تهران گرفتار است چه پایتخت باشد چه نباشد
شهروندان:
پایتخت لبه بحران حرکت میکند. جمعیت ۱۲ میلیونی، آلودگیهوا، ترافیک و معضلات زیستمحیطی، ادامه حیات را برای تهران سخت کرده و حالا نفس پایتخت خسخس میکند.
بیمار حال خوبی ندارد و برایش نسخه انتقال نوشته شده، نسخهای که مخالفان بسیاری را به صف کرده تا پیچیده نشود و پایتخت ۲۲۸ساله را منتقل نکند.
نسخه انتقال، سابقهای طولانی در نیم قرن گذشته دارد، پیش از انقلاب و پس از آن، بارها موضوع انتقال مطرح شده، اما سرانجام تهران، پایتخت مانده است. شهری که پایتخت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور است و جاذبههای آن چشم هر مهاجری را از سایر شهرهای کشور به دنبال خود میکشاند و مقصد افرادی میشود که به دنبال زندگی بهتر، شغل، امکاناترفاهی و آموزشی، کولهبار میبندند و مهاجر نام میگیرند.
جمعیت پایتخت براساس سرشماری سال ۹۰، به ۱۲میلیونو۳۴۰ هزارنفر رسیده و این در حالیاست که جمعیتشناسان، جمعیتی حدود ۵ میلیون نفر را برای تهران مناسب میدانند. همچنین در آخرین طرحی که برای تهران نوشته شده، جمعیت این شهر در افق ۱۴۰۵ را ۲.۹ و حداکثر ۲.۱۰ میلیون نفر درنظر گرفته است، حال آنکه ۱۵سال پیش از این افق، جمعیت پایتخت خود را به بالای ۱۲میلیون نفر رسانده. این یعنی انفجار جمعیت و سرآغاز معضلاتی همچون ترافیک و آلودگی هوا که طراحان انتقال را مجاب کرد که تهران دیگر نباید پایتخت سیاسی- اداری کشور باشد. باید به فکر پایتختی جدید بود؛ شهری که از این معضلات به دور باشد و وقتی پایتخت نام میگیرد، بتواند بخشی از جمعیت را به خود جلب کند و مشکلات شهری تهران را کاهش دهد.
نگرانیها از جمعیت رو به رشد کشور و معضلات شهر تهران، دلیل قانعکنندهای برای مخالفان انتقال پایتخت نیست، منتقدان به طرح انتقال پایتخت بر طبل پرصدای معایب آن میکوبند و معتقدند که این کار کمکی به حل مشکلات شهر تهران نمیکند. نه مشکل جمعیت را حل میکند و نه کاهش آلودگی هوا را به همراه میآورد. همچنین مشکلات جدی دارد که نمیتوان از کنار آنها به آسانی گذشت.
این موضوعی است که رمضان شجاعیکیاسری، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس، به آن اشاره میکند و میگوید: «انتقال پایتخت مشکلات جدی دارد، ازجمله فراهمکردن زیرساختهای موردنیاز در پایتخت جدید، انتخاب مکان مناسب، هزینههایی که روی دوش دولت میگذارد و برای انتقال پایتخت در چند سال آینده، باید مطالعات جامع و گستردهای انجام شود، ضمن اینکه از نظر سیاسی نیز این طرح تبعات دارد و نوع تصمیمگیری، حاکمیتی است و باید در سطحی بالاتر از مجلس درخصوص آن تصمیمگیری شود.»
مشکلات تهران سرجای خود باقی میماند. این جملهای است که شجاعیکیاسری در رد اهداف طرح انتقال پایتخت چندینبار بر آن تاکید میکند و توضیح میدهد: «قرار است چقدر از جمعیت شهر تهران به پایتخت جدید منتقل شود تا بتواند مشکلات این شهر را حل کند. مشکل تهران، پایتختبودن نیست، امکانات اقتصادی، فرهنگی و آموزشی است که در این شهر وجود دارد. اگر قرار باشد با انتقال پایتخت به شهر جدید تمامی امکانات بار دیگر در پایتخت جدید متمرکز شود، مشکلاتی همچون مشکلات شهر تهران در آنجا نیز شکل میگیرد.
بر همین اساس بهنظر میرسد اگر هدف از انتقال پایتخت، حل مشکلات شهر تهران است، ساماندهی شهر راهکار مناسبتری است و باید گروهی راهکارهای ساماندهی شهر را بررسی کنند تا مشکلات از این طریق حل شود. این امر نیاز به کار کارشناسی گسترده و مطالعات همهجانبه دارد تا همچون تصمیمات گذشته ناقص و پر از ایراد نباشد. در همین خصوص میتوان به طرحی اشاره کرد که در دولت قبلی گرفته شد و به کارمندان دولت اعلام شد که با خروج از تهران، زمین دریافت خواهند کرد، برخی از کارمندان از شهر تهران رفتند اما درصدی ناچیز بود و مشکلی را حل نکرد، تنها مشکلات خانوادگی پدید آورد، چراکه در بسیاری از موارد خانمها در شهر تهران شاغل بودند و امکان منتقلشدن به شهر دیگری را نداشتند».
آلودگی هوا، میهمان ناخوانده پایتخت جدید
موضوع دیگری که مخالفان طرح انتقال پایتخت به آن اشاره میکنند، پاککردن صورتمساله آلودگی هوا از سوی طراحان طرح انتقال است. بهگفته فعالان محیطزیست، مشکل آلودگی هوای شهر تهران، خودروها و سوخت غیراستاندارد است که با انتقال پایتخت به شهر دیگر و گسترده شدن فعالیتها در پایتخت جدید، این آلودگی به این شهر نیز تسری پیدا میکند و پایتخت جدید را نیز گرفتار مشکلات شهر تهران میکند.
یوسف رشیدی، کارشناس محیطزیست با اشاره به اینکه اگر پایتخت منتقل شود، نام هر شهری را که پایتخت بگذاریم با مشکل آلودگی هوا روبهرو خواهد شد، میگوید: «باید تولید آلودگی را کم کنیم، برای این امر نیز نیازی به کشف راهکارهای جدید نداریم، با توسعه حملونقل عمومی، ارتقای کیفیت سوخت و خودروها، خارجکردن خودروهای فرسوده و … میتوانیم از تجربه کشورهای دیگر استفاده کرده و تولید آلودگی را کم کنیم. اگر توجهی به صورتمساله آلودگی هوا نکنیم، با انتقال پایتخت، این معضل را به پایتخت جدید وارد کرده و مشکل را حل نکردهایم».
مشکل زلزله حل نخواهد شد
ایراد بزرگی که به طرح انتقال پایتخت گرفته میشود و مخالفان یکصدا از آن خبر میدهند این است که با انتقال پایتخت سیاسی، شاهد حل مشکلاتی که طراحان به دنبال آن هستند، نخواهیم بود. حل مشکلات شهر تهران، تنها انگیزه طراحان طرح انتقال پایتخت نیست، حفاظت از ارکان حکومت در برابر آسیبهای وسیع ناشی از وقوع زلزله یکی دیگر از اهداف طرح انتقال است که به اعتقاد محمد سالاری، رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران «با انتقال پایتخت سیاسی و اداری،بهدلیل امکانات وسیعی که در شهر تهران متراکم شده، شاهد انتقال شهروندانی که کارمند دولت نیستند، به شهر جدیدی که پایتخت نام میگیرد، نخواهیم بود. یکی از دغدغههایی که طراحان طرح انتقال مطرح میکنند، زلزلهخیز بودن پایتخت است، حال تصور کنید که پایتخت منتقل شود اما وقتی جمعیت از شهر تهران منتقل نشود، موضوع زلزله و مشکلات آن پس از وقوع نیز حل نخواهد شد».
جیب خالی و طرح پرهزینه
جیب خالی دولت و مطالعه طرحی پرهزینه، ایراد دیگری است که منتقدان به انتقال پایتخت وارد میدانند و از برآوردهایی میگویند که نشان از هزینهبر بودن طرح، آن هم در روزهایی که جیب دولت خالیاست حکایت دارد. قائممقام وزیر کشور صریحترین موضع را در این خصوص گرفته است، بهگفته حسینعلی امیری «دولت با بیپولی دستوپنجه نرم میکند و این طرح، پول میخواهد، یعنی همانی که دولت ندارد.» در ادامه این موضعگیریها در بدنه دولت، عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی که مامور انجام مطالعه و بررسی طرح انتقال پایتخت شده است، با اشاره به بررسیهای سال ۶۹، هزینه انتقال پایتخت در آن سال را ۱۵هزار میلیاردتومان اعلام کرده و یادآور شده که در آن زمان نرخ دلار کمتر از ۱۰۰۰ تومان بوده است.
به این ترتیب منتقدان طرح انتقال، هزینه بالایی که طرح روی دوش کشور میگذارد را یکی از موانع بزرگ انتقال پایتخت میدانند، موضوعی که سالاری نیز بر آن تاکید دارد و از بیسرانجامی طرح با توجه به همین مشکلات خبر میدهد: «این بحث در دهههای گذشته از دغدغههای مدیران شهری و مسئولان بوده و هست، اما بهنظر میرسد با توجه به وضع فعلی کشور از نظر منابع مالی قابلدسترس، تحریمها، تنگناهایی که مردم با آن روبهرو هستند و هزینه سنگینی که در صورت تصویب نهایی انتقال پایتخت نظام متقبل خواهد شد، سرانجامی نداشته باشد.» در مقابل ادعای پرهزینه بودن طرح انتقال پایتخت که از سوی مخالفان بهعنوان مانع بزرگ خداحافظی تهران با پایتختی مطرح میشود، موافقان طرح معتقدند که هزینههای انتقال زیاد نیست و میتوان با فروش ساختمانها و اراضی وزارتخانهها، هزینههای انتقال پایتخت را تامین کرد.
تهران، از چاله به چاه میافتد
تجربه تمرکز امکانات در یک شهر که در دهههای اخیر کانون آن تهران بوده، موضوع دیگری است که کارشناسان را نسبت به آینده شهر تهران نگران کرده است. این نگرانی از آنجا ناشی میشود که با انتقال پایتخت، سرمایهگذاری و امکانات در پایتخت جدید متمرکز شود و مشکلات شهر تهران با جمعیت ۱۲میلیونی را بیش از پیش کند.
شجاعیکیاسری، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس به مشکلاتی که انتقال پایتخت برای تهران به همراه میآورد، اشاره کرده و میگوید: «نباید فراموش کنیم که انتقال پایتخت برای تهران هزینهبر است، حتی کسبوکار در این شهر را دچار تردید میکند و سرمایهگذاران تا زمانی که تکلیف پایتخت جدید مشخص شود، سرگردان خواهند بود. این طرح میتواند از نظر اقتصادی تهران را دچار مشکل کند، وقتی تمرکز سرمایهگذاری به پایتخت جدید معطوف شود، شهر تهران با تمامی مشکلاتی که اکنون دارد و طراحان انتقال برای حل آنها میخواهند که تهران دیگر پایتخت نباشد، رها میشود».
مریم میرزایی
شهروند