ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
در بازه فقر و توسعه دموکراتیک

فقر معلول توسعه‌نیافتگی

شهروندان – مهدی پازوکی*:
در بحث‌های پیرامون فقر باید توجه داشته باشیم که دو نوع فقر داریم. فقر نسبی و فقر مطلق. فقر مطلق براساس استانداردهای بین‌المللی سنجیده می‌شود. مثلا موادغذایی موردنیاز فرد و نیازهای بهداشتی و درمانی و نیازهای اساسی دیگر را حساب می‌کنند و کسانی که درآمدشان زیر آن باشد زیرخط فقر و فقیر مطلق محسوب می‌شوند. فقر نسبی اختلاف بین طبقات جامعه است.

فقرمن شاید خودم را در مقابل یک مستضعف یا سرایدار غنی بدانم ولی در مقایسه با فردی کارخانه‌دار، بساز و بفروش یا بازاری خودم را فقیر بدانم. مهم این است که در جوامعی که مراحل توسعه‌نیافتگی را گذرانده‌اند، حجم فقر محدود است و در جوامع توسعه نیافته این حجم بالاست. توسعه با فقر رابطه تنگاتنگی دارد. کشور اگر به سمت تحولات توسعه‌ای سازماندهی و رهنمون شود به سمت توسعه اجتماعی و اقتصادی می‌رود و حجم فقر کمتر می‌شود و هرچه کشور عقب مانده‌تر و توسعه نیافته‌تر باشد، این حجم بالاتر است. مثلا کره‌شمالی و کره‌جنوبی را با هم مقایسه کنید که در‌ سال ۱۹۵۲ از هم جدا شدند.

کره‌جنوبی به سمت توسعه حرکت کرده و این رفتن به سمت توسعه و رقابت در این اقتصاد باعث شده حجم فقر آن کشور محدود شود. اما کره‌شمالی چون دولت توسعه‌گرایی ندارد و در مقابل، عقب‌مانده، غیردموکراتیک و توتالیتر است، باعث شده که نه‌تنها حجم فقر کاهش نیابد بلکه روز به روز افزایش و ابعاد فقر در این کشور در ساختار زندگی افراد، حمل و نقل عمومی و مظاهر دیگر به‌شدت مشهود باشد. پس هرچه کشور به سمت تحولات توسعه‌ای و استفاده بهینه از تکنولوژی در چارچوب منافع ملی حرکت کند، حجم فقر محدود می‌شود و هرچه با روش‌های غیردموکراتیک و تحکمی و استبدادی اداره شود، حجم فقر افزایش خواهد یافت.

این مساله داخل جوامع هم مصداق دارد. در کشور، استانی که براساس آمایش‌ها توسعه‌یافته‌تر است، حجم فقر در آن محدود است و در جایی که از تکنولوژی بدوی یا سنتی استفاده می‌شود و با توسعه فاصله دارد حجم فقر بالاست و همین باعث می‌شود مهاجرت به مناطق مرکزی در بعضی استان‌ها بیشتر باشد. بعضی از دوستان فکر می‌کنند توسعه یعنی غربی شدن درحالی‌که توسعه یعنی پیشرفت و تعالی و امکان ندارد کشوری به سمت توسعه رهنمون نشود ولی فقر در آن ریشه‌کن شود. پس کشوری که به سمت توسعه برود حجم فقر در آن محدود خواهد شد چراکه استفاده بهینه از تکنولوژی باعث افزایش تولید و درآمد سرانه می‌شود. درآمد سرانه یعنی درآمد کل جامعه تقسیم بر جمعیت.

در کشوری که به سمت توسعه دموکراتیک حرکت می‌کند، حتی اگر جمعیت افزایش پیدا کند وقتی نرخ رشد درآمد بیش از نرخ رشد جمعیت افزایش پیدا کند شاهد کاهش حجم فقر خواهیم بود.

در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب آنجایی موفق بودیم که حجم فقر کاهش پیدا کرده است. موفق‌ترین برنامه اقتصادی قبل از انقلاب برنامه چهارم است که در سال‌های ۵۱-۴۷ اجرا شد و بهترین برنامه بعد از انقلاب برنامه سوم بود که در سال‌های۸۳-۷۹ اجرا شد. بحث این نبود که با توسعه یافتگی فقر ریشه‌کن می‌شود ولی مهم این است که وقتی در جامعه رشد اقتصادی مستمر می‌شود و به صورت مستمر افزایش می‌یابد می‌تواند فقر را محدود کند. راه‌های کاهش فقر در جامعه، اول افزایش تولید ملی و رشد مستمر اقتصادی و دومین کار طراحی یک سیستم توزیع عادلانه است.

عادلانه شدن سیستم توزیع نیز از دو راه میسر می‌شود اول این‌که یک سیستم مالیاتی کارآ طراحی شود که از طبقاتی که در اثر فعل و انفعالات اقتصادی صاحب درآمد زیاد شدند، مالیات مثبت بگیرد و دوم این‌که یک سیستم تامین اجتماعی کارآ طراحی شود که به کسانی که زیرخط فقر هستند مالیات منفی تعلق بگیرد یعنی به آنها کمک مالی کند و مابه التفاوتی که تا خط فقر دارند را تامین کند. تامین اجتماعی نیز تنها به معنای سازمان تامین اجتماعی نیست، بهزیستی هم جزیی از این سیستم است و تلاش می‌کند تا سیستم توزیع عادلانه شود.

این سازمان وظیفه دارد کمک غذایی و بن به افراد بدهد تا کیفیت زندگی‌شان را بهبود بخشند. نمونه موفق آن در کشورهای اسکاندیناوی است. در این کشورها اقتصاد بازار رقابتی است و آنها از تکنولوژی استفاده بهینه می‌کنند تا تولید بالا رود و رشد اقتصادی افزایش پیدا کند.

در آن‌جا دولت طبق یک سیستم مالیاتی از کسانی که درآمد بالا دارند، مالیات می‌گیرد و از طریق تامین اجتماعی به اقشار پایین دست می‌دهد.

تامین اجتماعی در آن کشورها یعنی از لحظه‌ای که فرد به دنیا می‌آید تا زمان مرگ اگر زیرخط فقر باشد، حمایت می‌شود. ما در طراحی آن سیستم مشکل داریم و باید با مشکلات اقتصاد برخورد علمی کنیم تا جامعه را به سمت اقتصاد سالم سوق دهیم.

در دنیای جدید اگر با مشکلات اجتماعی و فرهنگی برخورد علمی کنیم به سمت توسعه هدایت می‌شویم.

ما می‌خواهیم جامعه‌ای صنعتی را با مدیریت سنتی اداره کنیم و به همین دلیل در راه توسعه دچار مشکل می‌شویم. به نظر من اگر می‌خواهیم فقر را محدود کنیم، باید کشور را به سمت توسعه رهنمون کنیم. به ژاپن نگاه کنید که از نظر وسعت یک‌سوم ایران است و از نظر جمعیت ۵.۱برابر ما است و منابع طبیعی هم ندارد و نفت را از ما می‌خرد ولی چون نظم و علم در آن حکمفرماست و از دستاوردهای بشری استفاده بهینه کرده‌اند، حجم فقرشان فوق‌العاده محدود است و به لحاظ شاخص‌های رفاه از کشورهای توسعه یافته است و فقر که محصول و معلول توسعه نیافتگی است در آن جامعه محدود است.

 * کارشناس اقتصادی

شهروند