انتظار تصمیمات منطقی
شهروندان:
اواسط بهمنماه و اوایل ماه جاری شاهد دو رخداد بلیت رایگان سینما و همچنین توزیع سبد کالا بودیم. وجه مشترک این دو رویداد، تشکیل صفهای طولانی مردم بود که به عنوان یک اتفاق کمسابقه، تصاویرشان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی انعکاس یافت و این رفتار، تحلیلهای متفاوتی را به دنبال داشت.
گروهی به نفی آن پرداختند و گروهی نیز با طبیعی جلوه دادن این رفتار مردم، سعی کردند نشان دهند که این رفتار در همه جای دنیا فراگیر بوده و منحصر به مرزهای ایران نیست. بررسی آنچه در این دو ماجرا به وقوع پیوست، این سوال را در ذهن به وجود میآورد که آیا در آینده و در سایر حوزهها نیز شاهد بروز چنین رفتاری از مردم خواهیم بود؟ یعنی اگر روزی قرار باشد مثلا کنسرت موسیقی با مسابقات بزرگ فوتبال یا والیبال به صورت رایگان برگزار شود، باز هم شاهد هجوم مردم خواهیم بود؟ آیا تنها ما ایرانیها هستیم که در چنین شرایطی اینگونه واکنشها را از خود نشان میدهیم؟
بدون تردید تمایل به تصاحب کالا و خدمات رایگان محدود به طبقه یا قشر خاصی از مردم نبوده و نخواهد بود. تصویر صفهایی که برای تماشای فیلم رایگان، دریافت برنج، مرغ و تخممرغ و… تشکیل میشود، تاییدکننده این ادعا است. این عادت سالها و دهههاست که در میان ما نهادینه شده و باید قبول کنیم که نمیتوان برای این خصلت مردم، حد و مرزی تعریف کرد.
با یک نگاه مردمشناسانه و جامعهشناسانه به این مقوله میتوان گفت چنین رخدادی در بسیاری از کشورهای جهان روی میدهد و موجب حیرت هیچکس نیز نمیشود. در هر کجای دنیا مردم از کالای مجانی استقبال میکنند. در کشورهای پیشرفته کمتر اتفاق میافتد که کالایی مانند آنچه در ایران شاهد هستیم، مجانی عرضه میشود، اما حتی در این کشورها نیز گاهی اوقات شاهد عرضه کالای مجانی هستیم. این امر به خصوص زمانی رخ میدهد که کمپانیها میخواهند محصولات جدید خود را به مصرفکنندگان معرفی کنند. برای این کار، شرکتها معمولا محصولات خود را در مراکز شهر بهطور مجانی بین مردم تقسیم میکنند و اگر تا به حال شاهد این صحنه بوده باشید، درمییابید که خصوصیات مشابهی بین واکنش ایرانیان و آنها برای دریافت کالای مجانی وجود دارد.
وقتی میتوان موارد مشابه بسیاری را از واکنش هیجانی مردمان نسبت به کالای مجانی در دیگر کشورها دید، دیگر چگونه میتوان به ایرانیان نقد کرد؟ تحقیقات متعددی نشان دادهاند مردم در جوامعی مثل ایران هنگامی که مورد پرسش قرار میگیرند که به کدام جایگاه طبقاتی تعلق دارند، طبقه متوسط را انتخاب میکنند. به دلایل متعددی دو دهک بالای درآمدی نیز علاقهمند هستند که خود را در طبقه متوسط نشان دهند. ظاهرا طبقه متوسط طی سه دهه اخیر بسیار گسترده شده است و ظاهرا هشدار کارشناسان در مورد فشار بر طبقه متوسط به واسطه اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز بیربط نبوده و مرتبط با این گستردگی بود. به همین دلیل است که شناخت واکنشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طبقه متوسط بسیار دشوار است.
امروز کارشناسان و حتی عامه مردم انتظار تصمیمات منطقیتری از دولت یازدهم دارند. دولت یازدهم و سیاستگذاران باید رفتارهای جامعه مصرفی را در سیاستهایشان بهتر بشناسند. جامعه ما مصرفکنندگانی دارد که رفتارهایشان صرفا اقتصادی نبوده و بسیاری از رفتارهایشان قابل پیشبینی نیست. استفاده هر چه بهتر از این دو تجربه میتواند به دولت تدبیر و امید در تصمیمسازیهای آینده کمک شایانی کند.
مجید سلیمیبروجنی
اعتماد