ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
به بهانه تصویب کلیات طرح انتقال پایتخت در مجلس شورای اسلامی

تاریخچه انتقال پایتخت‌ها درجهان

شهروندان:
قصه انتقال و تعیین پایتخت جدید، قصه و حکایت امروز ما ایرانیان نیست و تمام سلسله‌های پادشاهی و حکومتی که در این مرز و بوم روی کار آمده‌اند، انتقال به پایتخت جدید و تعیین یک شهر و دیار برای برقراری حکومت از نخستین دغدغه‌هایشان بوده است و به این خاطر است که وقتی وقایع هر حکومت و سلسله را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم نخستین موضوع آنها پس از استقرارشان و به دست گرفتن امور، تعیین یا انتقال پایتخت بوده است.

تهرانبه طور مثال عیلامیان نقاطی چون آوان، ایذه و شوش را به عنوان پایتخت انتخاب کردند. مادها به هگمتانه (همدان امروزی) رفتند و هخامنشیان بعد از هگمتانه، شوش، تخت جمشید و پاسارگاد فارس را پایتخت خود اعلام کردند و اشکانیان شهرهایی چون صد دروازه، ایذه و تیسفون را مرکز حکومت خود دیدند.

بعد از آن ساسانیان شهرهای نیشابور، تیسفون، شوشتر، کرمانشاه و کازرون، سلسله طاهریان شهرهای مرو و نیشابور، صفاریان شهر زرنج، علویان شهر آمل، سامانیان شهر بخارا، زیاریان شهر گرگان،‌ آل بویه یا «بوییان» شیراز، غزنویان شهرهای غزنین و لاهور (در پاکستان امروزی)، سلجوقیان شهرهای نیشابور، مرو، اصفهان، کرمان و همدان و حکومت اتابکان آذربایجان شهر تبریز، اتابکان فارس شهر شیراز، اتابکان لر شهرهای ایذه و خرم‌آباد و سلسله قراختانیان شهر کرمان را به عنوان پایتخت انتخاب کردند. این تغییرات پی در پی پایتخت به همین جا ختم نشد و پس از روی کار آمدن خوارزمشاهیان، منطقه گرگانج، سلسله ایلخانیان شهرهای مراغه، سلطانیه و تبریز، مظفریان یزد و کرمان، سربداران شهر سبزوار، جلایریان شهرهای تبریز و بغداد (که آن روزها بخشی از ایران بود)، تیموریان شهرهای سمرقند و هرات، اسماعیلیه شهرهای قزوین و الموت، آق قویونلوها تبریز، صفویان شهرهای تبریز، قزوین و اصفهان، افشاریان شهر توس (مشهد)، زندیان شهرهای شیراز و کرمان را پایتخت‌های خود قرار دادند و حتی قاجارها وقتی حکومت را به دست گرفتند، نخست در ساری مستقر شدند و بعد از آن بود که تهران را به عنوان پایتخت خود برگزیدند.

موضوع تغییر پایتخت، صرفاً به حکومت های ایران محدود نبوده است و در بسیاری از کشورهای جهان نیز تغییر پایتخت بویژه ظرف ۳۰۰-۲۰۰ سال اخیر رخ داده است. به طور مثال از سال ۱۷۶۳ تا ۱۹۶۰ یعنی به مدت ۱۹۷ سال پایتخت کشور برزیل شهر «ریودوژانیرو» بود ولی در سال ۱۹۵۶ دولت وقت برزیل تصمیم گرفت یک شهر جدید به نام «برازیلیا» بسازد و پایتخت این کشور را به آنجا منتقل کند.

در آن روزگار رئیس جمهوری برزیل، «یوسلینو کوبیج» دستور داد که براساس قانون مصوب مجلس برزیل، پایتخت به مکان دیگری به جز ریودوژانیرو منتقل شود و بر این اساس یکی از مهندسان و طراحان مشهور کشور برزیل در ۲۰۰ سال پیش شخصی بود به نام «لوسیو کوستا» که مسئولیت طراحی پایتخت جدید را به عهده گرفت و ساخت آن از سال ۱۹۵۶ تا ۲۱ آوریل سال ۱۹۶۰ میلادی طول کشید و در چنین روزی «برازیلیا» رسماً افتتاح شد و جای پایتخت قبلی برزیل را گرفت.

 قصه کراچی

پاکستان نیز پس از به دست آوردن استقلال سیاسی خود، نخست به فکر انتخاب پایتخت مناسبی برای امور اقتصادی بود، پایتختی که مرکزیت سیاسی و اقتصادی داشته باشد. به این دلیل نخست شهر کراچی برای پایتخت انتخاب شد ولی مطالعات اولیه نشان داد که کراچی مکان مناسبی برای باقی ماندن به عنوان پایتخت نیست و کارشناسان پاکستانی به فکر شهری در محور جاده ابریشم افتادند و به این دلیل اسلام‌آباد را که در حومه راولپندی بود، برای انتقال پایتخت انتخاب کردند و برنامه‌ریزی برای انتقال پایتخت از کراچی به اسلام‌آباد از سال ۱۹۵۹ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۹۶۳ میلادی به طول انجامید و البته در سال ۱۹۶۱ میلادی وارد مرحله اجرایی شده بود و به سفارش محمدعلی جناح بیشتر ادارات و سازمان‌های دولتی از کراچی به اسلام‌آباد انتقال یافت و ۵۰ سال پیش در چنین روزهایی بود که رسماً اسلام‌آباد پایتخت پاکستانی‌ها شد.

 کانبرا- استرالیا

اگرچه نام شهرهای سیدنی و ملبورن در کشور ایتالیا شهرت بیشتری در جهان دارد و بسیاری از مردم تصور می‌کنند یکی از این دو شهر، پایتخت استرالیا است اما این طور نیست و حدود ۱۰۶ سال پیش شهر «کانبرا» توسط دولت وقت استرالیا به عنوان پایتخت انتخاب شد. شهری که حدود ۳۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و بزرگ‌ترین شهر غیر‌بندری استرالیا به شمار می‌آید و در ۳۰۰ کیلومتری جنوب غربی سیدنی و ۶۵۰ کیلومتری شمال شرقی ملبورن واقع شده است به این خاطر در توافقی که میان مقام‌های ارشد و شهرداران ملبورن و سیدنی در ۱۹۰۸ میلادی صورت گرفت، پایتخت استرالیا به «کانبرا» منتقل شد، شهری که از قبل و با طراحی ویژه‌ای برای پایتخت شدن ساخته شده بود و امروزه پارلمان، دادگاه عالی و بسیاری از ادارات دولتی استرالیا در همین شهر قرار دارد، شهری که امروزه مورد علاقه گردشگران خارجی نیز هست.

ساخت این شهر با هدفی از پیش تعیین شده، در میان طراحان و معماران بزرگ جهان به مسابقه گذاشته شد و سرانجام یک طراح – معمار اهل شیکاگوی امریکا به نام «والتر بورلی گریفن» برنده این مسابقه شد و عملیات ساخت پایتخت جدید استرالیا را در سال ۱۹۱۳ شروع شد.

 قصه «اوتاوا»ی کانادا

انتخاب شدن «اوتاوا» به عنوان پایتخت کانادا نیز قصه‌ای شنیدنی و خواندنی دارد. پیش از «اوتاوا» شهری به نام کینگستون در نقطه مرزی میان امریکا پایتخت بود و کانادایی‌ها پس از به دست آوردن استقلال نسبی سیاسی و اقتصادی خود به این فکر افتادند که پایتخت کشور کانادا را از نقطه مرزی به نقطه‌ای در مرکز کشور منتقل کنند، در حالی که بسیاری از کارشناسان، طراحان و معماران خارجی و داخلی اصرار داشتند که شهرهایی چون «مونترال» و «تورنتو» به عنوان پایتخت انتخاب شوند، دولت و پارلمان کانادا نپذیرفتند و در نتیجه «اوتاوا» در ۳۱ دسامبر سال ۱۸۵۷ میلادی به عنوان پایتخت کانادا برگزیده شد، شهری که به همراه منطقه زیبا و اقتصادی «گاتینو» در ایالت «کبک» کانادا واقع شده است و پس از جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی، مهاجرت اروپایی‌ها به این نقطه – با تشویق دولت – آغاز شد و جمعیت آن به سرعت رشد کرد، البته یک ارتشی مبتکر و خلاق به نام «سرهنگ جان بای» در سال ۱۸۲۳ فکر مبتکرانه ساخت کانال «ریدو» و هدایت آن را به سمت این منطقه اجرایی کرد و به این ترتیب منطقه‌ای به نام «بایتون» به وجود آمد و ساخت کانال مشهور «ریدو» به اهمیت تجاری این منطقه افزود و در سال ۱۸۵۵ (یعنی دو سال پیش از پایتخت شدن) به «اوتاوا» تغییر نام داد و سپس پایتخت کانادا شد.

ماجرای برلین

بسیاری از ما شاید قصه تغییرات پایتخت‌ها را در آلمان، قبل و بعد از جنگ به یاد بیاوریم. «برلین» که امروز پایتخت آلمان است، پیش از جنگ و تقسیم شدن به آلمان شرقی و غربی پایتخت آلمان متحد آن روزها بود و بعد از فروپاشی دیوار برلین در نهم نوامبر ۱۹۸۹ دوباره جایگاه سابق خود را به دست آورد و به آسانی دوباره تبدیل به پایتخت آلمان شد، گرچه «بن» هنوز یکی از شهرهای بزرگ و خاطره‌انگیز و دارای مرکزیت در آلمان است.

 تهران در قاجاریه

انتقال تهران قصه امروز مسئولان و مردم نیست و تمایل و زمزمه تغییر پایتخت از اواخر دوران قاجار نیز در محافل و مجالس و دربار و مجلس شنیده می‌شد و به رغم این‌که قاجارها دلبستگی شدیدی به تهران داشته‌اند، اما برخی از آنان تمایل داشته‌اند که ملک ری، شهرری یا شاه‌عبدالعظیم مقر حکومت‌شان شود و ناصرالدین‌شاه پیش از ترور شدنش در بخشی از خاطراتش هنگام بازگشت از زیارت حضرت عبدالعظیم الحسنی‌(ع) از سفر و تردد با کالسکه میان کاخ گلستان تا شهرری اظهار خستگی کرده و گفته است: «ای کاش همان‌جا می‌ماندیم و امور مملکت را از همانجا رصد می‌کردیم.»

در آن روز البته از روی گسل بودن و زلزله‌خیز بودن تهران صحبتی به میان نمی‌آمد، اما رضاشاه نیز تمایل چندانی به باقی ماندن پایتخت در تهران نداشته است و هر بار که از کاخ خود واقع در شمال تهران به مرکز تهران آن روزگار و مجلس می‌آمد و می‌رفت دچار کسالت و خستگی می‌شد و اطرافیان وی برای در امان ماندن از فحاشی‌ها و زخم زبان هایش کمتر دور و برش ظاهر می‌شدند و می‌دانستند که او از مسیر طولانی میان قصر و تهران دلخور و ناراضی است و دنبال راه چاره‌ای می‌گشت که بتواند پایتخت را تغییر دهد و هر بار هم زیر لب به باعث و بانی پایتخت شدن تهران بویژه آغامحمدخان قاجار بدو بیراه می‌گفت.

تهران باستان!

نوشته‌ها و نقطه‌نظراتی که از بسیاری کارشناسان و تهران‌شناسان ارائه می‌شود چنین می‌نماید که تهران در حدود دو قرن پیش شامل چند روستای به هم پیوسته در دامنه کوه‌های شمیرانات بوده است اما اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد نقاط خوش آب و هوا و مسکونی این آبادی اواخر عصر ساسانی و کمی پیش از اسلام شناسایی شد و بتدریج به ساکنان و خانه‌هایش افزوده شده است، تا جایی که اواخر قرن دوم هجری اعتبار این آبادی آنقدر زیاد شد که از میان آن فرزندی طالع‌دار پا به دنیا گذاشت، فرزندی که بعدها آوازه دستمزدش موجب شد به سال ۴۶۳ قمری، برای نخستین بار نام «طهران» در کتاب تاریخ بغدادی ثبت شود.

ابوعبدالله محمدبن حماد تهرانی رازی، محدث قرن سوم هجری فرزند نامدار آبادی جوان تهران بود که در سال ۲۶۱ قمری در ۸۱ سالگی چشم از جهان فروبست و «ابی‌بکر» خطیب بغدادی در سال ۴۶۳ قمری در کتاب خود واقعه مرگ او را در عسقلان شام نگارش کرد.

با گذشت زمان، تهران بتدریج توسعه یافت و آباد شد که البته آبادی‌اش در آن روزگار مرهون آب فراوان و خاک حاصلخیزش بود، به طوری که اوایل قرن ششم آوازه میوه‌هایش سراسر ایران زمین را درنوردیده است، «ابن بلخی» در کتاب «فارسنامه» در سال ۵۰۰ تا ۵۱۰ قمری، از آثار مرغوب تهران یاد کرده است.

 حمله مغول‌ها به تهران

به نوشته مورخان آبادی کوچک تهران در آن سال‌ها داشت گام‌های خوبی در حوزه آبادی و آبادانی برمی‌داشت، تا این که اوایل قرن هفتم حمله مغول‌ها به سراسر خاک کشور از جمله تهران همه چیز را ویران کرد و سوزاند و از تهران آن روزگار فقط منطقه‌ای در محدوده شاه عبدالعظیم الحسنی (ع) باقی ماند.

به گفته داریوش شهبازی مورخ و پژوهشگر معاصر با هجوم مغول‌ها به تهران، عده‌ای از مردم ری نیز به مناطق شمالی تهران گریختند و آب‌ها که از آسیاب افتاد، همین مهاجران ملک ری بودند که موجب شکل‌گیری تهران بعد از روزگار و فتنه مغول‌ها شدند و زمینه توسعه تهران را در آن روزگار فراهم کردند و با آوردن شیوه معماری شهری و باقی مانده مصالح خرابه‌های ری، خانه‌سازی شهری را در آن آبادی باب کردند و هسته اولیه بازرگانی و تجارت را پدید آوردند که بعدها خلأ بازار از میان رفته شهری را در گستره تهران آن روزگار کم و بیش پر کردند و ده‌ها اقدام دیگر که موجب شد در سال ۸۰۶ قمری برابر ۱۴۰۳ میلادی تهران دیگر روستای گمنامی نباشد، بلکه بابا شیخ تهران، نماینده تیمور، مأمور پذیرایی از «کلاویخو» سفیر پادشاه اسپانیا در تهران شد.

قراین و شواهد نیز نشان می‌دهند تهران با شروع و اوج‌گیری سلسله پادشاهی صفویان، دیگر از حوزه یک منطقه روستایی خارج شده بود و در زمره شهرهای مهم ایران در آن روزگار به حساب می‌آمد و در سال ۹۶۱ قمری شاه تهماسب صفوی در پی آمد و شدی که به تهران داشت، فرمان داد حصاری گرداگرد شهر بنا کردند، حصاری که بیش از ۳۰۰ سال دوام یافت و شهر و ساکنانش را از هجوم دشمنان و راهزنان در امان داشت و این گونه تهران، تهران شد تا زمانی که آغامحمدخان قاجار (پس از مرگ کریم‌خان زند) تهران را فتح کرد و آن را پایتخت خود قرار داد، اما این که او چگونه این کار را کرد، مقوله مفصل و مشروحی است که در اینجا نمی‌گنجد و در فرصتی دیگر ارائه خواهد شد.

 حسن فرازمند

ایران