با بگیر و ببند نمیشود!
شهروندان:
طرحی که اخیراً توسط نمایندگان محترم مجلس مطرح شده و قرار است در جلسه علنی به رأی گذاشته شود این روزها محل بحث کارشناسان مختلفی قرار گرفته و مردم هم درباره آن اظهارنظرهای گوناگونی داشتهاند. در این طرح به منظور تشویق خانوادهها برای فرزندآوری و تنبیه آنان که به هر شکلی درصدد جلوگیری هستند مقرراتی وصف شده است، از جمله اینکه کسانی که اقداماتی برای عقیمسازی یا سقط و مواردی از این قبیل صورت دهند مرتکب جرم شده و حتی مجازات زندان در انتظار آنهاست. البته موارد متعددی در این طرح پیشنهاد شده که محل بحث ما نیست.
در این یادداشت میخواهم اندکی مسأله بیشتر روشن شود که آیا ریشه مشکل به آزاد بودن راههای جلوگیری یا انجام سقط جنین و عمل وازکتومی مربوط است یا اینکه مردم به تعداد کافی فرزند ندارند ریشههای عمیقتری دارد؟ و اصولا آیا ما برای رشد جمعیت باید به اقدامات تنبیهی روی بیاوریم یا اقدامات تشویقی؟ آیا دخالت حکومت در این مورد حق است یا دخالت در امور شخصی مردم؟
نخست بد نیست بگویم که در حال حاضر روزانه بیش از ۴ هزار کودک در کشور متولد میشود و در سال حدود یک میلیون و صد هزار نفر به جمعیت کشور افزوده میشود، پس لذا نمیتوان گفت که ما حداقل در سالهای آینده با کاهش جمعیت روبرو میشویم چرا که با احتساب یک میلیون و چهارصد هزار و خردهای تولد و کمتر از ۴۰۰هزار مرگ و میر بیش از یک میلیون نفر هر سال به جمعیت ما اضافه میشود. آنچه که مورد نگرانی و هشدار شده، مسأله جایگزینی است مثلا در سی سال آینده اگر نرخ باروری همچنان زیر عدد ۲ باقی بماند یا بهتر است بگوییم نرخ جایگزینی جمعیتی زیر عدد ۲ باشد به این معنا خواهد بود که از هر پدر و مادر کمتر از دو فرزند برجای میماند که با توجه به پیر شدن جمعیت میتواند از یک طرف موجب پیری و سالخوردگی جمعیت و از طرف دیگر موجب کاهش رشد جمعیت شود.
لذا عدهای از کارشناسان معتقدند که از همین حال باید فکری کرد و جلوی پیری جمعیت را گرفت. اما در این میان باید توجه داشت که هرگونه شتابزدگی، اقدامات احساسی و بیبرنامگی میتواند نقض غرض به حساب آید. همه ما میدانیم که در حال حاضر با تغییر سبک زندگی و با توجه به وجود تورم و گرانی میل به فرزندآوری در خانوادهها کاهش یافته است. خانواده وقتی ببیند که هزینه خورد و خوراک و تحصیل فرزندانش از تاب و توان او خارج است و یا وقتی شاهد این باشد که جوانش با وجود تحصیل نمیتواند شغل مناسبی پیدا بکند یا درآمدی داشته باشد که بتواند ازدواج کند، مسکنی فراهم نماید و زندگی مستقل تشکیل بدهد، قاعدتاً چون فرزندش را دوست دارد و نگران آینده اوست انگیزهای برای گسترش خانواده پیدا نمیکند.
اگر بخواهیم با قوانین و دستورالعملها جلوی هرگونه پیشگیری را بگیریم و یا مجازات برایش تعیین کنیم نمیتوانیم مشکل را حل کنیم چون جامعه را به سمت آزمایش راههای غیرقانونی یا دور زدن قانون یا مخفیکاری هدایت میکنیم.
باید زن و شوهر بخواهند و به این نتیجه برسند که صاحب فرزندان بیشتری بشوند وگرنه همه میدانیم که بارداریهای ناخواسته و فرزندانی که بدون میل و اراده والدین متولد میشوند تفاوتی اساسی با فرزندانی خواهند داشت که با اراده والدین و با خواست آنها به خانواده اضافه شدهاند. بهترین راه و شیوه آن است که ما ابتدا به اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی همت کنیم. یعنی با افزایش رفاه، کاستن از نوسانات اقتصادی، جلوگیری از افزایش تورم، توجه به امر اشتغال و تولید، بستری را فراهم کنیم که ابتدا خانوادهها به آرامش برسند و امکان تأمین نیازهای فرزندانشان را بیابند.
نکته دیگر آسان کردن شرایط ازدواج است، یعنی یکی از مشکلات جامعه امروز تأخیری است که جوانان در امر ازدواج دارند، در طی سه دهه اخیر متوسط سن ازدواج بیش از ۵ سال افزایش یافته است. جامعه در حال حاضر با میلیونها دختر و پسر مجرد روبرو است که یا امکان ازدواج ندارند یا انگیزهای برای ازدواج نیافتهاند که این دومی از اولی بدتر است که حتی انگیزه ازدواج نیز در بین جوانان کاهش یابد.
مسایل فرهنگی دیگری را نیز باید در نظر داشت، از جمله تغییر در سبک زندگی که نوع نگاه ما را به فلسفه خلقت و زندگی عوض میکند. نهادهای فرهنگی، آموزش و پرورش، دانشگاهها، رسانهها و به ویژه صدا و سیما در فرهنگسازی درست مؤثرند و باید به گونهای برنامهریزی کنند که نگاه جامعه نسبت به زندگی، تربیت، خانواده و… نگاه درستی شود وگرنه با تنبیه و بگیر و ببند و مجازات، وضع قوانینی که ضمانت اجرایی چندانی هم ندارد نمیتوان به مقصود رسید.
فتح الله آملی (جوادی)
اطلاعات