ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
انتقال پایتخت گزینه رهایی یا درهم تنیدگی مشکلات

اسباب‌کشی از تهران آری یا نه؟

شهروندان:
آلودگی روزافزون هوای تهران، مشکلات زیرساخت‌های این شهر از قبیل نبود کانال مشترک تأسیسات که بتوان انشعابات آب، برق، گاز و… را به نحوی اصولی از طریق آن انتقال داد، چالش‌های ترافیکی و هزار و یک زخم دیگر را اگر بتوانیم سرپایی و مقطعی چسب زخم بزنیم و درمان‌های جزئی در پیش گیریم می‌رسیم به جراحت‌های گسلی این شهر که از سه طرف در تلاش برای سر باز کردن هستند!

تهرانگسل مشا، شمال تهران و ایوانکی سه گسل بزرگ احاطه‌کننده این شهر دیر زمانی است که خیال فعال شدن و سر باز کردن دارند. به یاد بیاورید که زلزله ۱۸۳۰ میلادی دماوند و شمیرانات در اثر فعال شدن گسل مشا رخ داد. برای تهران با محاسباتی که صورت گرفته هر ۱۵۰ سال دوره بازگشت زلزله با بزرگی ۷ ریشتر در نظر گرفته شده است.

حال ۱۸۰ سال از بزرگترین زلزله قبلی گذشته و اگر چه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و تهران آرام است، اما دلیل نمی‌شود که دست روی دست بگذاریم و هیچ اقدامی در جهت ساماندهی ساخت و ساز و ایمنی در برابر زلزله نداشته باشیم.

هم‌اکنون دو چالش بزرگ پایتخت یکی آلودگی هوا و دیگری خطر وقوع زلزله است. بحث در پیرامون اینکه پایتخت به کجا انتقال داده خواهد شد هر روز داغ‌تر می‌شود. هر کارشناسی بنا به نظر خود در مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهایش نقطه‌ای را برای پایتخت‌شدن پیشنهاد می‌دهد.

کارشناسان علوم زمین معتقدند باید نقطه‌ای مدنظر قرار گیرد که از لحاظ خطر زلزله از احتمالات پایین‌تری نسبت به سایر نقاط کشور برخوردار باشد.

عکاشه‌ استاد زمین شناسی، پیشتر در پاسخ به این پرسش که مگر در ایران نقطه‌ای وجود دارد که احتمال زلزله خیزی‌اش پایین باشد، این طور پاسخ داده بود: «نقاطی در نواحی مرکز ایران داریم که دارای احتمال زلزله‌خیزی پایینی هستند و با در نظر گرفتن سایر پارامترهای لازم شهرسازی و بنا کردن پایتخت می‌توان نقطه‌ای را مدنظر قرار داد.»

با وجود این گروه‌ها و افراد مختلفی هم هستند که موجی از پیشنهادات خود را روی وبلاگ و سایر فضاهای مجازی شخصی خود قرار داده‌اند؛ از پیشنهاد تشکیل پایتخت سیاسی-اداری در هشتگرد، پرند و اسلامشهر گرفته تا انتقال کلی پایتخت به شهرهای دور و نزدیک تهران!!

انتقال پایتخت در مرحله کارشناسی طرح

در حالی که در فضای مجازی هر فردی خطه مورد نظر خود را برای پایتخت قرار گرفتن معرفی می‌کند، سیدمهدی هاشمی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی متعجبانه  می‌گوید: «در مصوبه مجلس اصلا انتقال پایتخت قطعی نشده و تنها این موضوع عنوان شده که بحث در این حوزه نیاز به تحقیقات علمی فراوان دارد. بنابراین تشکیل شورایی با مدیریت کمیسیون عمران برای مطالعه روی جوانب مختلف اجرای این طرح مصوب شده است. طی دو سال آینده این شورا بررسی می‌کند که برای انتقال پایتخت چه اقداماتی لازم است که انجام شود؟ اصلا اجرای این طرح چه میزان بودجه می‌خواهد؟ نهایتا با تأمل روی جوانب مختلف طرح انتقال پایتخت تصمیم‌گیری می‌شود که انتقال، شدنی است یا نه؟

وی در ادامه با طرح این پرسش که آیا شما می‌دانید انتقال پایتختی چون تهران چه میزان هزینه‌بر خواهد بود، ذهن را به سمت موانع انتقال سوق داده و می‌گوید: «این بودجه رقمی نیست که بتوان فی‌الفور مهیایش کرد. ضمنا می‌توان با رقم‌های کمتری شروع به مقاوم‌سازی در ساخت و ساز و اصلاح بافت‌های فرسوده تهران داشت. به فرض محال انتقال پایتخت به شکل تشکیل پایتخت جدید سیاسی اداری صورت گرفت، آن‌وقت تکلیف مردم ساکن در شهر تهران چه می‌شود؟ ما که نمی‌توانیم مردم را در دامن آسیب رها سازیم.»

وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما با تفکیک پایتخت و تشکیل پایتخت جدید سیاسی اداری موافقید، می‌گوید: «بنده با تفکیک‌های اینچنینی نیز موافق نیستم. تنها می‌توان به مرور زمان برخی مراکز اقتصادی، خدماتی، آموزشی و… را اندک اندک از تهران خارج ساخت.»

شهری ۱۲ میلیون نفری روی ۱۳ گسل اصلی!

گسل مشا فشم به طول ۴۰۰ کیلومتر (شاهرود تا آبیک) و عرض بیش از ۱۰ متر، گسل‌ شمال تهران به طول ۷۵ کیلومتر، گسل جنوب ری به طول ۲۰ کیلومتر، گسل شمال ری به طول حدودا ۱۶/۵ کیلومتر، گسل معکوس آهار، گسل امامزاده داود، راندگی پورکان-وردیج، گسل کهریزک به طول بیش از ۴۰ کیلومتر، راندگی نیاوران با طول حدود ۱۳ کیلومتر از سعادت‌آباد تا نیاوران و شمال اقدسیه، گسل محمودی، گسل شبان کوثر در شمال تهرانپارس با طول ۳ کیلومتر، گسل شرق که توانایی قوی‌ترین زلزله را دارد و از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سیدخندان امتداد یافته، گسل ملاصدرا که از خیابان شریعتی تا شهرک غرب امتداد یافته، ونک، میرداماد، سعادت‌آباد و شهرک غرب را ناامن ساخته است که برج میلاد دقیقا در مجاورت این گسل است.

مجموعه بالا ۱۳ گسل خطرناک تهران است که علاوه بر آن گسل‌های فرعی نیز در تهران وجود دارند که از جمله آنها می‌توان گسل‌های نارمک، داودیه، ایوبی، عباس‌آباد، پارک جنگلی شهرداری، باغ فیض، قصر فیروزه و تلویزیون را نام برد.

آیا این لیست بلندبالا خود نمی‌تواند محکم‌ترین دلیل برای تمرکززدایی از پایتخت باشد؟ با این حال طرح انتقال پایتخت چه به صورت کلی- که طرفداران بسیار کمی دارد- و چه به صورت جزئی‌تر- تشکیل پایتخت سیاسی اداری که از طرفداران بیشتری نسبت به طرح انتقال کلی برخوردار است- از سوی شماری از صاحب‌نظران مورد انتقاد قرار گرفته و اساساً این عده اخیر بر این باورند که هر دو طرح بالا شدنی نیست. این گروه منتقدین سؤال تأمل برانگیزی مطرح کرده‌اند: چنانچه پایتخت منتقل شود، قادر خواهیم بود در اندک‌زمانی کل جمعیت تهران را خارج کرده و ویرانی ناشی از زلزله درپی تعدیل ناگهانی جمعیت را کاهش دهیم؟

اگر قرار است تنها مراکز اداری و سیاسی منتقل شوند، این انتقال روی اصل صورت مسئله که تلفات مردمی و ویرانی ناشی از زلزله است، چه تأثیری خواهد گذاشت؟ در یک کلام اگر جمعیت منتقل شود، خطر زلزله رفع می‌شود؟

مهدی زارع، دانشیار پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله و عضو هیئت‌مدیره انجمن ژئوفیزیک ایران با اشاره به این که هم‌اکنون هشت میلیون و ۶۰۰هزار نفر شب‌ها در ۲۰ منطقه مسکونی تهران سکونت دارند و در روز ۴میلیون نفر برای کار وارد تهران می‌شوند، می‌گوید: «هم‌اکنون ۱۲میلیون و ۶۰۰هزار نفر در استان تهران و ۲میلیون و ۵۰۰هزار نفر در البرز ساکن هستند که جمعاً ۱۶میلیون نفر در این دو استان زندگی می‌کنند.ازنظر شرایط پوسته زمین منطقه‌ای که در آن هستیم به‌طور متوسط هر ۲۰۰سال یک لرزه بالای ۷ریشتر را تجربه کرده است و به نظر می‌رسد باتوجه به تراکم جمعیت در مناطق یک، دو، سه، چهار، پنج، هیجده، نوزده، بیست، بیست‌ویک و بیست‌ودو حدود سه میلیون نفر در شمال و جنوب پهنای گسل زندگی می‌کنند و ۲میلیون و ۲۰۰هزار نفر در بافت فرسوده تهران ساکن هستند. در مجموع حدود ۵میلیون و ۲۰۰هزار نفر در تهران در محدوده پهنای گسل زلزله و بافت فرسوده ساکنند.»

این صاحب‌نظر موافق طرح انتقال پایتخت می‌گوید: «به هر جهت باید پذیرفت که ۶۰ درصد جمعیت در معرض زلزله قرار دارند. بنابراین باتوجه به شرایط تهران و وقوع زلزله بالای ۷ ریشتر در این شهر ایجاد پایتخت جدید می‌تواند به کاهش جمعیت و لطمات ناشی از زلزله بینجامد.»

عدم تأمین بودجه انتقال پایتخت تا نسل بعدی!

سیدبهلول حسینی، نماینده مردم میانه و عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی یکی از منتقدین طرح انتقال پایتخت  می‌گوید: «برفرض مراکز اداری و سازمانی تهران را منتقل کردیم، مگر می‌شود کل جمعیت را کوچ داد؟! آیا هدف ما این است که تنها مدیران و مسئولان از خطر زلزله‌ رهایی یابند یا باید فکری به حال مردم داشته باشیم و برای مقابله با صدمات ناشی از زلزله تمهیداتی زیربنایی داشته باشیم؟ موافقین این طرح دائماً می‌گویند: رفت و آمد کم می‌شود! اما من عرض می‌کنم که با یک دهم یا یک بیستم هزینه انتقال پایتخت و صرف آن برای ساماندهی تهران می‌توان نتایج بسیار بهتری به‌دست آورد.»

نماینده مردم میانه در ردیف مخالفین طرح انتقال پایتخت مصرانه براین باور است که مشکل بزرگ شهر تهران قبل از وقوع زلزله، آلودگی هوای این شهر است.

وی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «قیمت سوخت واقعاً پایین است. اگر بشود لیتری ۲هزار تومان تهران فوراً سر و سامان می‌گیرد!»

این منتقد طرح انتقال پایتخت درمورد آمادگی برای خطر وقوع زلزله نیز گزینه ساماندهی تهران باتوجه به شرایط جغرافیایی این شهر را پیشنهاد می‌دهد. وی این سؤال را در انتهای صحبت‌های خود می‌گنجاند: «خیال می‌کنید هزینه انتقال چقدر می‌شود؟ تا فاصله نسل بعدی هم نمی‌توانیم این هزینه را جور کنیم.»

مخروط افکنه تهران مهمان‌پذیر ۱۲میلیون نفری نیست!

ازنظر کارشناسان محیط‌زیست تهران پتانسیل پذیرایی از ۱۲میلیون نفر جمعیت را نداشته و انتقال پایتخت و تمرکززدایی در شرایط فعلی گزینه‌ای لازم الاجراست.

محمد درویش، مدیرکل آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست مهم‌ترین زخم‌های شهر تهران را به‌طور خلاصه اینگونه شرح می‌دهد: «این شهر در یک مخروط افکنه در البرز جنوبی واقع شده که اساساً از لحاظ بوم شناختی تحمل‌ پذیرایی از یک جمعیت ۱۲میلیونی را ندارد.

ما علاوه بر خطر وقوع زلزله درحال حاضر با کمبود منابع آب و نیز هوای پاک دست و پنجه نرم می‌کنیم. زمین‌های جنوب تهران با پدیده نشست روبه‌رو بوده و کمبود آب کاملاً محسوس است. از سوی دیگر چون در بیشتر ایام سال سرعت باد غالباً پایین بوده، آلودگی هوا تشدید شده است. برطبق جدیدترین آمار تهرانی‌ها سالانه ۲۰۰میلیارد دقیقه خود را در ترافیک سپری می‌کنند!»

پیشنهاد درویش برای درمان این زخم‌های کهنه شده، این‌گونه است: «روند تراکم فروشی باید هرچه سریع‌تر متوقف شود. به جای هزینه کردن برای ساخت تونل، آزادراه، بزرگراه و… در گام نخست باید به فکر کنترل جمعیت این شهر بود. گام دوم فراهم آوردن تسهیلات برای افرادی است که خواهان خروج از تهران هستند.»

این کارشناس محیط زیست در پاسخ به این سؤال که آیا نسبت به اجرایی شدن طرح انتقال پایتخت باتوجه به هزینه‌های هنگفت آن امیدوارید، می‌گوید: «ملت ما که توانست با وجود همه تحریم‌ها به تولید کیک زرد دست پیدا کند، مطمئناً با یک عزم ملی از اجرای این طرح هم سربلند بیرون خواهد آمد.

تغییر پایتخت طرحی نیست که تنها قرار است در کشور ما انجام شود. همسایه شرقی‌مان پاکستان با وجود این که به مراتب بودجه‌هایش از کشور ما کمتر بوده، توانست این طرح را اجرا کند. ترکیه و آلمان هم انجامش داده‌اند.

درحال حاضر بیشتر کشورها اعم از توسعه یافته و یا پیشرفته دارای دو یا سه پایتختند. برای مثال پایتخت تجاری، اداری- سیاسی و فرهنگی‌شان مختلف است.»

مرز ۱۰۰هزار میلیارد تومان برای انتقال پایتخت برآورد کرده‌اند. این رقم رقمی نیست که بشود یکشبه آن را فراهم آورد. بسیاری از منتقدین طرح انتقال پایتخت براین باورند که اگر بتوان تنها بخشی از این بودجه را صرف ساماندهی زیرساخت‌های شهر تهران کنیم، مشکلات بهتر حل و فصل خواهد شد.

با این‌حال گروه دیگر معتقدند تا زمانی که ۱۲ میلیون نفر در مخروط افکنه تهران تراکم جمعیتی غیرقابل تصوری را برای پایتخت رقم زده‌اند، نمی‌توان کاری از پیش برد.

پیشنهاد این گروه اخیرتشکیل پایتخت سیاسی- اداری و حتی پایتخت فرهنگی در نقاط مختلف است. هدف آنها این است که ابتدا جمعیت را به مرز ۵ تا ۶میلیون نفر در شهر تهران برسانند و سپس جلوی رشد جمعیتی را بگیرند.

مهدی زارع، عضو هیئت‌مدیره انجمن ژئوفیزیک تهران در مناظره تلویزیونی که به همین بحث انتقال اختصاص داده شده بود، صراحتاً گفت: «در برنامه دراز مدت ۱۰ ساله می‌توان انتظار داشت که زندگی در تهران برای ۵میلیون نفر مناسب‌سازی شود. اگر بتوانیم تهران را در بازه زمانی برای جمعیت ایده‌آل مناسب‌سازی کنیم، آن وقت فرصت کافی برای مقاوم‌سازی در مقابل زلزله را داریم.»

زارع در بخش دیگر صحبت‌هایش بی‌رودربایستی گفت: «تا روزی که این جذابیت اقتصادی و سایر جذابیت‌ها را دارد چنین جمعیتی را خواهد داشت لذا چاره‌ای نداریم و نمی‌توانیم با جمعیت موجود راهی برای پیشگیری از آسیب‌های ناشی از افزایش جمعیت داشته باشیم.»

لازم به توضیح است که سالانه ۱۲۰هزار نفر به جمعیت کلانشهر تهران اضافه می‌شود و این به معنای آن است که تمامی دارایی‌های علمی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… نظام را در یک نقطه متمرکز کرده‌ایم که عقل حکم می‌کند چنانچه تمرکززدایی صورت پذیرد، از لحاظ امنیتی نیز معقول‌تر خواهد بود.

با همه این تفاصیل هنوز قطعیتی در انتقال پایتخت صادر نشده، تنها قرار است شورایی به سرگروهی کمیسیون عمران مجلس تشکیل و طی دو سال آینده روی جوانب امر مطالعه داشته باشند. نتایج علمی که جمع‌آوری شود، قطعیت باید به امضای مقامات بالا و مقام معظم رهبری برسد.

آلودگی منابع زیستی چالش شماره یک تهران

از بحث احتمال خطر زلزله که درآییم، به چاله عظیم آلودگی‌های شهر تهران می‌افتیم! آلودگی از سه منبع حیاتی آب، خاک و هوا چرخه بیوزیستی را در این شهر تهدید می‌کند.

در جدیدترین اخبار منتشره از سوی سازمان بهداشت جهانی خروجی موتورهای دیزلی و برخی از مواد خاص که در آلودگی‌ هوا یافت می‌شوند، به عنوان عوامل سرطان‌زا طبقه‌بندی شده‌اند. هرچند این اخبار دیگر مخاطبین را شگفت‌زده نمی‌کند، اما بار دیگر ضرورت اقداماتی که باید برای مقابله با آلودگی هوا انجام شود را مورد تأکید قرار می‌دهد.

اکثر تحقیقات درباره تبعات سلامتی آلودگی هوا مبتنی بر مواد معدودی است که باید بخشی از مقررات کیفیت هوا باشد. به این معنا که این سطوح در نقاط مختلفی در دنیا اندازه‌گیری می‌شود، بنابراین دانشمندان می‌توانند به دنبال ارتباطی بین حجم آلودگی که مردم در معرض آن قرار گرفته‌اند و این که آیا این حجم آنها را در معرض ابتلا به سرطان قرار می‌دهد یا خیر، باشند. ذرات معلق (pm) یک نوع آلودگی هوا است که بیشترین مطالعه روی آن انجام شده است. از این‌رو مرکز بین‌المللی تحقیقات سرطان سازمان بهداشت جهانی (IARC) اطلاعات کافی برای بررسی ذرات معلق در اختیار دارد و می‌توان نتیجه‌گیری کرد که ذرات معلق یکی از گروه‌هایی است که موجب سرطان می‌شود. دیگر اشکال آلودگی دی‌اکسید نیتروژن، دی‌اکسید سولفور، گاز اوزون و مونواکسید کربن است.

در کلانشهر تهران میزان ذرات معلق (pm) چند برابر حد استاندارد بوده تا آنجا که می‌توان بعضی روزهای تهران را به مثابه روزهای لشکرکشی این ذرات ریز نامرئی تلقی کرد.

با نگاهی به شلوغی روزافزون بخش‌های بیماری‌های خاص بیمارستان‌ها و سیر صعودی مرگ و میر توسط سرطان و نیز هزینه‌هایی که این قبیل بیماری‌ها به بدنه دولت تحمیل می‌کنند، می‌توان به اهمیت مقابله هرچه سریع‌تر با آلودگی هوا و سایر منابع حیاتی در کلانشهر تهران پی برد.

حسن رمضان‌پور، مدیر گروه علوم خاک دانشگاه گیلان در پاسخ به این سؤال که آیا خاک زمین‌های کشاورزی اطراف تهران آلوده‌اند، می‌گوید: «آلودگی این‌طور نیست که تنها در یک منبع حیاتی (آب، خاک و هوا) ایجاد شود و همانجا درجا بزند. هر یک از این منابع آلوده شوند بعد از ورود آلودگی‌شان به چرخه بیوزیستی، آلودگی را منتقل و توزیع خواهند کرد. در تحقیقاتی که صورت گرفته متوجه شده‌اند خاک زمین‌های کشاورزی اطراف تهران که نزدیک به جاده‌ها و دود اگزوز وسایل نقلیه هستند، حاوی مقادیر قابل توجهی کادیم سرب‌اند. کادیم سرب جزو عناصر سنگین طبقه‌بندی می‌شود. این عنصر چنانچه وارد آب شود، آلودگی را پخش خواهدکرد. از طریق چرخه بیوزیستی آلودگی به خورد سبزی‌های‌کاشته شده در این اراضی می‌رود. عناصر سنگین به هر طریقی که وارد ارگانیزم موجود زنده شوند، برای سلامتی دردسرساز خواهند شد. به مرور زمان این سبزی‌های در بدن انسان و یا اگر علوفه‌ای از این اراضی برداشت شده باشد در بدن دام بر غلظت کادیم سرب می‌افزایند. طی سال‌ها وقتی تراکم و غلظت عناصر سنگین در بدن از یک حدی بالاتر رود، سرطان پدیدار خواهدشد.»

این استاد دانشگاه درمورد این که آیا گزینه انتقال پایتخت می‌تواند کمکی به رفع آلودگی‌ها از بدنه تهران داشته باشد، می‌گوید: «من فکر نمی‌کنم که انتقال پایتخت با آن هزینه هنگفتی که به دولت و ملت تحمیل می‌کند، راه حل مناسبی باشد. چراکه اگر بحث تراکم جمعیت، آلودگی و مقاوم‌سازی ساختمان‌ها دلیل اصلی انتقال عنوان شده سؤال اساسی این است که انتقال پایتخت چه کمکی می‌تواند به ریشه‌کنی آلودگی داشته باشد؟ هرجای دیگر هم که پایتخت شود، بیم این می‌رود پس از مدتی به دردهای تهران دچار گردد. به راستی چرا این معضلات را به نقطه دیگری انتقال دهیم؟ راه‌حل اصلی این است که درپی راهکارهایی برای رفع آلودگی هوای تهران باشیم.»

وی در پاسخ به این سؤال که از دید شما راهکارها چه هستند، می‌گوید: «وسایل نقلیه برقی نظیر ترن‌های برقی را گسترش دهیم. با اعمال سفت و سخت طرح‌های ترافیکی عبور و مرور وسایل نقلیه شخصی را محدود سازیم. به ایجاد فضای سبز در بدنه تهران بیش از پیش توجه نشان داده و همت گماریم چراکه فضای سبز می‌تواند بیشتر آلودگی‌های موجود در هوا را جذب و هوای پاک پس بدهد.»

چاره‌ای جز تعدیل جمعیتی پایتخت نداریم!

سید احسن علوی، نماینده مردم سنندج و عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی دلایل محکم خود را برای انتقال پایتخت  این‌گونه بیان می‌کند: «آلودگی، مشکلات تأسیسات زیربنایی و نیز گذر از دوره ۱۵۰ ساله بازگشت زلزله چندین ریشتری به این کلانشهر دلایل محکم انتقال پایتخت هستند.»

وی می‌گوید: «لااقل انتقال سیاسی از پایتخت یک ضرورت غیرقابل انکار است. ما که نباید موضوعی پنهانی داشته باشیم. هر ۱۸۰ سال یک زلزله با بزرگی ۷ ریشتر در این شهر اتفاق افتاده و حالا از زمان بازگشت هم گذشته و زلزله رخ نداده است، این به معنای نادیده گرفتن خطر زلزله نمی‌تواند باشد.

عده‌ای مدام تکرار می‌کنند که اجرا کردن چنین طرحی هزینه بردار است. بله هزینه بردار است، اما اگر بخواهیم در تهران باقی بمانیم و دلخوش مقاوم‌سازی زیرساخت‌ها شویم، باید صراحتا بگویم اساسا این میزان زیرساخت‌های تهران پتانسیل جوابگویی به ۱۲ میلیون نفر را ندارد.»

علوی گله‌مندانه می‌گوید: «جمعیت که به یکباره منتقل نمی‌شود. بالاخره برای تراکم‌زدایی جمعیت، باید گام اول انتقال پایتخت سیاسی-اداری را برداشت. سپس از تراکم مجدد جمعیت جلوگیری کرد.»

نماینده مردم سنندج و عضو کمیسیون عمران مجلس که تشکیل شورای مطالعه روی جوانب مختلف طرح انتقال برعهده این کمیسیون گذاشته شده، شفاف می‌گوید: «آلودگی‌های شدید و هزار و یک مشکل اجتماعی در تهران مسئولان را وادار می‌کند که فکری به حال شهر تهران داشته باشند. این طرح بالاخره باید انجام شود، هرچقدر هم که طول بکشد و هزینه‌بردار باشد. بااین دید که یک دفعه همه تهران را منتقل سازیم، خیر. با این دید که ابتدا پایتخت سیاسی-اداری را تشکیل داده و برای ساختمان‌های اداری مقاوم‌سازی را انجام دهیم.این که نمی‌شود هر روز اداره‌ها و مدارس را به دلیل آلودگی هوا تعطیل کنیم. چنانچه بخواهیم به مقاوم‌سازی و اصلاح زیرساخت‌ها در شرایط فعلی تهران دل‌خوش باشیم، صراحتا بگویم طلا خرج مطلا کردن است!»

از علوی سؤال می‌کنم، آن عده چند میلیونی که در تهران باقی می‌مانند، تکلیفشان چه خواهد شد، وی می‌گوید: «ما کی گفتیم مردم باقیمانده در تهران را به حال خودشان رها کنیم که برخی آقایان قیل و قال به راه انداخته‌اند. به محض تعدیل جمعیتی در تهران فرصت طلایی مقاوم‌سازی را برای ساختمان‌های شهر ایجاد می‌کنیم. آن وقت است که می‌توان نظام مهندسی را که هم‌اکنون قدرت اجرایی چندانی ندارد به صورت سفت و سخت به اجرا درآورد.»

با مطالعات کارشناسی گام برداریم

برخی تحلیل‌گران به دلیل مشخص نبودن میزان کارآمدی طرح انتقال پایتخت در حل چالش‌ها و نیز هزینه هنگفتی که برای آن برآورد شده، این طرح را غیرقابل اجرا دانسته و تنها مزیت عنوان دوباره چنین مباحثی را تلنگری به مسئولان برای ساماندهی زیرساخت‌های این کلانشهر و نیز قرص و محکم گرفتن مقوله مقاوم‌سازی می‌دانند.

محمدجواد کولیوند، عضو هیئت رئیسه کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس می‌گوید: «اصلا بحث انتقال پایتخت مطرح نیست. این طرح هیچ‌گاه به دنبال انتقال پایتخت نبوده است، اما رسانه‌ها و کارشناسان بد برداشت کرده‌اند و انتقال داده‌اند. تنها قرار است شورایی تشکیل شود تا در این مورد مطالعاتی صورت پذیرد. بحث انتقال پایتخت دیپلماتیک و اداری نیز درمرحله آخر مورد بحث قرار می‌گیرد که همه اینها در شورای مربوط بررسی خواهد شد.»

با این حال در بیشتر خبرها تأکید بر انتقال پایتخت سیاسی-اداری موجی از نظرات را برانگیخته تا جایی که زیرپوستی رقابتی برای اعلام نقطه جدید برای تشکیل پایتخت سیاسی- اداری بین کاربران دنیای مجازی درگرفته است.

عده‌ای از همین دست کاربران گزینه‌های دیگری چون صدورگذرنامه تهرانی را پیشنهاد داده‌اند! به این معنا که از ورود مهاجرین جدید جلوگیری شود و تنها کسانی که یک دهه یا بیشتر در تهران ساکن بوده‌اند، تهرانی تلقی شوند.

حال با نگاه کارشناسانه این قبیل طرح‌های پیشنهادی تا چه حد می‌تواند کارساز باشد و چالش‌های تهران را تعدیل بخشد؟ هیچ‌کس جوابی ندارد، مگر این که مطالعه دقیقی انجام شود.

صورت مسئله مشکلات را پاک نکنیم

متأسفانه ما اگر صادقانه نگاه کنیم درخواهیم یافت که چون در اجرای طرح‌ها سفت و سخت برخورد نمی‌کنیم، به نتیجه مطلوب هم نمی‌رسیم.

برای مثال در اجرای طرح زوج و فرد که یک طرح ساده، قابل اجرا و می‌توانست تعدیل بخش وضعیت ترافیکی تهران باشد، چون اجرای سفت و سختی نداشتیم، نتیجه بهینه مطلوب را دریافت نکردیم. تجربه ثابت کرده که نباید سرسری و بدون کار کارشناسی قدم در مسیر اجرا گذاشت. این که تصویب شده در باب انتقال پایتخت کارگروه و شورایی برای مطالعه همه‌جانبه طرح تشکیل شود، باید از جانب انصاف گفت درست‌ترین شیوه در پیش‌گرفته شده منوط به اینکه مطالعات اصولی و دقیق انجام شود.

محمدعلی عبدالله زاده، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس می‌گوید: «رای مجلس به کلیات طرح انتقال پایتخت رای به تشکیل کارگروهی تحت همین نام برای بررسی همه جوانب انجام این تصمیم بزرگ بود. حداقل به دو، سه سال مطالعه دقیق و همه‌جانبه برای انتقال یا عدم انتقال پایتخت نیاز است. شاید پس از انجام مطالعات به این نتیجه برسیم که تهران کماکان پایتخت باقی بماند ولی چالش‌ها، مشکلات زیست‌محیطی، ترافیکی و آلودگی هوا از طریق شیوه‌ها و فناوری‌های جدید برطرف شود.»

در حال حاضر ۸ هزار خودرو آلوده کننده داریم که به صورت سه شیفته کار می‌کنند و بخش عمده آلودگی هوا گردن همین دودزاهاست.

جالب اینجاست که از رقم چندین میلیاردی انتقال پایتخت راحت سخن می‌گوییم، اما حاضر نشده‌ایم رفع جزء به جزء چالش ‌ها را با هزینه‌های به مراتب کمتر با جدیت پیگیری کنیم.

برای مثال از سال ۸۲ به بعد هنوز خودروهای دودزا شماره گذاری شده اند، خیلی از منتقدین طرح انتقال پایتخت به مدیریت شهری نیز انتقاداتی وارد می‌دانند و صراحتا عنوان می‌کنند که اگر به جای افتتاح پروژه‌های عظیم احداث بزرگراه، تونل و… بخشی از بودجه را به تقویت سیستم حمل و نقل شهری اختصاص می‌دادیم و از طرف دیگر جلو خودروهای دودزا و تک سرنشینه را با جدیت می‌گرفتیم شاید امروز بر سر گزینه اسباب کشی از تهران این همه حرف و حدیث‌ها نبود.

این در حالی است که مسئولان شهر تهران دائما در خبر‌ها عنوان کرده‌اند که چنانچه بودجه برسد ،می توانند سیستم حمل و نقل این شهر را تا دو برابر تقویت کنند.

اما آنچه آشکار است چه در صحبت‌های مخالفین و چه در صحبت‌های موافقین تاکید بر تعدیل تراکم جمعیتی تهران یک اصل و نقطه وفاق این دوست. اگرجلو افزایش تراکم جمعیتی را نگیریم، هر ساله دست کم ۱۲۰ هزار نفر به آمار جمعیتی تهران افزوده خواهد شد.

اما واقعیت این است که معضلات شهر تهران تنها به هجوم دیو آلودگی ختم نمی‌شود. مشکلات تامین آب، نشست زمین‌های جنوب شهر، ترافیک که طلای زمان را می‌دزدد، عدم تقویت سیستم حمل و نقل عمومی به قدر نیاز جمعیتی تهران، ساخت و سازهای غیر اصولی و بدون پایبندی به اصول مهندسی، نبود کانال مشترک تاسیسات برای عبور امن انشعابات آب ،برق، گازو تلفن ونیز هدایت اصولی فاضلاب همگی از مشکلات درشت این کلانشهر محسوب می‌شوند.

تنها برای رفع این چالش ‌ها نیازمند تشکیل ده‌ها شورای کارشناسی و اجرای ضرب‌الاجلی هستیم. چه برسد به اینکه بخواهیم کل یا بخشی از تهران را منتقل سازیم.

اگر از جانب انصاف هم نگاه کنیم درمی یابیم که دلایل موافقین طرح انتقال پایتخت نیزبدون پایه علمی بیان نشده است. این یک واقعیت تلخ است که باید پذیرایش باشیم و اکثر کارشناسان اهل فن نیز بر روی آن اتفاق نظر دارند: کاهش تدریجی جمعیت ۱۲ میلیونی تهران جزو ضرورت‌هاست، چرا که مخروط افکنه تهران برای پذیرایی از حد اکثر۵میلیون شهروند خلق شده است. بنابراین هر اقدامی هم که بخواهد برای رفع چالش ‌ها صورت پذیرد، باید بعد از تعدیل جمعیت در این شهر رخ دهد.

در مرحله مطالعاتی شیوه اجرا هستیم

محمد جواد کولیوند نماینده مردم کرج و عضو کمیسیون شورا‌ها و امور داخلی کشور این روز‌ها سخت مشغول پاسخگویی به سوالات خبرنگاران پیرامون طرح انتقال پایتخت است. خوشبختانه تا تماس می‌گیریم خود ایشان سریع می‌رود سر اصل مطلب و توضیحات درباره چگونگی پیگیری این طرح را آغاز می‌کند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا برای انتقال پایتخت رقمی هم محاسبه شده است؟می گوید: «صبر کنید! هنوز در آستانه تشکیل شورای مطالعاتی هستیم. کلیات تصویب شده که قدم اول آن تشکیل شورای مطالعاتی و کنکاش روی جوانب مختلف اجرای طرح است. حال باید منتظر استخراج جزییات طرح از دل این شورا باشیم.»

وی ادامه می‌دهد: «مصوبه‌ای در چهار ماده به این شورا ابلاغ شده است: ماده یک: رئیس شورا باید رئیس جمهور باشد و دبیر شورا وزیر کشور خواهد بود.

ماده دو: اعضای شورا متشکل از۱۴ دستگاه دولتی‌اند ،برای مثال نماینده پدافند غیر عامل،شهرداری تهران، دو نماینده از مجلس و نماینده نیروهای مسلح و انتظامی این گروه را تشکیل می‌دهند.

ماده سه: باید بحث شود که ساماندهی تهران به چه صورت انجام شود؟ آیا تنها انتقال پایتخت سیاسی – اداری صورت گیرد و یا همراه آن بخش‌های دیگری از شهر تهران را نیزمنتقل سازیم؟ شاید در این کنکاش آقایان به این نتیجه برسند که تنها انتقال پایتخت سیاسی – اداری کفایت می‌کند وضرورتی ندارد تهران جابه جا شود. شاید هم سمت و سوی تصمیم گیری ‌ها به این سمت باشد که همراه انتقال پایتخت سیاسی – اداری بخش‌های دیگر شهر تهران نیز منتقل شود.

بنابراین هنوز یک ریال هم برای انتقال تهران هزینه‌ای برآورد نکرده‌اند. خود تشکیل شورا هم هزینه ندارد. ماده ۴: درباره بحث‌های کارشناسی اجرای طرح دو سال به دولت فرصت داده شده است.»

وی خطاب به مخالفین طرح بیشتر تاکید بر ماندن در تهران و ساماندهی زیر ساخت‌های این شهر دارند، می‌گوید:«آقایان مخالف هنوز خود دچار تنگی نفس یا بیماری قلب نشده‌اند که بتوانند درک کنند بیماران در این شهر چه لطماتی را متحمل می‌شوند و تا چه حد شرایط زیست از لحاظ آلودگی هوا دشوار شده است.به هرجهت طی سه دهه تهران به شرایط فعلی دچارشده و ما باید کلید ساماندهی را از یک جایی می‌زدیم. ضمنا متصور نباشند که قادر خواهیم بود یک شبه ره صد ساله را طی کنیم و همه معضلات حل شوند به تدریج کار‌ها به پیش خواهد رفت.»

وی در مورد سایر طرح‌های پیشنهادی از سوی کارشناسان مختلف توضیح می‌دهد: «هر گروهی یک شکل از جابه‌جایی را پیشنهاد می‌دهند مثلا بعضی ‌ها معتقد به ایجاد شهر دانشگاهی، پایتخت سیاسی – اداری، پایتخت اقتصادی – تجاری و پایتخت فرهنگی‌اند. همین که این طرح‌ها در شورای مذکور مورد بررسی قرار گرفته و بهترین شیوه اجرا که استخراج شد، لازم است در شورای نگهبان تایید وتصویب نهایی این طرح به امضای مقامات بالاتر کشور برسد.»

ارباب رجوع سازمان کشتیرانی در تهران؟!

مینو اصلانی رئیس سازمان بسیج جامعه زنان در جرگه موافقین تشکیل پایتخت سیاسی-اداری می‌گوید:«تقریبا یک بحثی در دنیا هست که به خاطر تمرکز زدایی تغییراتی را در مجموعه پایتخت ‌ها ایجاد می‌کنند.به عنوان مثال بخش اقتصادی را یک جا و بخش سیاسی را درنقطه‌ای دیگر تمرکز می‌دهند.حتی سازمان ‌ها و ادارات فعال در حوزه اجتماعی – فرهنگی را در نقاط مختلف تقسیم می‌کنند. چرا که تجمع تمامی این بخش‌های اداری و سازمانی در یک نقطه قاعدتا تراکم ودرهم پیچیده شدن و گره خوردن بسیاری از مسائل را در پی خواهد داشت که مشکلات مضاعفی را برای ساکنان آن محدوده ایجاد می‌کند.ازاین رو در تمام دنیا این حرکت معمول است که تفکیکی را بین فعالیت‌های پایتخت انجام می‌دهند تا مسئولین راحت تربتوانند موضوعات مربوط به آن پایتخت را رصد کرده و برایش تصمیم گیری کنند.

البته این طبیعی است که کل تهران را به عنوان پایتخت نمی‌توان انتقال داد، چرا که از بعد زمانی و هزینه مالی انتقال کلیه زیرساخت‌ها به شهردیگرمقرون به صرفه نیست. اما می‌شود بخشی از ادارات را منتقل کرد. مثلا یکی از شهر‌ها را قطب اقتصادی و یا شهر دیگری را قطب فرهنگی قرار داد.»

وی ادامه می‌دهد:«باید در نظر گرفت انتقال پایتخت به این معنا نیست که بخواهند عناصر اداری و یا سازمانی تشکیل دهنده پایتخت یک کشور را ازهم منفک سازند، بلکه این کارایجاد کننده فرصتی است که بتوان در آن به ابعاد مختلف مشکلات شهرتهران فکروبرای ساماندهی بیشتر تصمیم گیری کرد.»

اصلانی ضمن انتقاد از تمرکز کلیه سازمان ‌ها در تهران گله مندانه می‌گوید:«برای مثال چه لزومی دارد سازمان کشتیرانی بخش اداری‌اش در تهران باشد؟ این موضوع قابل پیگیری و برنامه‌ریزی است.یا چه لزومی دارد بندرهای آزاد به عنوان یکی از قطب‌های اقتصادی کشور، بخش اعظمی از مسائل اداری و مدیریتی اش در تهران متمرکز باشد؟»

وی ادامه می‌دهد: «یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های تهران تمرکز بیش از حد موضوعات متفاوت در این شهر است که باعث گره خوردن مشکلات مردم، آلودگی هوا، دور شدن مردم از طبیعت، فشارهای روانی بر اعصاب و… شده که می‌توان صراحتاً عنوان کرد این معضلات علاوه بر ایجاد بیماری‌های جسمی دربین شهروندان درنوع ارتباط گیری و سبک زندگی مردم تأثیر بسیار منفی گذاشته اند. برای مثال همین آلودگی ‌ها و ازدحام وسایل نقلیه و کمبود ۱۰ درصدی سرانه فضای تردد شهری برای هر فرد در تهران، باعث پرخاشگری و کم شدن ارتباطات قوم و خویشی شده است. به طوری که گا‌ها می‌توان شاهد این بود که مسائلی چون ایثار و همدلی را هم تحت تأثیر قرار داده است. حجم ترافیک در تهران به حدی است که مسافر درون شهری به جای اینکه حداقل زمان را برای رسیدن به مقصد پیش‌بینی کند از حداکثر ممکن هم بیشتر وقت می‌گذارد و این می‌تواند حتی بر فرصت مطالعه و زمان دید و بازدید خانوادگی تأثیرگذار باشد.»

وی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «در نظر داشته باشید استاندارد بهره‌مندی هر فرد از فضای سبز وتردد باید ۲۵ مترمربع باشد که در تهران۱۳مترمربع است. انتقال برخی از ادارات وشرکت ‌ها به نقاط دیگر به عنوان پایتخت‌های اقتصادی،سیاسی ویا فرهنگی می‌تواند به گسترش و بیشترشدن فضای تردد شهری مردم تهران کمک کند.

از طرفی بافت و زیرساخت‌های شهر تهران چون مسیر تردد،منازل مسکونی، فضای سبز، امکانات درمانی و بیمارستانی …. برای چنین پایتخت عظیمی در نظر گرفته نشده است در حالی که بنابر رشد این شهر دائما شاهد گسترش غیر علمی و به دور از اصول شهرسازی در آن هستیم و این موارد برای مردم تهران مشکل زا شده است.»

اصلانی نظر خود را درمورد گزینه روزی میز انتقال پایتخت و میزان تاثیرش درحل چالش ‌ها اینگونه بیان می‌کند:« تغییر پایتخت قطعا زمان‌بر است از این رومی توان گفت ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌ها و مسئولین هر چقدر بیشتر شود، می‌تواند در رفع مشکلات مردم تهران موثر باشد. بنابراین همین عدم هماهنگی بین مسئولین و برخوردهای سلیقه‌ای باعث شده است برخی کارشناسان به فرافکنی‌هایی درمورد طرح انتقال پایتخت روی بیاورند.»

مشکلات تهران را جزء به جزء حل و فصل کنیم

اما مصطفی خوشنویس، حامی طبیعت و کارشناس مسائل زیست محیطی رفتار نادرست شهروندی و نبود فرهنگ‌سازی در باب دلسوزی برای محیط زیست در بین شهروندان را بزرگترین مشکل تهران عنوان کرده و  می‌گوید: «در مورد طرح انتقال پایتخت اولین سوالی که به ذهن شنونده می‌رسد این است که چه بخشی از حجم عظیم مدیریتی تهران قرار است منتقل شود؟! سوال بعدی این است که آیا گزینه انتقال پایتخت گزینه سرایت مشکلات از نقطه‌ای به نقطه دیگر نخواهد بود؟ این قبیل بیم ‌ها هم همراه با امید ثمر بخشی این طرح در اذهان عمومی وجود دارد که باید پاسخ داده شود.ضمن اینکه من بزرگ ترین مشکل این شهر را عدم فرهنگ سازی در بین شهروندان برای حفظ محیط زیست شهری می‌دانم.بنده هم یکی از این شهروندان هستم که هر روز خودرو تک سرنشین خود را روانه خیابان‌های پایتخت کرده و به بار ترافیکی و آلودگی هوای این شهرمی‌افزایم. ما باید سبک زندگی شهروندی خود را تحت لوای فرهنگ‌سازی اصولی تغییر داده و از آن طرف بودجه‌ها را صرف مقوله فرهنگ ساز ی و گسترش سیستم حمل و نقل عمومی سازیم.»

وی درباره گزینه‌های احتمالی برای پایتخت سیاسی- اداری واقع شدن، می‌گوید: «شهرهای صنعتی چون اصفهان که خودشان هم اکنون با مشکل آلودگی هوا دست و پنجه نرم می‌کنند، مسلما از لیست گزینه‌های احتمالی حذف می‌شوند. در مورد گزینه سمنان هم که شهر کوچکی محسوب می‌شود بیم این وجود دارد که با انتقال پایتخت سیاسی- اداری هر روز بزرگ و بزرگ تر شده ودر اندک مدتی دچار همان گرفتاری‌های تهران شود. بنابراین سه گزینه دیگر را می‌توانیم جایگزین کنیم: سیستم حمل و نقل عمومی را گسترش داده و فرهنگ استفاده از آن را ترویج دهیم. کارشناسی کنیم که در چه مسیری برای بهبود شرایط تهران سرمایه گذاری داشته باشیم ثمربخش‌تر است و ضمنا زیربنایی کار کنیم.»

خوشنویس که خود همواره در سفر و جاده است گله‌مندانه می‌گوید: «هر روز در جاده اتوبوس‌ها، کامیون‌ها، و نیز در خیابان‌های تهران خودروهای دودزا را می‌بینم که به قلبم آتش می‌زنند. ما هنوز نتوانسته‌ایم به مسئله قابل حل رسیدگی به وضع خودروهای دودزا سر و سامان دهیم و از ترددشان جلوگیری به عمل آوریم چه برسد به این که بخواهیم در اندک زمان کوتاهی با انتقال پایتخت تمامی مشکلات را رفع و رجوع کنیم.»

سرنوشت تهران در دست شورای مطالعاتی طرح جابه‌جایی

الان در کلانشهر تهران ممکن است بودجه اختصاص یافته به یک منطقه چندین برابر بودجه یک شهرستان کوچک باشد. با این حال هر کسی که از دور می‌نگرد خیال می‌کند تهران مدینه فاضله است، در حالی که تنها ساکنین دائمی این کلانشهر که هر روز ریه هایشان را به دود می‌سپارند و چندین ساعت از عمر گرانبهایشان را به ماندن پشت ترافیک می‌گذرانند، اهمیت ساماندهی ضرب العجلی به هر شکل ممکن درشهرشان را درک می‌کنند.

چرا با خودمان صادق نباشیم؟ آیا جمعیت ۱۲ میلیونی در این مخروط افکنه فرصت زیست سالم را خواهد یافت؟ دراینکه ساماندهی زیر ساخت‌های کلانشهر تهران انکار ناپذیر است،هیچ شکی نیست. پس باید از مسئولان شورای مطالعه تقاضا کرد در مورد طرح انتقال و ساماندهی به درستی بیندیشند چرا که هم پای سرنوشت یک جمعیت ۱۲ میلیونی به میان است و هم اینکه گزینه انتقال نباید گزینه در رویی برای شانه خالی کردن از زیر ساماندهی زیرساخت‌های شهر تهران باشد. جمعیت باقی مانده در تهران که بخش کثیری از این جمعیت ۱۲ میلیونی‌اند اولین حقشان این است که در خانه‌های مقاوم سازی شده بیارامند.

گالیا توانگر

کیهان