ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

مسوولیت اجتماعی رسانه‌ها

شهروندان:
رسانه‌‌ها این روزها به یکی از مهم‌ترین ابزار ایجاد اعتماد و همبستگی و همدلی بین اعضای جامعه تبدیل شده‌اند. یکی از وظایف مهم رسانه‌‌ها می‌تواند ایجاد حس شهروندی در مخاطبانی باشد که روزبه‌روز به فردیت بیشتری دچار می‌شوند.

رسانه‌هادر ادبیات مربوط به اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری آمده است که وظیفه یک روزنامه‌نگار تنها دادوستد فعالیت فکری او با دستمزد نیست. ژورنالیست باید به مصالح اجتماعی فکر کند، آگاه‌کردن مردم را در نظر داشته باشد و در پی حقایق باشد. او هر لحظه باید تصمیم بگیرد که چه خبری را چگونه و با چه نیتی بنویسد.

روزنامه‌نگار حتی در نوشتن یک خبر چند خطی هم باید بسیاری از مسایل را از خواست مردم تا سیاست‌های دولت در نظر بگیرد و در این راه، به راحتی ممکن است به اشتباه یا سوء‌استفاده کشیده شود. بنابراین همیشه باید اخلاق را هم پیش چشم داشته باشد. برای بسیاری از روزنامه‌نگاران بعدِ اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاری، اهمیت ویژه‌ای دارد چون علت اصلی روی آوردن آنها به این حرفه در واقع همین بعد اخلاقی و علاقه‌مندی به تشریح نابرابری‌های موجود در اجتماع، ایجاد ارتباط بین مردم و شکل‌دادن به جامعه بوده است؛ وگرنه اگر در پی دستمزد صرف و کسب دارایی بودند، اصلا شاید هیچ‌گاه به روزنامه‌نگاری و فعالیت در رسانه‌ها فکر نمی‌کردند.

ماجرای رسانه‌ها و جایگاه آنها در کشورهای در حال توسعه بیشتر از رسانه‌ها در کشورهای توسعه‌یافته پررنگ‌تر و به تبع آن پربحث‌تر و چالش‌برانگیزتر هم است. رسانه‌ها نقش مهمی در بسیج عمومی دارند و نقطه خطر اینجاست که اگر رسانه‌ای به هر دلیلی با موضع عموم در تضاد باشد، به همان اندازه که در بسیج افکار برای اتحاد علیه خواست عموم تلاش کنند، مانع ایجاد همبستگی به‌نفع خود خواهند شد و اگر بیش از حد هم بر موضع خود اصرار بورزند، باعث بروز همبستگی اجتماعی علیه خواسته خود می‌شوند. نکته اینجاست که سرعت این اتفاقات در مواقع بحرانی، از بحران‌های اجتماعی گرفته تا اقتصادی، افزایش خواهد یافت.

در کشورهای در حال توسعه، نوعی ژورنالیسم وجود دارد که به آن «ژورنالیسم توسعه» گفته می‌شود؛ این نوع روزنامه‌نگاری مسوولیت‌پذیر در کشورهای در حال توسعه به شرایط ویژه این کشورها باز می‌گردد که باعث می‌شود روزنامه‌نگاران هر خبری را به صرف دارابودن ارزش‌های خبری کلاسیک منتشر نکنند و در انتشار برخی از اخبار علاوه بر مسایل تکنیکی و حرفه‌ای صرف، به فواید یا مضرات عام اجتماعی آن نیز بیندیشند. اخبار توسعه، مطالب مربوط به پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی حاصل کوشش و برنامه‌ریزی انسانی است اما باید توجه کرد که این اخبار با خبرهای تشریفاتی روابط‌عمومی دولت‌ها تفاوت دارد. اخبار توسعه لزوما مثبت نیستند و گزارش‌های شکست و ناکامی هم جزو آن محسوب می‌شود.

روزنامه‌نگاری توسعه بر مردم و نیاز‌های آنان تاکید دارد و موضوعاتش تنها اقتصادی نیست. از سوی دیگر توجیه‌کننده برنامه‌ها و سیاست‌های دولت‌ها نیز نیست. در این شیوه روزنامه‌نگاران برنامه‌های اجراشده را با برنامه‌های اولیه مقایسه می‌کنند و در تلاش هستند که بفهمند آیا آنطور که دولت‌ها ادعا می‌کنند پیشرفت‌ها صورت گرفته است و به‌طور کلی‌تر آیا این برنامه‌ها با نیاز مردم منطبق بوده است. در یک کلام، می‌توان گفت روزنامه‌نگاری توسعه بیشتر به فرآیندها و چگونگی و نحوه اجرای برنامه‌ها می‌پردازد.

در ایران، مثل هر کشور در حال توسعه‌ای، رسانه‌‌ها در ایجاد همبستگی اجتماعی نقش بسیار مهمی بازی می‌کنند. دو ماجرای تراشیدن موی معلم مریوانی و چند روز سخت زمستانی در شمال، می‌تواند نقش رسانه‌‌ها را در ایران و ظرفیت‌هایی که از آنها می‌توان استفاده کرد اما معمولا مغفول می‌مانند، بهتر ارزیابی کرد. ماجرای همدردی معلم مریوانی و تراشیدن موی او برای همراهی با دانش‌‌آموزش که بر اثر بیماری موهایش ریخته بود، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌‌های ایران پیدا کرد و تمرکز رسانه‌‌های زیادی در داخل ایران، کار را به خارج از کشور نیز کشاند و حتی روزنامه انگلیسی گاردین را هم به این اتفاق علاقه‌‌مند کرد. رسانه‌‌ها به قدری به موضوع پرداختند که خارج از حیطه معلمان از جمله یک مجری تلویزیون نیز به جمع سرتراشندگان برای همدردی پیوستند.

اما هرچه همدلی برای معلم مریوانی پرشور و قابل‌توجه رسانه‌‌ها بود، مساله کمبود گاز برای ایرانیان شمال کشور چندان برجسته نشد. در هفته‌‌های گذشته و تقریبا در همان روزها که رسانه‌‌ها مساله معلم مریوانی را پوشش می‌دادند، ایران با سرمای بی‌سابقه‌‌ای روبه‌‌رو بود و شمال کشور در محاصره برف بود. عملا شمال ایران تعطیل شده بود و مردم در خانه‌‌هایشان بدون گاز و برق‌ گیر افتاده بودند و برف نیز تقریبا همه راه‌ها را بسته بود.

شدت سرمای زیر صفر به حدی رسیده بود که مصرف گاز بیش از هر وقت دیگری شده بود و دولت مدام اعلام می‌کرد برای تامین نیاز خانگی، گاز مورد نیاز واحدهای صنعتی قطع شده است. تلویزیون و رسانه‌‌ها با ماجرای برف مثل رسانه‌‌های روبه‌‌رو با برف در کشورهای توسعه‌یافته برخورد می‌کردند؛ یعنی به ارزش‌های کلاسیک خبری برخورد و فراوانی بیش از دیگر جنبه‌‌های قضیه اهمیت می‌دادند در صورتی که اگر بیشتر از زاویه مسوولیت اجتماعی و ژورنالیسم توسعه به مساله سرما و برف نگاه می‌کردند، می‌توانستند بیشتر روی تشویق ایرانیان برای صرفه‌جویی در مصرف گاز برای کمک به هموطنانشان در شمال کشور تمرکز کنند.

رسانه‌‌ها می‌توانستند فضایی به وجود بیاورند که احساس همدلی مردم را برای صرفه‌جویی جلب کنند و چون این خواسته با مطالبات مردم نیز همسو بود، احتمالا به‌راحتی می‌توانستند در کار خود موفق باشند. این کار می‌توانست برای دولت نیز بسیار سودمند باشد و فشار انتقادات روی آنها برای ناتوانی در تامین گاز خانگی استان‌های شمالی را کم کند. اما عملا اتفاق خاصی در این‌باره رخ نداد، هماهنگی اجتماعی برای رسیدن به یک هدف شکل نگرفت و مدت‌ها طول کشید تا شمالی‌‌ها دوباره خانه‌‌های خود را گرم کنند.

 ساعد یزدانجو

شرق