدی بیابند از سانسور دفاع می کنند، در حالی که هیچ کجای دنیا هیچ نویسنده ای از سانسور دفاع نمی کند. در همه جای دنیا اگر کسی واقعا نویسنده باشد و کتاب بنویسد هیچ اعتقادی به سانسور ندارد.

در کشور ما کسانی که به فکر سر و سامان دادن به اوضاع نشر افتادند ابتدا هدف از اعمال ممیزی را نظارت بر کتاب های گروه سنی کودک و نوجوان اعلام کردند و بعد هم مثل داستان تخته پوست منصوب به حسن صباح ابعاد ممیزی گسترش یافت. اما این مسئله با طبقه بندی سنی قابل حل بود چون قطعاً هیچ آدم عاقلی پیدا نمی شود که مثلا کتاب مادام بواری را به بچه ده ساله بدهد.

از نظر شما بهترین راهکار برای اعمال ممیزی چیست؟

نام فرهنگ گویاست و به طور کلی و در ابعاد جزئی تر آن که ادبیات است نیازی به ممیزی ندارد. ممیزی اسم محترمانه برای امری قبیح به اسم سانسور است و حتی اگر اسم آن را شکلات هم بگذارند از قبح آن نمی کاهد. برخلاف مخاطبان کم سن و سال که در تمام دنیا بر کتاب های آنان نظارت می شود، بزرگسالان نیازی به این مسئله ندارند. به طور حتم انسان بالغی که آنقدر رشید است که وقت خود را به مطالعه بگذراند، با کتاب خواندن منحرف نمی شود. البته به قول ظریفی او از اول منحرف است که به جای تفریحات سالم سراغ کتاب می رود. اغلب عقلای اهل کتاب و نشر با سانسور و اعمال سلیقه مخالف هستند. البته بین بعضی نویسندگان کسانی هستند که سانسور قاتق نان شان است و از آن دفاع می کنند.

  • در سال های گذشته هنگام ارائه کتاب های خود به وزارت ارشاد با چه مشکلاتی روبرو بودید؟

من به عنوان صاحب اثر کتاب را به ناشر می دهم و نمایندگان ناشران به وزارت ارشاد مراجعه می کنند. من فقط یک بار برای حل مشکل یکی از کتاب هایم که در چاپ چهاردهم مشمول عنایت برخی از ممیزان قرارگرفته بود به اداره کتاب مراجعه کردم و موضوع را با رئیس وقت اداره مذکور در میان گذاشتم. آن روز تعطیل اداری بود و نویسندگان و ناشران دیگری هم به این اداره مراجعه کرده بودند. جناب آقای محمد اللهیاری رئیس آن زمان اداره کتاب با شنیدن استدلال بنده قانع شد و برای چاپ دوباره کتاب کمک کرد.

شیوه ای که در سال های گذشته برای ممیزی کتاب اعمال می شد مبتنی بر قانون بود یا سلیقه ممیزان؟

به دلیل اینکه سطح دانش و احاطه ممیزان با هم فرق می کند، ممیزی ها هم سلیقه ای است. البته خودشان نمی گویند ممیز، می گویند کارشناس. قدیم ها به این جور کارشناس ها می گفتند دکتر. سلیقه شخصی این است که بنده کتابی را عرضه کرده ام و پس از شش سال مطلی در اداره کتاب ناشر من موفق به کسب مجوز برای انتشار آن نشده است اما دو ناشر دیگر همان کتاب را با ترجمه های دیگری ارائه کرده اند و جالب است مواردی که از من خواسته اند حذف کنم در آن کتاب ها وجود دارد و بدون مشکل منتشر شده است. اعمال سلیقه این است که مولف کتابی را عرضه کرده و کتابش رد شده اما همان مولف با تغییرعنوان، کتاب را به ناشر دیگری داده و بدون هیچ مانع تراشی مجوز گرفته است. سلیقه های شخصی در این سال ها آسیب زیادی به اهالی کتاب وارد کرد و هزینه های بسیاری را هم بر دوش آنان گذاشت.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو اظهارنظر جداگانه اعلام کرده است که فیس بوک را جزء مصادیق مجرمانه نمی داند و پارازیت هم شیوه مناسبی برای برخورد با ماهواره نیست. با این وجود همچنان فیس بوک فیلتر و ماهواره ممنوع است. به عنوان یکی از اهالی فرهنگ که در فضای مجازی فعال هستید درباره شرایط کنونی فیلترینگ و شیوه فعلی مقابله با ماهواره چه دیدگاهی دارید؟

متاسفانه ما در برخورد با مسائل جدید برخلاف دیدگاه های بزرگانمان، سعی نمی کنیم پدیده ها را بشناسیم. وقتی فکر و اندیشه و روشی در دنیا فراگیر می شود پیدا است که به کشور ما هم وارد می شود. عصرعصر ارتباطات است و نمی توانیم به دور کشور خود حصار کشیم. قبل از ورود این پدیده ها باید به فکر باشیم و راه برخورد و کنار آمدن با آن را بشناسیم. اینکه با قاطعیت پدیده های جدید را رد کنیم راه درستی نیست. متاسفانه برخی از دوستان، فیلترینگ که همان سانسور در عرصه دنیای مجازی است و پارازیت و هجوم ماموران به پشت بام منازل را برای مقابله با اینترنت و ماهواره برگزیده اند و اسم این کار را هم گذاشته اند مبارزه با فساد و تهاجم فرهنگی. اساساً فرهنگ روحیه تهاجمی ندارد. چیزی که تهاجم می کند ضد فرهنگ است نه فرهنگ و مقابله با آن هم راه های مناسبی دارد. باید آگاهی جمعی را بالا ببریم و با افزایش اعتماد به رسانه خودی، رسانه ماهواره ای را انتخاب دوم مردم کنیم.

در حال حاضر بسیاری از سایت های ادبی و دانشگاهی فیلتر هستند. من در صفحه فیس بوک خودم مطلبی نوشته بودم که روی سخنم با وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. وی هم لطف کرد و واکنشی در همدلی نشان داد که خبر این اقدام واکنش گسترده ای در رسانه ها داشت زیرا عالی ترین مقام یک وزارتخانه پاسخ مستقیمی به یکی از اجزای فرهنگ این کشور داده بود.

اگر برخورد حذفی سایر کشورها با مسدود کردن راه ارتباطی خودمان با کشورهای جهان را نمی پسندیم و با بسته شدن کانال های تلویوزیونی مان در یوتل ست دادمان در می آید که آزادی از بین رفت، پس چرا راه های ارتباط دیگران را با پارازیت و جمع آوری دیش های ماهواره ای می بندیم؟

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند / بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

چرا کسانی که مدام اخبار شبکه های ماهواه ای جهان را رصد می کنند و برای پخش در برنامه های صدا و سیما آماده می کنند، منحرف نمی شوند؟ امروز جهان، جهان انتخاب است اگر بیننده برنامه تلویزیونی دروغ بشنود حق دارد برود شبکه دیگری را انتخاب کند. حتی در همین شبکه های ماهواره ای هم وقتی موضع گیری نابجا ببیند واکنش نشان می دهد. نمونه اش برخورد کاربران شبکه های مجازی با خبرنگار شبکه بی بی سی در جریان گفت و گوهای ژنو بود.

  • رئیس جمهوری بارها بر ایجاد فضای باز فرهنگی در کشور تاکید کرده است. این فضای باز فرهنگی چه ثمراتی برای کشور خواهد داشت و برای ایجاد آن چه مقدماتی باید فراهم شود؟

امیدوارم وعده های داده شده را فراموش نکنند. فضای باز فرهنگی در کشور همدلی و وفاق ایجاد می کند.اهل فرهنگ با همه سلایق دوستداران این کشور هستند و باید کار اهل فرهنگ را به خودشان بسپارند. مقررات دست و پاگیر را لغو کنند و سانسور را که توهینی به شعور آدم های فرهیخته کشور است جمع کنند. ممکن است بگویند همه این امور دست دولت نیست، ما هم می پذیریم اما شما آن بخشی را که دست دولت است عجالتاً اجرا کنید، بقیه بخش ها هم خود را با شما هماهنگ می کنند.

بسط و توسعه کتابخانه های عمومی، گسترش فضاهای فرهنگی، معافیت مالیاتی کتابفروشان و ناشران، رعایت عدالت و انصاف در خرید آثار فرهنگی بنابر نیازهای مخاطبان، لغو سانسور در عرصه مطبوعات، برداشتن موانع نشر آثار مولفان و نویسندگان و شاعران، لغو محدودیت و ممنوعیت کار ناشران خوشنام و مظلومی که به شیوه های مختلف دچار خسارت شده اند و حتی در صورت امکان جبران خسارت مالی آنان، برگرداندن مجوز کتاب هایی که قبلاً مجوز نشر گرفته اند و در چاپ های بعد مانع از نشر آنها شده اند از جمله اقداماتی است که می تواند به ایجاد این فضای باز کمک کند.

محمد حسین آجرلو – ایرنا

برچسب‌ها : , ,